از او پرسیدم که آیا از دیدگاه او علم بر اخلاقیات اولویت دارد؟
همتا
انسان دارای اختیار بر سرنوشت خویش است و اینکه تا وقتی انسان درنیابد که مرگ نیز بخشی از زندگی است، قادر به درک وجود نخواهد بود.
حوریا
شبهنگام به تنهایی در کنار رود چارلز راه میرفتم و به محدودیتهای علم فکر میکردم. شاید قسمت این باشد که هر از گاهی آدمها موقع غذا خوردن خفه شوند. شاید این بخشی از طراحی اسرارآمیز کیهان است. آیا ما آنقدر باهوش هستیم که فکر میکنیم تحقیقات و علم میتواند بر همه چیز سلطه یابد؟
Marya
مندل یکبار یکجفت گوشوارۀ عتیقه دید که میدانست خانم هیل عاشقش میشود و چیزی نمانده بود آن را برای ایسکوویتس بخرد، اما در آخرین لحظه پشیمان شد.
Rezvan
وقتی نوشتن پایبندیهای انسانی را شروع کردم تنها ایدهای که در ذهن داشتم حرف ربط "و" بود. میدانستم داستانی که در آن "و" باشد بدون شک جذاب خواهد بود. کمکم بقیۀ کتاب شکل گرفت.
MARY
در این بحبوحه، هیچ کس نمیداند که چه کسی در حقیقت مرده است. گروه به نواختن موسیقی ادامه میدهد و در این زمان تکتک افراد نظارهگر به نوبت دفن میشوند، چرا که باور بر این است فرد متوفی بهتر از بقیه در گور جای میگیرد. چیزی نمیگذرد که معلوم میشود اصلاً کسی نمرده، و دیگر برای پیدا کردن جنازه خیلی دیر شده، چون زمان شلوغیهای قبل از تعطیلات کریسمس است.
MARY