بریدههایی از کتاب فهم فلسفه: اندیشه معاصر
۴٫۲
(۵)
بنا به نظر کامو دانستن اینکه آیا زندگی ارزش زیستن دارد یا نه اهمیتی ندارد، بلکه مهم چگونه زیستن با همۀ درد و رنجی است که حیات برای ما دارد.
Hamid Adibzadeh
سارتر همچنین بر این اعتقاد بود که وقتی ما چیزی را برای خود انتخاب میکنیم، آن را برای آدمهای دیگر نیز انتخاب میکنیم. برای مثال اگر شما پیوستن به حزب دموکرات را به جای حزب جمهوریخواه انتخاب کنید، میگویید که حزب دموکرات برای همه بهتر است. اگر میخواهید ازدواج کنید و صاحب بچه شوید، میگویید که ازدواج و پدر یا مادر شدن نهتنها برای خود شما بلکه برای همۀ بشر بهتر است. شما با انتخابی که میکنید تصویر خاصی از بشریت خلق میکنید.
Hamid Adibzadeh
بنا به عقیدۀ سارتر «انسان محکوم به آزادی (اختیار) است.»
Hamid Adibzadeh
برای خیلیها اضطرابآورتر از هر چیز دیگر این بود که مردمانی از همۀ ملیتها برای پیروزی بر یکدیگر به درگاه خدایی واحد دعا میکردند.
Hamid Adibzadeh
آنچه در مرد عظیم است آن است که او پل و نه مقصد است؛ آنچه در آدمی دوستداشتنی است این است که او «پیشدرآمد» و «شدن» است.
Hamid Adibzadeh
آنها اصرار داشتند که انسان مثل جانوران و گیاهان، طبیعت تثبیت شده ندارد. حتی امتناع ما از انتخاب نیز خودش انتخاب است. میگفتند ما مختاریم آن چیزی را که میخواهیم باشیم، خلق کنیم.
Hamid Adibzadeh
رکانتن، شخصیت اصلی سارتر در رمان تهوع کشف میکند که زندگی هرج و مرج است. هیچ دلیلی برای هستی وجود ندارد، ولی ما هستیم، و ما در جهانی پوچ و بیمعنا هستیم. در چنین جهانی احساس از خودبیگانگی میکنیم و این از خودبیگانگی حس ناامیدی، کسالت، تهوع و پوچی را بهوجود میآورد. با این حال پیش از آنکه بتوانیم دست به عمل بزنیم باید چنین تجربیاتی داشته باشیم.
محمد طاهر پسران افشاریان
سارتر گفت مهمترین موقعیت انسان، زندگی در جهانی بدون خدایان است. چنین دنیایی چیست و ما در چنین جهانی قرار است چه کنیم؟ بدون خدایان ما نه طبیعتی ازلی داریم، نه نفس و نه ذاتی که به آن پشتگرم باشیم. بدون خدایان جستجو به دنبال معنایی عام و جهانروا برای زندگی بیمعناست. بدون خدایان باید خودمان تصمیم بگیریم که چگونه زندگی کنیم. بدون خدایان نمیتوانیم جز خودمان روی کس دیگری حساب کنیم. ما روی زمین تنها و وانهادهایم، بدون کمک و بدون هدف، جز هدفی که خود برای خویشتن معین میکنیم.
محمد طاهر پسران افشاریان
اگزیستانسیالیستها بر این اعتقادند که ما ذات خود را از طریق آزادیِ انتخاب و مسئولیت اخلاقی خلق میکنیم. در مقام انسان ما از آزادی تصمیمگیری برخورداریم که چگونه زندگی کنیم. کییرکهگور، نیچه، هوسرل و هایدگر بصیرت بسیاری در زمینۀ دلهرهها و تعارضهای بشر نشان دادند. اما فلسفه بیشتر درگیر مشکلات فنی مابعدالطبیعه، اخلاق و شناخت به سبکی غیرِفردی و عینی بود و دلنگرانیهای آدمها را در مورد سرنوشت شخصیشان ناچیز و بیاهمیت تلقی میکرد. فیلسوفان اگزیستانسیال کوشیدند تا به این دلنگرانیها بپردازند و با این کار اگزیستانسیالیسم را به یکی از فلسفههای پراهمیت قرن بیستم تبدیل کردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اگزیستانسیالیستها در مقابل رهیافت علمی به طبیعت انسان، زندگی درونی فرد را مورد توجه قرار دادند. «من که هستم؟» «زندگی من چه معنایی دارد؟» «چرا احساس گناه میکنم؟» «ترس من چه علتی دارد؟» «من باید چه کنم تا شخصی که میخواهم باشم؟» فرد فرد انسانها این پرسشهای شخصی را دارند، اما هیچ پاسخ عینی و علمی به این پرسشها وجود ندارد.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۹۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۹۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان