بریدههایی از کتاب درخت زیبای من
۴٫۷
(۲۱۹)
کارخانه، هیولایی بود که هر صبح مردم را میبلعید و هر شب، آنها را خسته و کوفته، بالا میآورد.
نسا
دنیا مال خداوند مهربان است، اینطور نیست؟ هر چیزی که در این دنیاست مال خداوند مهربان است؟ پس، گلها هم...
ارسلان
منتظر چیزی نیستم. اینطوری ناامید هم نمیشوم
mr.mt
گلوریا که در بیست و چهارسالگی فهمید که زیستن به زحمتش نمیارزد.
t.ftm.s
آزادی، بالهایت را بر سر ما بگستران"، این را از همه بیشتر دوست داشتم، فکر میکنم فرد تامپسون هم همینطور.
نون صات
اما خیلی زودِ زود خوب شدم. زخمهای بچهها زود خوب میشود، خیلی زودتر از جملهای که اغلب برایم تکرار میکردند: "وقتی مردی، خوب میشوی. "
پرویز
نمیتوانستم از فکر کردن به او دست بردارم. حالا، واقعا میفهمیدم درد کشیدن یعنی چه. درد کشیدن، کتک خوردن تا دم مرگ نبود؛ زخمی کردن پا با تکه شیشه شکسته و بخیه زدن در درمانگاه نبود. دردکشیدن، این چیزی بود که قلب را میشکست و از آن میمردیم بی آنکه بتوانیم رازمان را با کسی درمیان بگذاریم. درد، توان بدن و فکر را میگیرد و حتی برای سربرگرداندن روی بالش رمقی نمیگذارد.
Dayan
بدون مهربانی، زندگی چیز ارزشمندی نیست.
Mary gholami
- گودوئیا میبینی. دیگر هیچ میلی ندارم. اگر خوب شوم، دوباره بدجنس میشوم. نمیتوانی بفهمی. دیگر کسی را ندارم که به خاطرش عاقل باشم.
رهگذر خورشید
- نمیدانم. هنوز به این دوری عادت نکردهام. احساس میکنم درون قلبم یک قفس خالی دارم.
(:Ne´gar:)
- داشتن یک پدر فقیر چه بدبختی بزرگی است!...
farahani
دردکشیدن، این چیزی بود که قلب را میشکست و از آن میمردیم بی آنکه بتوانیم رازمان را با کسی درمیان بگذاریم. درد، توان بدن و فکر را میگیرد و حتی برای سربرگرداندن روی بالش رمقی نمیگذارد.
Mo0onet
معجونی از نفرت، شرارت و اندوه در روحم جاری شد. بدون آنکه بتوانم خودم را کنترل کنم، فریاد کشیدم:
- داشتن یک پدر فقیر چه بدبختی بزرگی است!...
Mo0onet
امانوئل والادارس عزیزم، سالها گذشته است. حالا چهل و هشت سالهام و گاهی در دلتنگیهایم احساس میکنم که هنوز بچهام؛ که تو ناگهان سروکلهات پیدا میشود و برایم عکسهایی از ستارگان سینما یا تیله میآوری. پرتوگای عزیزم، تو بودی که مهربانیِ زندگی را یادم دادی. حالا، نوبت من است که عکس و تیله هدیه بدهم، زیرا بدون مهربانی، زندگی چیز ارزشمندی نیست.
کاربر ۱۳۷۵۲۱۶
نمیخواهم دیگر این فکر را بکنی و تکرارش کنی. و من؟ دوستم نداری؟ اگر واقعا دوستم داری، اگر به من دروغ نمیگویی، دیگر نباید از این حرفها بزنی.
از من فاصله گرفت و در چشمانم نگاه کرد. با پشت دست اشکهایم را پاک کرد.
- خیلی دوستت دارم فسقلی. خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنی. خب حالا، بخند.
(:Ne´gar:)
از وقتی واقعا فهمیده بودم مهربانی چیست، هرچیزی را دوست داشتم غرق در مهربانی میکردم.
Elentari
بدون مهربانی، زندگی چیز ارزشمندی نیست
ar
دردکشیدن، این چیزی بود که قلب را میشکست و از آن میمردیم بی آنکه بتوانیم رازمان را با کسی درمیان بگذاریم
ar
مسیح کوچک خواسته در فقر به دنیا بیاید تا تأثیر گذار باشد. اما بعدا دید ثروتمندها ارزشمنداند...
Estatira
از آن شب دیگر بچهای بین ما نبود. همه بزرگ بودیم، بزرگ و غمگین، و تکههای غصهی مشترکی را مزه مزه میکردیم.
ف.ن
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۳ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۳ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان