بریدههایی از کتاب من سرگذشت یأسم و امید
۳٫۴
(۹)
او با فریادهایش مدعی حق زندگیاش میشود، به جهان بیرون پیام میفرستد، کمک میطلبد و از آنها میخواهد مقاومت کنند. آن زمان که هیچچیز باقی نمانده باشد، باید که فریاد کشید. سکوت به واقع جرمی است علیه انسانیت.
سعیدا
صدای آدمی را نمیتوان خاموش کرد. صدا حقیقتی است. صدا زادهٔ نیاز آدمی به گفتن است. دهان را که ببندند، دستها به سخن درمیآیند یا چشمها یا روزنههای پوست یا هرچه. زیرا تکتک ما حرفی برای گفتن داریم، حرفی که سزاست دیگران بستایند یا ببخشایند.
سعیدا
در زمانهٔ اخبار بد، در روزهای پر از چهکنمچهکنم، در روزگاری که راست کژ و کژ راست مینماید، در ایامی که بسیار دلت میخواهد بتوانی بگویی اصلاً به من چه، اصلاً چرا من، این جستارها برای من شبیه چراغی بودند که در ظلمات، در آن دوردستها روشن است و به یادت میآورد در زمانهای که شباهنگام به کشتن چراغ میآیند، هنوز هست کسی که به خود زحمت برافروختن چراغ بدهد و تا وقتی او هست من هم باید باشم، محکم و استوار باشم.
بهخاطر او، بهخاطر تو که خوانندهٔ این کتابی.
سعیدا
من مسیر طولانی آزادی را پیمودهام. کوشیدهام در این مسیر لنگ نزنم. جاهایی را هم اشتباه رفتهام. اما سر از این راز درآوردهام که پس از صعود به کوهی بلند، آنچه پیش چشمت قرار میگیرد کوههای بسیار بلند دیگری است که باید آنها را هم فتح کنی. من اینجا دمی میآسایم تا به منظرهٔ باشکوه پیرامون بنگرم، تا برگردم و به پشت سر، به راهی که آمدهام نگاه کنم. اما فقط چند لحظهای میتوانم استراحت کنم، چون آزادی مسئولیت دارد و من جرئت ندارم اینجا بیش از این درنگ کنم، زیرا دراز است راه سفر و من هنوز نوسفرم.
نسترن
مید یعنی توان تلاش در راهی خاص، نه چون احتمال کامیابی در آن وجود دارد، بلکه چون راهی است نیکو. هرچه موقعیتی که در آن امیدوار باقی میمانیم ناممکنتر باشد، امیدی که از خود نشان میدهیم عمیقتر است. امید هیچ ربطی به خوشبینی ندارد. بهمعنای این اعتقاد راسخ هم نیست که راهی خاص به نتیجهای مطلوب میرسد، بلکه یقینی است که میگوید پیمودن آن راه خاص، فارغ از نتیجه با عقل جور درمیآید.
نسترن
آن زمان که هیچچیز باقی نمانده باشد، باید که فریاد کشید. سکوت به واقع جرمی است علیه انسانیت.
rezai milad
هرچه موقعیتی که در آن امیدوار باقی میمانیم ناممکنتر باشد، امیدی که از خود نشان میدهیم عمیقتر است. امید هیچ ربطی به خوشبینی ندارد. بهمعنای این اعتقاد راسخ هم نیست که راهی خاص به نتیجهای مطلوب میرسد، بلکه یقینی است که میگوید پیمودن آن راه خاص، فارغ از نتیجه با عقل جور درمیآید.
Mohanna
نخستین قدم بهسوی آزادی گذر از هراس به سوی حقیقت است.
سعیدا
امید یعنی توان تلاش در راهی خاص، نه چون احتمال کامیابی در آن وجود دارد، بلکه چون راهی است نیکو.
سعیدا
کسی که آزادی دیگری را سلب میکند، خودش زندانی نفرت است و پشت میلههای تعصب و کوتهفکری محبوس مانده. هرگز کاملاً آزاد نخواهم بود اگر آزادی فرد دیگری را از او بگیرم، درست همانطور که آزاد نخواهم بود اگر دیگری آزادیام را ازم بگیرد. ستمگر و ستمدیده هر دو از انسانیتشان محروم شدهاند.
سعیدا
حجم
۱۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۵۰%
تومان