بریدههایی از کتاب مرگ در می زند
۳٫۲
(۵۶)
مرگ در تضاد با زندگی نیست، بلکه بخشی طبیعی از آن است
:-)
اگر ناغافل مچ متجاوزی را در حین سرقت از منزلتان گرفتید، اصلاً نترسید. به یاد داشته باشید که او هم درست مثل شما وحشتزده است. پیشنهاد خوبی که دارم این است که شما از او سرقت کنید. موقعیت را مغتنم بشمارید و ساعت و کیف پول سارق را بزنید و سپس بزنید به چاک.
𝐍𝐨𝐜𝐭𝐮𝐫𝐧𝐞
اگر ناغافل مچ متجاوزی را در حین سرقت از منزلتان گرفتید، اصلاً نترسید. به یاد داشته باشید که او هم درست مثل شما وحشتزده است.
Zax
مرگ: متأسفم که اونجوری نیستم که توقع داشتی باشم.
همتا
زیباترین مأموریتم اما زمانی بود که به موزۀ انگلیس زدم. خبر داشتم که کل کف زمینِ اتاقِ سنگهای کمیاب دارای حسگر است و کوچکترین فشاری رویش آژیر را بهصدا درمیآورد. با طناب از دریچۀ روی سقف پایین آمدم تا تماسی با زمین نداشته باشم. خیلی تروتمیز پایین آمدم و در عرض یک دقیقه بالای محفظۀ الماس کیتریج بودم. همین که شیشهبرم را درآوردم یک پرستوی کوچولو از دریچه وارد شد و روی زمین نشست. آژیر بهصدا درآمد و هشت خودروی مجهز پلیس سررسید. به ده سال حبس محکوم شدم. پرستو هم به دستِکم بیست سال حبس محکوم شد. شش ماه بعد پرنده به قرار وثیقه آزاد شد.
آروین
المیرا به هیچ وجه جای راحتی نبود. پنجبار از آنجا فرار کردم. یک بار سعی کردم یواشکی پشت یک کامیون رختشویی قایم شوم. اما نگهبانها شک کردند و یکی از آنها عصایش را در من فرو کرد و پرسید وسط سطل رختکثیفها چه غلطی میکنم. من هم صاف به چشمانش زل زدم و گفتم: «من پیرهنم.»
آروین
ما هرگز قادر به دانستن تمامی پاسخها نخواهیم بود.
°•*AyNAf*•°
مرگ: چت شده؟ این لباس سیاه و صورت سفیدمو نمیبینی؟
نات: چرا.
مرگ: الان هالووینه؟
نات: نه.
مرگ: پس من مرگم دیگه. حالا میشه یه لیوان آب یا فِرِسکا بدی دستم؟
همتا
مرگ در تضاد با زندگی نیست، بلکه بخشی طبیعی از آن است
Mina.Hp
پنجبار از آنجا فرار کردم. یک بار سعی کردم یواشکی پشت یک کامیون رختشویی قایم شوم. اما نگهبانها شک کردند و یکی از آنها عصایش را در من فرو کرد و پرسید وسط سطل رختکثیفها چه غلطی میکنم. من هم صاف به چشمانش زل زدم و گفتم: «من پیرهنم.» معلوم بود که زیاد باورش نشده. همینطور عقب و جلو قدم میزد و به من زل زده بود. فکر کنم یککم وحشت کرده بودم. بهش گفتم: «من پیرهنم. از آن پیرهن جین آبیها.» قبل از آنکه بتوانم یک کلمۀ دیگر حرف بزنم به دست و پاهایم غل و زنجیر زدند و به هلفدونی بَرَم گرداندند.
mhdjz
مثل همیشه، وقتی کار به مراحل دشوار میرسد، خستگی و ناامیدی بر آدم چیره میشود.
Marya
این داستان نشون میده چطور عشق به یه زن این توانایی رو به یه مرد میده که بر ترسش از مرگ غلبه کنه، حتی برای مدت کوتاهی.»
حوریا
اگر ناغافل مچ متجاوزی را در حین سرقت از منزلتان گرفتید، اصلاً نترسید. به یاد داشته باشید که او هم درست مثل شما وحشتزده است. پیشنهاد خوبی که دارم این است که شما از او سرقت کنید. موقعیت را مغتنم بشمارید و ساعت و کیف پول سارق را بزنید و سپس بزنید به چاک. خود من یکبار در دام این ترفند افتادم و مجبور شدم شش سال در شهر دی موینز با همسر و سه فرزند یک مرد دیگر زندگی کنم، و تنها وقتی از مخمصه نجات پیدا کردم که از اقبال خوبم مچ سارق دیگری را گرفتم و او جای من را گرفت.
mhdjz
من را وارد اتاقی کردند که در آن رئیسجمهور جرالد فورد با من دست داد و از من پرسید که آیا مایلم سرتاسر کشور تعقیبش کنم و هر از گاهی به او تیراندازی کنم، و البته حواسم جمع باشد که تیر به او نخورد؟ گفت با این نقشه میتواند رفتار شجاعانهای از خودش نشان دهد و به این ترتیب حواس همه از مسائل اصلی، که او آمادگی رسیدگی به آنها را نداشت، پرت میشود. در آن شرایطی که من داشتم هر کاری ازم میخواستند انجام میدادم
همتا
سپس بهترین توصیۀ ممکن را به منِ نویسندۀ جوان میکند. «در انتهای یک جملۀ پرسشی، علامت سؤال بگذار. از تأثیری که بر خواننده میگذارد شگفتزده خواهی شد.»
MARY
در آن پاراگراف خوانده بود که مرگ در تضاد با زندگی نیست، بلکه بخشی طبیعی از آن است
MARY
اگر ناغافل مچ متجاوزی را در حین سرقت از منزلتان گرفتید، اصلاً نترسید. به یاد داشته باشید که او هم درست مثل شما وحشتزده است. پیشنهاد خوبی که دارم این است که شما از او سرقت کنید.
MARY
مرگ: خب بابا. این قدر حساس نباش.
نات: من کجا حساسام؟
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
باید با موچین از دهن تو حرف کشید بیرون.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
المیرا به هیچ وجه جای راحتی نبود. پنجبار از آنجا فرار کردم. یک بار سعی کردم یواشکی پشت یک کامیون رختشویی قایم شوم. اما نگهبانها شک کردند و یکی از آنها عصایش را در من فرو کرد و پرسید وسط سطل رختکثیفها چه غلطی میکنم. من هم صاف به چشمانش زل زدم و گفتم: «من پیرهنم.»
Rezvan
حجم
۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
حجم
۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۹ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۳۱,۵۰۰۳۰%
تومان