بریدههایی از کتاب بریت ماری اینجا بود
۴٫۱
(۳۷۵)
یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشتسر گذاشتهای بیشتر از روزهای جلوِ رویت است، و نمیفهمی چطور اینقدر زود گذشت.
reyhan
بریتماری هیچوقت برنامهای برای خودش نداشت، به نظرش اگر آدم ایمان و عشق داشته باشد برایش کافی است. تا اینکه یک روز فهمید اینها کافی نیستند.
reyhan
انتخاب بریتماری این نبود که هیچ انتظاری از زندگی نداشته باشد، فقط یک روز صبح از خواب بیدار شد و فهمید که تاریخ انقضای آرزوهایش خیلی وقت پیش گذشته است.
reyhan
در دنیای واقعی کسی برنده است که آرزوهای بزرگتری داشته باشد.
reyhan
هیچ مرگی عادلانه نیست. هر آدم سوگواری به دنبال مقصر میگردد. تقریباً همیشه خشم آدم آخرسر به نوعی لاعلاجی میرسد که هیچکس را مسئول مرگ دیگری نمیداند. اما اگر کسی مسئول باشد چه؟ اگر بدانید چه کسی آدمی را که دوست داشتید از شما گرفته آن وقت چه؟
fatemef8
هیچ مرگی عادلانه نیست. هر آدم سوگواری به دنبال مقصر میگردد. تقریباً همیشه خشم آدم آخرسر به نوعی لاعلاجی میرسد که هیچکس را مسئول مرگ دیگری نمیداند. اما اگر کسی مسئول باشد چه؟ اگر بدانید چه کسی آدمی را که دوست داشتید از شما گرفته آن وقت چه؟
fatemef8
ارزش زندگی بیشتر از کفشهایی است که هربار عوض میکنی.
امیر
نمیخواهد اشکهایش روی زمین بیفتند، شاید ردشان بماند.
منم من
انگار زندگی به همین سادگیهاست. انگار استفاده از زیراستکانی یا مرتبکردن کشوِ کارد و چنگال هیچ اهمیتی ندارد
Z.B
«فوتبال زندگی رو به جریان میندازه. همیشه یه مسابقۀ جدیدی هست. یه فصل جدید. همیشه آدمها امید دارن که همهچیز میخواد بهتر بشه. بازی عجیبیه.
مژگان
آدم شاید شرایطی را که در آن است خودش انتخاب نکند، اما در اینکه در این شرایط چه رفتاری نشان بدهد حق انتخاب دارد
مژگان
آدمها به این نیاز دارن که کسی بهشون نیاز داشته باشه.
مژگان
آدم وقتی به سن خاصی میرسد تقریباً همۀ سؤالهایی که از خودش میپرسد به یک چیز ختم میشود: چطور باید زندگی کرد؟
مژگان
آدم در لحظات ناامیدی دست به کارهای ناامیدکننده میزند.
مژگان
آدم وقتی به سن خاصی میرسد تقریباً همۀ سؤالهایی که از خودش میپرسد به یک چیز ختم میشود: چطور باید زندگی کرد؟
pari
یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشتسر گذاشتهای بیشتر از روزهای جلوِ رویت است
pari
وقتی کسی را در لحظهای که بیش از همیشه به تو احتیاج دارد ترک بکنی، آن وقت عشق چه ارزشی دارد؟
pari
سامی به شهر رفت تا از کسی حمایت کند که لیاقتش را ندارد و بریتماری به همین دلیل خودش را آمادۀ رفتن به خانه میکند. چون اگر کسانی را که دوستشان نداریم نبخشیم، آن وقت دیگر برایمان چه باقی میماند؟ عشق چیست جز دوست داشتن کسانی که دوستمان دارند حتی وقتی که لیاقتش را ندارند؟
Bahrami
بعضی وقتها راحتترین کار این است که آدم فقط زندگی کند، بدون اینکه خودش را بشناسد، بدون اینکه بداند به کجا میرود، همین بس که میداند کجاست.
pari
اگر آدم چشمهایش را محکم ببندد و کمی صبر بکند، میتواند تمام لحظاتی را که فقط و فقط به خاطر خودش تصمیم گرفته به یاد بیاورد. و شاید بفهمد که هیچوقت چنین لحظهای نبوده است
bookwormnoushin
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان