بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من سرگذشت یأسم و امید | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب من سرگذشت یأسم و امید

بریده‌هایی از کتاب من سرگذشت یأسم و امید

انتشارات:انتشارات خوب
امتیاز:
۳.۳از ۱۳ رأی
۳٫۳
(۱۳)
با این حال، به باور من زندگی بهتر از مرگ است حتی فقط به همین دلیل ساده که زندگی کمتر از مرگ ملال‌آور است و تازه هلو هم دارد.
مرتضی بهرامیان
آن زمان که هیچ‌چیز باقی نمانده باشد، باید که فریاد کشید. سکوت به واقع جرمی است علیه انسانیت.
مرتضی بهرامیان
قهرمانان ما زنان سیاه‌پوست سالم، ستمدیده و درهم‌شکسته‌اند که نمادشان آن زن هفتادودوساله در مونتگمری آلاباماست، زنی که می‌دانست از شأن انسانی برابر برخوردار است و همراه با مردمش تصمیم گرفت دیگر سوار اتوبوس‌های تفکیک‌شده نشود و آن زمان که کسی از او پرسید خسته نشده، با خردی سنت‌شکن پاسخ داد: «پاهایم خسته‌اند اما روحم در آرامش است.»
مرتضی بهرامیان
هرگز هیچ جنگی به دلایل انسان‌دوستانه درنگرفته است.
مرتضی بهرامیان
هرگز هیچ جنگی به دلایل انسان‌دوستانه درنگرفته است.
مرتضی بهرامیان
هرگز هیچ جنگی به دلایل انسان‌دوستانه درنگرفته است.
مرتضی بهرامیان
در ۱۹۳۷ وینستون چرچیل دربارهٔ فلسطینیان جمله‌ای گفت که در اینجا نقل می‌کنم: «موافق نیستم که سگِ توی آخور صاحب حق نهایی تسلط بر آخور است، حتی اگر سال‌های سال باشد که در آن به سر می‌برد. قائل به چنین حقی نیستم. مثلاً قبول ندارم که شیوهٔ برخورد با سرخ‌پوستان آمریکا یا سیاه‌پوستان استرالیا خطای بزرگی بوده باشد. قبول ندارم اگر نژادی قوی‌تر، نژادی والاتر، نژادی با دانش جهانی بیشتر، به قول معروف بیاید و جای آن‌ها را بگیرد،
مرتضی بهرامیان
صدای آدمی را نمی‌توان خاموش کرد. صدا حقیقتی است. صدا زادهٔ نیاز آدمی به گفتن است. دهان را که ببندند، دست‌ها به سخن درمی‌آیند یا چشم‌ها یا روزنه‌های پوست یا هرچه
مرتضی بهرامیان
بارها و بارها از جریانی تازه حیران می‌شدیم، مردم بیشتر دل به خطر می‌زدند، آزادانه‌تر رفتار می‌کردند، عطششان برای حقیقت، برای یک کلمه حرف راست، برای ارزش‌های واقعی بیشتر شده بود و کمتر پنهان نگهش می‌داشتند. برای مثال، به رشد توقف‌ناپذیر فرهنگ مستقل بنگرید. ده سال پیش خبری از نشریه‌های سامیزدات نبود و حتی فکر چنین کاری به خودکشی شباهت داشت. امروز اما چندین نشریهٔ زیرزمینی منتشر می‌شود و مردمی که تا همین چند وقت پیش به مصلحت‌اندیشی معروف بودند، حالا انتشار این نشریه‌ها را دست گرفته‌اند. به خطر انتشار این‌همه کتاب و مجلهٔ سامیزدات جدید فکر کنید. فکر کنید چه تعداد آدم ناشناس و بعید مشغول نسخه‌برداری و توزیع سامیزدات‌اند. فکر کنید عموم مردم چقدر به این جریان توجه نشان می‌دهند! این دوره اصلاً با اوایل دههٔ هفتاد قابل قیاس نیست.
Masoud
همیشه قدرت به طریقی به وضعیت ذهنی و رفتار کسانی که بر آن‌ها حاکم است واکنش نشان می‌دهد، واکنشی که بیشتر ندانسته و سهوی است تا آگاهانه و عمدی. همیشه می‌توان در رفتار قدرت، بازتابی از آنچه در آن «پایین» جاری است به دست آورد. هیچ‌کس نمی‌تواند در خلأ حکومت کند.
کاربر ۲۹۰۸۷۸۳
هر زمان شری به من می‌رسد، که متأسفانه در این دوره و زمانه کم پیش نمی‌آید، عمیق‌ترین حسم ناامیدی است. آموخته‌ام که این حقیقت را بپذیرم. هر زمان کنشی از خود نشان می‌دهیم با خطر ناامیدی، سرخوردگی و حتی یأس روبه‌رو می‌شویم. هر بار تصمیم می‌گیریم باور کنیم که جهان می‌تواند جای بهتری باشد. هر بار تصمیم می‌گیریم به دیگران اعتماد کنیم و باور کنیم آن‌ها همان‌قدر که ما فکر می‌کنیم شریف‌اند. شاید سال‌های سال اندوهمان برابر یا حتی بزرگ‌تر از امیدمان باشد، اما در هر حال کنش نداشتن و در اثر آن تجربه نکردن انسان‌ها در بهترین حالتشان، یعنی زمانی که رو به سوی کمال دارند، هرگز راه‌حل جذابی برای من نبوده است. فقط عدالت می‌تواند راه را بر نفرین بربندد.
Mohanna
کسی را «ضدآمریکا» خواندن و در واقع ضدآمریکایی بودن (آمریکا را بردار و نام کشور دیگری را بگذار، ضدهند یا ضدتیمبوکتو) فقط نژادپرستانه نیست، شکست تخیل است، ناتوانی در مشاهدهٔ جهان به شکلی غیر از آن است که نهاد قدرت پیش چشممان گسترانده. اگر طرف‌دار بوش نیستی پس طرف‌دار طالبانی. اگر ما را دوست نداری پس از ما بیزاری. اگر خیر نیستی پس شری. اگر با ما نیستی پس تروریستی.
rezai milad
کلاً کسی که در زندان کار می‌کرد، مغزش را با پروپاگاندای دولتی شست‌وشو داده بودند. او باور داشت ما تروریست و کمونیستیم و می‌خواهیم همهٔ سفیدپوستان را به دریا بیندازیم. وقتی با ملایمت برایش از مبارزه‌مان علیه نژادپرستی، آرزویمان برای رسیدن به حقوق برابر و برنامه‌مان برای توزیع مجدد سرمایه گفتیم، سرش را خاراند و گفت: «اینی که دارین می‌گین بیشتر از حرف ملی‌گراها با عقل جور درمی‌آد.»
rezai milad
چالش پیش روی هر زندانی، به‌خصوص زندانی سیاسی، این است که از زندان جان سالم به در ببرد، همان‌طور که وارد زندان شده بی هیچ کم‌وکاست از آن خارج شود و حتی راسخ‌تر از پیش بر سر باورهایش بماند. برای نیل به چنین هدفی، نخست باید دوام آوردن را به‌درستی یاد بگیرد. بنابراین، باید در گام نخست از قصد و غرض دشمن آگاه شود تا راهکاری برای ناکام گذاشتنش برگزیند. هدف زندان ویرانی روحیهٔ زندانی، شکستن ارادهٔ او و نفی هر نشانی از فردیت اوست. صاحبان قدرت این‌همه را به کار می‌گیرند تا آن بارقه‌ای را خاموش کنند که در وجود همهٔ ما هست و از ما انسان می‌سازد، انسانی یگانه.
rezai milad
این موضوع را به‌روشنی درک کردم که ستمگر هم درست به اندازهٔ ستمدیده باید آزاد شود. کسی که آزادی دیگری را سلب می‌کند، خودش زندانی نفرت است و پشت میله‌های تعصب و کوته‌فکری محبوس مانده. هرگز کاملاً آزاد نخواهم بود اگر آزادی فرد دیگری را از او بگیرم، درست همان‌طور که آزاد نخواهم بود اگر دیگری آزادی‌ام را ازم بگیرد. ستمگر و ستمدیده هر دو از انسانیتشان محروم شده‌اند.
mobina
امیدی که من اغلب بدان می‌اندیشم (به‌خصوص در موقعیت‌های مطلقاً ناامید، همچون زندان) برایم بیشتر حکم وضعیتی ذهنی دارد تا امری مربوط به دنیای پیرامون. یا در وجودمان امید داریم یا نداریم. این ویژگی به‌لحاظ روحی اهمیت دارد و لزوماً به مشاهدهٔ شرایطی خاص در جهان یا برآورد موقعیت‌های مختلف بستگی ندارد. امید پیشگویی نیست، موضع‌گیری روح است، سمت‌وسوی دل است. امید از جهانی که آدمی در همان دم تجربه می‌کند، فراتر می‌رود و آن‌سوی افق‌های این جهان لنگر می‌افکند.
سعیدا
آیدا د سوارز می‌گوید: «پیشنهاد آسوسنا بود که همه روسری‌ای را سر کنیم که زمان نوزادی فرزندانمان به‌جای قنداق بچه استفاده می‌کردیم، چون همهٔ مادرها چیزی شبیهش را نگه می‌دارند، چیزی که به زمان بچگی فرزندشان تعلق دارد. راحت می‌شد روسری‌ها را تشخیص داد. پس تصمیم گرفتیم از روسری‌ها در بقیهٔ جلسه‌ها و هر زمان که به پلاسا د مایو می‌رویم هم استفاده کنیم. نام فرزندانمان را هم رویش گلدوزی کردیم. آن‌ها را به نشانهٔ «آپاراسیون کن ویدا» بر سر می‌کردیم که یعنی ظهور دوبارهٔ زندگی، چون دیگر فقط دنبال فرزند خودمان نمی‌گشتیم، بلکه به‌دنبال همهٔ ناپدیدشدگان بودیم.»
نسترن

حجم

۱۰۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۰۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۵۷,۰۰۰
۲۸,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد