بریدههایی از کتاب از کوتهی توست که دیوار بلند است
۴٫۶
(۱۵)
«داگلس مک آرتر» با لحن لطیفی میگوید:
در مرکز هر قلب یک اتاق ضبط وجود دارد، تا زمانی که این اتاق، پیامهای امید و تشویق دریافت کند، جوان میمانید!
زهرا۵۸
«مولوی» هم در پایان با نگاهی ژرف میسراید:
ره آسمان درونست، پَرِ عشق را بجنبان
پَرِ عشق چون قوی شد، غمِ نردبان نماند
تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیدهست
چو دو دیده را ببستی ز جهان، جهان نماند
دل تو مثال بام است و حواس ناودانها
تو ز بام آب می خور که چو ناودان نماند
تو ز لوح دل فرو خوان به تمامی این غزل را
منگر تو در زبانم که لب و زبان نماند
زهرا۵۸
«استیو چندلر» گفته است:
برای کشف گنجایشهای خود باید پیوسته، بیشتر و بیشتر، به درون خود سفر کنید.
زهرا۵۸
«مارسل پروست» میگوید:
سفر راستین برای کشف کردن،
رفتن به مکانهای تازه نیست،
بلکه یافتن نگاهی تازه است.
زهرا۵۸
تو در جاده رفتی و من در درون خودم. پیمودن خود، دشوارتر از پیمودن جاده است.»
زهرا۵۸
من جستجو را از خود آغاز کردم و سفرم را کسی نخواهد دید، جز آنکه باید.
زهرا۵۸
نهالی تکیده و کوچک کنار راه ایستاده بود. مسافر با خنده رو به درخت کرد و گفت: «چه تلخ است کنار جاده بودن و نرفتن.» درخت زیر لب گفت: «ولی تلختر آن است که بروی و بیرهاورد برگردی. کاش میدانستی آنچه در جستجوی آن هستی همینجاست.»
زهرا۵۸
بلندترین سفر زندگی پیمودن راه بین ذهن و دل است.
زهرا۵۸
«خلاصهی علم چیست؟»
گفت پنج چیز است:
اول: آنکه تا راست به اتمام نرسد، دروغ نگویم.
دوم: آنکه تا حلال منتهی نشود، دست به حرام دراز نکنم.
سوم: آنکه تا از تفتیش نفس خود فارغ نشدم، به جستجوی عیب مردم نپردازم.
چهارم: آنکه تا خزانهی رزق خداوند به آخر نرسد، به در هیچ مخلوق اِلتِجا نبرم.
پنجم: آنکه تا قدم در بهشت ننهم، از کید شیطان و از غرور نفس نافرمان، غافل نباشم.
زهرا۵۸
کامیونی بزرگ که قصد عبور از یک پل زیرگذر خط راهآهن را داشت، بین سطح جاده و تیرهای سقف زیرگذر گیر کرد. تلاش کارشناسان مربوطه برای آزاد کردن آن بینتیجه ماند؛ بنابراین تا کیلومترها ترافیک سنگینی در هر دو سمت جاده ایجاد شد. پسرکی سعی کرد تا توجه سردستهی کارشناسان را به خود جلب کند.
اما مرتب با فشار دستهای افراد به عقب رانده میشد و عاقبت کارشناس که از دست سماجتهای پسرک عصبانی شده بود، گفت: «نکند تو میخواهی به من یاد بدهی که چه کار باید بکنم؟»
و پسرک جواب داد: «شما کافی است مقداری از باد لاستیکها را خارج کنید!»
زهرا۵۸
«اسمایلز» در مورد انسان عاقل میگوید:
شخص عاقل تنها برای خودش زندگی نمیکند،
بلکه برای خیر و صلاح دیگران نیز میبایست گام بردارد.
زهرا۵۸
برو ریشهی «نیازمندی» و برگ «پشیمانی» و تخم «شکیبایی» بیار،
و در هاونِ «توبه» کن و به «آب چشم» و به «دعا» مرهم کن،
و اندر پاتیلهی «پرهیزگاری» کن،
سپس برگیر و به باد «ندامت» سرد کن،
و اندر قدح «امید» کن
و به وقت سحر برخیز و بگو: «یا رب، بد کردم!»
آنگاه، اندر وقت،
گناه تو فرو ریزد و پاک گردی!
زهرا۵۸
برو ریشهی «نیازمندی» و برگ «پشیمانی» و تخم «شکیبایی» بیار،
و در هاونِ «توبه» کن و به «آب چشم» و به «دعا» مرهم کن،
و اندر پاتیلهی «پرهیزگاری» کن،
سپس برگیر و به باد «ندامت» سرد کن،
و اندر قدح «امید» کن
و به وقت سحر برخیز و بگو: «یا رب، بد کردم!»
آنگاه، اندر وقت،
گناه تو فرو ریزد و پاک گردی!
شبلی با حیرت پرسید: «این چنین نه سخن دیوانگان است!»
دیوانه گفت: «من دیوانه در دوستی خَلقم، در دوستی خداوند دیوانه نیام!»
زهرا۵۸
روزی «شبلی» نزد طبیبی رفت. آن طبیب مشغول مداوای دیوانهای بود.
شبلی به طبیب گفت: «ای طبیب، گناه را چه علاج داری؟»
طبیب در جواب فروماند.
دیوانه آواز برآورد: «یا شبلی، اگر داروی گناه همی جویی بیا تا دارو به تو آموزم!»
شبلی به نزدیک دیوانه شد. دیوانه گفت:
زهرا۵۸
انسانها به نسبت ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقل هستند، نه به نسبت تجاربی که اندوختهاند.
«جرج برنارد شاو»
زهرا۵۸
«دنیس ویتلی» یکی از مشاوران برجستهی مدیریت و رهبری میگوید:
آنچه کسی را برنده میکند، توانایی ذاتی، استعداد و یا ضریب هوشی او نیست. ابزار برنده، نگرش شماست نه استعدادتان؛ نگرش معیار کامیابی است.
زهرا۵۸
در هر صورت بازنده نیستی، اگر هوا آفتابی باشد، مردم بادبزن خواهند خرید و اگر بارانی باشد، مردم چتر خواهند خرید.
زهرا۵۸
لذتهای آنی، غمهای آتی دربر دارد.
زهرا۵۸
ره وجود به جز سنگلاخ عبرت نیست
فتادگان خجل و رفتگان پشیمانند
«پروین اعتصامی»
زهرا۵۸
میخواهم از خودم یک انسان بسازم
و اگر در این کار موفق شوم در هر کار دیگر کامیاب میشوم.
«گارنیلد»
زهرا۵۸
حجم
۳۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
حجم
۳۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۹۰۰
۲۳,۹۷۰۷۰%
تومان