بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آوازهای فرشته بی بال | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب آوازهای فرشته بی بال اثر محمد  شمس لنگرودی

بریده‌هایی از کتاب آوازهای فرشته بی بال

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۶ رأی
۳٫۸
(۶)
کشتی‌هایم را جمع کرده‌ام منتظرم نوحم بیاید و وداع گویم شما را چه بود این که زندگیش نام کرده بودید باریکه آب بی‌ثمری که تاب کشتی کاغذیم را نداشت.
elinow
راه گفت: همه را به مقصدشان می‌رسانم خود، بی‌مقصد، بی‌راه زنجیری این زمینم. باد گفت: من که ندانستم به چه کار من می‌آئی.
elinow
از دستم ظهور می‌کند وقتی به باز کردن هیچ دری قادر نیست.
elinow
ای ماهی مگر که چشم‌پوشی و خود را نبینی عریانی عریان در خانه شیشه‌ئی، جاده شیشه‌ئی، خلوت شیشه‌ئی و کلامت انبوهی حباب است.
tasnim
و آنچه مرا غرق می‌کند داستانی است که حکایت باران را نقل می‌کند بارانی که به در می‌کوبد به خوشامد گوئی او هیچکس نیست.
kamrang

حجم

۶۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۶۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۴
۵
صفحه بعد