بریدههایی از کتاب من سرگذشت یأسم و امید
۳٫۴
(۹)
این موضوع را بهروشنی درک کردم که ستمگر هم درست به اندازهٔ ستمدیده باید آزاد شود.
سعیدا
بخشی از خوشبین بودن در این است که سرت را بهسوی خورشید بگیری و پیش بروی.
سعیدا
این موضوع را بهروشنی درک کردم که ستمگر هم درست به اندازهٔ ستمدیده باید آزاد شود. کسی که آزادی دیگری را سلب میکند، خودش زندانی نفرت است و پشت میلههای تعصب و کوتهفکری محبوس مانده. هرگز کاملاً آزاد نخواهم بود اگر آزادی فرد دیگری را از او بگیرم، درست همانطور که آزاد نخواهم بود اگر دیگری آزادیام را ازم بگیرد. ستمگر و ستمدیده هر دو از انسانیتشان محروم شدهاند.
نسترن
این است تراژدی جهان ما.
زیرا نمیتوانیم کاری اساسی برای تغییر مسیرمان، این مسیر ویرانگر، در این سیاره انجام دهیم، مگر اینکه برخیزیم، تکتکمان، و سنگهای کوچک و ناقص خود را کنار سنگهای دیگر بگذاریم.
rezai milad
هر زمان شری به من میرسد، که متأسفانه در این دوره و زمانه کم پیش نمیآید، عمیقترین حسم ناامیدی است. آموختهام که این حقیقت را بپذیرم. هر زمان کنشی از خود نشان میدهیم با خطر ناامیدی، سرخوردگی و حتی یأس روبهرو میشویم. هر بار تصمیم میگیریم باور کنیم که جهان میتواند جای بهتری باشد. هر بار تصمیم میگیریم به دیگران اعتماد کنیم و باور کنیم آنها همانقدر که ما فکر میکنیم شریفاند. شاید سالهای سال اندوهمان برابر یا حتی بزرگتر از امیدمان باشد، اما در هر حال کنش نداشتن و در اثر آن تجربه نکردن انسانها در بهترین حالتشان، یعنی زمانی که رو به سوی کمال دارند، هرگز راهحل جذابی برای من نبوده است.
فقط عدالت میتواند راه را بر نفرین بربندد.
Mohanna
کسی را «ضدآمریکا» خواندن و در واقع ضدآمریکایی بودن (آمریکا را بردار و نام کشور دیگری را بگذار، ضدهند یا ضدتیمبوکتو) فقط نژادپرستانه نیست، شکست تخیل است، ناتوانی در مشاهدهٔ جهان به شکلی غیر از آن است که نهاد قدرت پیش چشممان گسترانده. اگر طرفدار بوش نیستی پس طرفدار طالبانی. اگر ما را دوست نداری پس از ما بیزاری. اگر خیر نیستی پس شری. اگر با ما نیستی پس تروریستی.
rezai milad
فردی «ضدملی» است که پشت به ملت خود کند و در نتیجه از پشت ملت دیگری درآید. اما فردی که عمیقاً به کل مفهوم ملیگرایی بدگمان است، لزوماً «ضدملی» نیست. ملیگرایی از این نوع یا هر نوع دیگری مسبب اکثر نسلکشیهای قرن بیستم بوده است. پرچمها تکهپارچههای رنگینیاند که دولتها در وهلهٔ نخست از آنها برای بقچهپیچ کردن مغز مردم و بعد برای کفنپیچ کردن آیینی جنازهها و دفنشان استفاده میکنند.
rezai milad
کلاً کسی که در زندان کار میکرد، مغزش را با پروپاگاندای دولتی شستوشو داده بودند. او باور داشت ما تروریست و کمونیستیم و میخواهیم همهٔ سفیدپوستان را به دریا بیندازیم. وقتی با ملایمت برایش از مبارزهمان علیه نژادپرستی، آرزویمان برای رسیدن به حقوق برابر و برنامهمان برای توزیع مجدد سرمایه گفتیم، سرش را خاراند و گفت: «اینی که دارین میگین بیشتر از حرف ملیگراها با عقل جور درمیآد.»
rezai milad
چالش پیش روی هر زندانی، بهخصوص زندانی سیاسی، این است که از زندان جان سالم به در ببرد، همانطور که وارد زندان شده بی هیچ کموکاست از آن خارج شود و حتی راسختر از پیش بر سر باورهایش بماند. برای نیل به چنین هدفی، نخست باید دوام آوردن را بهدرستی یاد بگیرد. بنابراین، باید در گام نخست از قصد و غرض دشمن آگاه شود تا راهکاری برای ناکام گذاشتنش برگزیند. هدف زندان ویرانی روحیهٔ زندانی، شکستن ارادهٔ او و نفی هر نشانی از فردیت اوست. صاحبان قدرت اینهمه را به کار میگیرند تا آن بارقهای را خاموش کنند که در وجود همهٔ ما هست و از ما انسان میسازد، انسانی یگانه.
rezai milad
امید پیشگویی نیست، موضعگیری روح است، سمتوسوی دل است. امید از جهانی که آدمی در همان دم تجربه میکند، فراتر میرود و آنسوی افقهای این جهان لنگر میافکند.
mobina
حجم
۱۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۰۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۴۲,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۵۰%
تومان