بریدههایی از کتاب بریت ماری اینجا بود
۴٫۱
(۳۷۵)
میدونی آدمها به این نیاز دارن که کسی بهشون نیاز داشته باشه.»
Hossein shiravand
میدونی آدمها به این نیاز دارن که کسی بهشون نیاز داشته باشه.
m.mah
یک سال میشود چند سال و چند سال میشود یک عمر. یک روز صبح، بیدار میشوید و میبیند روزهای رفتهتان بیشتر از روزهای پیش رویتان است و نمیدانید چطور به اینجا رسیدهاید.
Marie Rostami
مثل وقتی که بعد از مدتها کسی را بدون لمس کردن حس کرده باشی.
˓𝗆𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝗇𝗂𝗅𝗈˒
«گاهی وقتها خواب پاریس رو میبینم.»
˓𝗆𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝗇𝗂𝗅𝗈˒
یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی روزهایی که پشتسر گذاشتهای بیشتر از روزهای جلوِ رویت است، و نمیفهمی چطور اینقدر زود گذشت.
Hossein shiravand
میخواست بگوید که چقدر دلتنگش است، اما نگفت
˓𝗆𝗂𝗌𝗌𝗂𝗇𝗀 𝗇𝗂𝗅𝗈˒
شاید داخل گلدانها فقط خاک باشد، اما زیر همین خاک گلها به انتظار بهار نشستهاند. زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
فرجانه
انگار زندگی به همین سادگیهاست.
ساکنِ ماه🌙
دوست داشتن فوتبال درست مثل عاشق شدن است. نمیدانید چطور در برابرش مقاومت کنید.
Marie Rostami
عشق چیست جز دوست داشتن کسانی که دوستمان دارند حتی وقتی که لیاقتش را ندارند؟
Agha_M@hdiar
میدونی آدمها به این نیاز دارن که کسی بهشون نیاز داشته باشه.»
(:Ne´gar:)
مثل بچههایی که تازه به سن بلوغ رسیده باشند به هم زل زدند.
badkarma:)
آدمها گاهیاوقات تاریکی را نبود روشنایی میدانند
هانیه
بیشتر عمرش با سکوت دستوپنجه نرم کرده است، چون وقتی آدم خودش را در سکوت غرق کند، آن وقت نمیفهمد که بقیه او را میبینند یا نه
ارغوان:)
وسط همه این کثافتها، از دل همه بدتر از بدترها، یکدفعه یه قصه خوب و قشنگ میآد بیرون و همه چی رو جبران میکنه
زهرا
هیچوقت نمیفهمد کسانی مثل اینگرید چون بازی کردن را دوست داشتند همیشه خوب بازی میکردند یا چون خوب بازی میکردند بازی کردن را دوست داشتند.
booklover
تبلیغی از فاکسین دیده بود. زنی به یک پنجرۀ تمیز خیره شده بود و زیرش نوشته بود: با فاکسین دنیا را ببینید. بریتماری از آن عکس خوشش آمد. وقتی بزرگتر شد و برای خودش خانهزندگی به پا کرد، پنجرههایش را با فاکسین برق انداخت، و از آن روز به بعد همین کار را میکند و هیچوقت در دیدن دنیا به مشکل برنمینخورد.
ولی این دنیا بود که او را نمیدید.
سقف پاره کن!
زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد.
feri
آدم وقتی در بالکن میایستد با دیدن ماشینها، خانهها و آدمهای توی خیابان احساس تنهایی نمیکند. یکجورهایی آدم حس میکند بین آنهاست، اما نیست. یکی از خوبیهای بالکن همین است.
soroosh7561
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان