بریدههایی از کتاب بریت ماری اینجا بود
۴٫۱
(۳۷۵)
نقطۀ مشترک قالیچهها و خاطرات بریتماری در این است که پاکسازی هر دو کار دشواری است.
mary
«اگه صداتون شنیده بشه، اون وقته که بقیه میفهمن شما هم وجود دارین.»
آنا جمشیدی
بهمحض اینکه غذا را میآورند، کِنت دستش را کنار میکشد و بریتماری بلافاصله دلتنگ دستهای کِنت میشود. درست مثل حسی است که وقتی از آرایشگاه بیرون میآیی و میفهمی که آرایشگر موهایت را بیشتر از مقداری که میخواستی کوتاه کرده است.
رحیل
«تو روزنامه دربارۀ یه زنی خوندم که تو خونۀ خودش مُرده بود و هفتهها کسی سراغش رو نگرفته بود. میگن علت مرگ «طبیعی» بوده. شامش هنوز روی میز مونده بود. هیچ هم طبیعی نیست. تا وقتی که بوی بد از خونهاش بلند نشده بود، هیچکدوم از همسایهها نفهمیده بودن مُرده.»
دخترک با موهای سرش بازی میکند.
منمنکنان میگوید: «خب... تو... تو یهجورهایی کار میخوای که...»
بریتماری با صبوری نفسش را بیرون میدهد.
«نه بچهای داشت نه شوهری و نه کاری. هیچکس نمیدونست که اصلاً وجود داره. اگه یکی سرِ کار بره وقتی غیبش بزنه خب بقیه میفهمن.»
آنا جمشیدی
این روزها برای اینکه ثابت بکنید آدم هستید به تشریفات اداری نیاز هست
MahShid Pourhosein
آدم نمیفهمد عشق چه موقعی شکوفه میدهد؛ یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی که گل داده است. موقع پلاسیدن هم همینطور است، یک روزبیدار میشوی و میبینی که دیگر خیلی دیر شده، اصلاً گلی نمانده است.
🍃نــہـــالــــے🍃
شاید داخل گلدانها فقط خاک باشد، اما زیر همین خاک گلها به انتظار بهار نشستهاند. زمستان به آدمهایی که گلدانها را آب میدهند یاد میدهد که امید داشته باشند و به این باور برسند که هر چیزی که به ظاهر پوچ و خالی است استعدادی در خود نهفته دارد. بریتماری دیگر نمیداند کدامیک را دارد، ایمان یا امید. شاید هم هیچکدام.
علیرضا دولتی
ارزش زندگی بیشتر از کفشهایی است که هربار عوض میکنی. حتی بیشتر از خودت. زندگی یعنی با هم بودن، یعنی قسمتی از وجودت در دیگری بودن. یعنی خاطرات، دیوارها، گنجۀ ظروف، کشوها و قفسۀ کارد و چنگال، طوری که جای همهچیز را بدانی.
یعنی سازش برای رسیدن به نظمی ایدئال، یعنی یک سبک مشترک براساس دو شخصیت متفاوت. یعنی شریک شدن در چیزهای خیلی عادی. مثل سیمان، سنگ، کنترل تلویزیون، جدول روزنامه، پیراهن، جوششیرین، کمدهای دستشویی و ریشتراش برقی در کشوِ سوم. کِنت بریتماری را برای همین چیزها میخواهد. اگر او نباشد، هیچچیز آنطور که باید نخواهد بود.
نگین هستم یک عدد فرفری
تقدیم به مادرم؛ کسی که همیشه حواسش بود که شکمم سیر و کتاب در کتابخانهام موجود باشد.
فردریک بکمن
milad
دلش میخواهد به موش بگوید آدمی که همیشه به خاطر یک نفر دیگر زندگی کرده وقتی تنها باشد حتی خودش را هم بهسختی میشناسد.
نگین هستم یک عدد فرفری
آدم نمیفهمد عشق چه موقعی شکوفه میدهد؛ یک روز صبح از خواب بیدار میشوی و میبینی که گل داده است. موقع پلاسیدن هم همینطور است، یک روزبیدار میشوی و میبینی که دیگر خیلی دیر شده، اصلاً گلی نمانده است.
mobi_n1999
"گَندوکثافت" منظورم به معنای واقعی کلمهست. یهبار یکی تو یه پاکت واسهم گُه فرستاد. "انگار تقصیر منه که بحران اقتصادی پیش اومده."»
بریتماری سرفه میکند.
«چطور یه نفر از پس این کار براومده که همچین چیزی رو توی پاکت بندازه؟»
«گُه منظورته؟»
«حتماً خیلی سخت بوده که خب... هدف بگیره و دقیقاً تو پاکت بندازه.»
محمد
میخواستم بپرسم بابت درِ ماشین چقدر بهت بدهکارم.»
غریبه با انگشتش روی لبۀ ویلچر میزند.
«خب، میدونی، داشتم به ماشین فکر میکردم بریتماری. من مکانیک درستوحسابی نیستم. شاید خرابش کردم. اول سوارش بشو ببین کار میکنه یا نه؟ بعد برمیگردی و پولش رو میدی.»
محمد
وقتی کسی را در لحظهای که بیش از همیشه به تو احتیاج دارد ترک بکنی، آن وقت عشق چه ارزشی دارد؟
sara
در مورد اینجور آدمها، هیچوقت نمیتوان فهمید که چون بقیه اینگرید را دوست داشتند مثبتاندیش بود یا چون مثبتاندیش بود بقیه دوستش داشتند.
sara
پیش خودش میگوید آدم شاید شرایطی را که در آن است خودش انتخاب نکند، اما در اینکه در این شرایط چه رفتاری نشان بدهد حق انتخاب دارد.
💟m̺͆a̺͆h̺͆b̺͆a̺͆n̺͆o̺͆o̺͆💟
انسان تنها حیوانی است که به مثابۀ نمادی از صلح لبخند میزند، درحالیکه بقیۀ حیوانات برای تهدید کردن دندانهایشان را نشان میدهند.
کاربر ۱۱۴۵۹۱۶
شور نوعی احساس کودکانه است؛ بکر و دستنخورده. اکتسابی نیست؛ غریزی است، برای همین آدم را درگیر میکند. منقلب میکند. مثل موجی آدم را سوار بر خود میکند و به دوردستها میبرد. بقیۀ احساسات زمینی هستند، اما شورْ آسمانی است.
abbas5549
سالها طول میکشد تا کسی را بشناسی. یک عمر طول میکشد. و همین است که خانه را خانه میسازد.
آدم توی هتل فقط مهمان است. هتلها نمیدانند از چه گلی خوشتان میآید.
abbas5549
ارزش زندگی بیشتر از کفشهایی است که هربار عوض میکنی. حتی بیشتر از خودت. زندگی یعنی با هم بودن، یعنی قسمتی از وجودت در دیگری بودن. یعنی خاطرات، دیوارها، گنجۀ ظروف، کشوها و قفسۀ کارد و چنگال، طوری که جای همهچیز را بدانی.
abbas5549
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان