بریده‌هایی از کتاب از کوتهی توست که دیوار بلند است

ضربه‌های پی در پی تبری کوچک، درخت کهن را از پای درمی‌آورد. «بنجامین فرانکلین»

زن گفت: «تو کیستی؟» سالک گفت: «من شیخ فلان از شاگردان عارف نامی هستم.» زن به‌تمسخر تبسمی کرد و گفت: «نه! تو هیچ‌کدام از این‌ها که گفتی نیستی!» سالک با حیرت به زن نگاه کرد و زن ادامه داد:

چون حلقه‌ی کعبه است سزاوار پرستش چشمی که نگاه هوس‌آلود ندارد «صائب تبریزی»

که فردا، وهم و پنداری است که هرگز شاید نیاید می‌دانیم که برای ابد وقت نداریم مرگ به ما می‌آموزد که نگاه کنیم و ببینیم می‌آموزد، آن‌هایی را که دوستشان داریم همیشه به یک شکل نمی‌مانند شما تا ابد در این دنیا نیستید و می‌دانید همانی که صبح بوده‌اید نخواهید بود!

«ابن یمین» هم می‌سراید: آن‌کس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند و آن کس که نداند و بداند که نداند هم خویشتن از ننگ جهالت برهاند و آن کس که بداند و نداند که بداند بیدار کنیدش که بسی خفته نماند و آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند

«هالی تربون» هم گفته است: دانش بدون تکامل اخلاقی خطرناک و نابودکننده است.

روزی که بشر به نادانی خود پی برد، به موفقیت بزرگی دست یافته است؛ زیرا دانش در این دنیا چیزی جز پی بردن به نادانی نیست. «موریس مترلینگ»

روزی که بشر به نادانی خود پی برد، به موفقیت بزرگی دست یافته است؛ زیرا دانش در این دنیا چیزی جز پی بردن به نادانی نیست. «موریس مترلینگ»

از نظر قورباغه تنها موجوداتی قابل شکار کردن هستند که در حرکت باشند و قورباغه تنها در آن صورت به دنبال آن‌ها می‌رود و هیچ التفاتی به سایر موجودات ندارد. زیرا چشم‌هایش تنها به حشرات متحرک به‌عنوان شکار نگاه می‌کند و این بدان معنی است که اگر کاسه‌ای پر از حشره آماده و بی‌حرکت در پیش روی او باشد، قورباغه ممکن است از گرسنگی بمیرد، درحالی‌که ظرفی پر از غذا در مقابلش قرار داشته باشد! همیشه چیزهایی در مقابل ما وجود دارند که ما آن‌ها را نمی‌بینیم. اگر قادر باشیم آنچه را به‌راستی در مقابلمان است ببینیم کمتر به جست و جوی بیهوده در این سو وآن سو دست می‌زنیم.

آن‌ها که با چشم باز به مسایل نگاه می‌کنند، گره‌های بسته را به دست خود می‌گشایند و آن‌ها که چشم خود را به روی حقایق می‌بندند، جز کور کردن گره‌های موجود کاری نمی‌کنند.

مردم بر دین پادشاهان و رهبران خویش‌اند. در روایت است که: مردم رهبران را سرمشق خود قرار می‌دهند. اگر رهبر، دادگستر و نیکوکار باشد، مردم به دادگری و نیکوکاری روی می‌آورند و اگر بی‌دین و لاابالی و ستمگر باشد، آنان نیز به فساد و بدی می‌گرایند و او را سرمشق خویش قرار می‌دهند.

انسان‌ها بر دو گونه‌اند: یکی، او که در تاریکی بیدار است و دیگری، او که در روشنایی خواب است. «جبران خلیل جبران»

هر مرد که خرد وی بر عادت و خون وی غالب نباشد، از ستور (چهار پا) بدتر است.

هر مرد که او را آموزش روزگار دانا نکند، هیچ دانا را به آموختن وی رنج نباید بردن.

جایی که راه نیست، خدا راه می‌گشاید.

کتاب باید تبری برای درهم شکستن دریای منجمد وجودمان باشد. «فرانتس کافکا»

راز آرامش درون در تمرین اراده است. حتی اگر نفست به‌شدت مخالف باشد.

راز آرامش درون در درک این مطلب است که تو نمی‌توانی دنیا را تغییر دهی. اما می‌توانی خودت را تغییر دهی.

راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است. گذشته و آینده را در چرخه‌ی ذهنی ابدیت رها کن.

راز آرامش در این است که بر دشمن درونت غلبه کنی، نه این‌که او را سرکوب کنی.