بریدههایی از کتاب توتالیتاریسم
۳٫۶
(۱۴۰)
تودهها، بر سر دوراهی انتخاب رشد نابهسامان و خودسرانگیِ تامِ تباهی، یا زانو زدن دربرابر سازگاری شدیدا ساختگی و عجیب و غریب یک ایدئولوژی، همیشه دومی را برمیگزینند و آمادهاند با ایثارهای فردی، بهای این گزینش را بپردازند.
Travis
تبلیغات توتالیتر، علمگرایی عقیدتی و فن عبارتپردازیاش را در قالب پیشبینیهای بسیار بلندمدت و توخالی میگنجاند، زیرا از نظر عوامفریبی، بهترین راه برای پرهیز از بحث بیشتر، این است که گفته شود تنها آینده میتواند حقانیت این پیشگوییها را آشکار سازد و به این شیوه، کاری کرد تا استدلال از قید هرگونه نظارت زمان حال خلاصی یابد.
Travis
توتالیتاریسم در رأس قدرت، همه استعدادهای ناب را بدون هیچ اعتنایی به هواداری آنها از جنبش، از سر کارها برمیدارد و به جای آنها عقلباختگان و بیخردانی را مینشاند که همان بیعقلی و عدم آفرینندگیشان، بهترین تضمین وفاداری آنهاست.
Travis
اتحاد موقتی نخبگان با اوباش، بیشتر مبتنی بر این امر بود که نخبگان با یک شعفِ راستین تماشاگر صحنه نابودی تشخص به وسیله اوباش بودند.
Travis
کنشگرایی صریح جنبشهای توتالیتر و ترجیح تروریسم از سوی آنها بر انواع فعالیتهای سیاسی دیگر، نخبگان روشنفکر و اوباش را به یکسان جذب کرده بود.
Travis
جنبشهای توتالیتر، نه تنها برای اوباش، بلکه برای نخبگان جامعه نیز سخت جاذبه دارند؛ و همین واقعیت است که برای ما، از وفاداری بیچون و چرای اعضای این جنبشها و پشتیبانی مردمی از رژیمهای توتالیتر، دردناکتر است.
Travis
ویژگیِ اصلی انسان تودهای، نه سنگدلی و نه واپسگرایی است، بلکه انزوا و نداشتن روابط اجتماعی بهنجار، ویژگی اصلی این انسان را میسازد.
Travis
یکی از ویژگیهای سر برکشیدن جنبش نازی در آلمان و جنبشهای کمونیستی در اروپا پس از ۱۹۳۰، این بود که آنها اعضایشان را از میان همین مردمِ آشکارا بیتفاوت پیدا میکردند، مردمی که احزاب دیگر به دلیل بیحسی یا خرفتی مفرطشان آنها را نادیده میگرفتند
Travis
تبلیغاتِ جنبشهای توتالیتر، که هم مقدم بر رژیمهای توتالیتر است و هم همراه با آن میآید، به همان اندازه که همیشه دروغگویانه است، بیپرده نیز میباشد؛ و فرمانروایان توتالیتر، پیش از به قدرت رسیدن، معمولاً با افتخار به جنایتهای گذشته خود و دقیقا مطرح کردن رئوس جنایتهای آیندهشان، کار خود را آغاز میکنند.
Travis
جنبشهای فاشیستی، از ایتالیا[ آغاز شدند و ]تقریبا در همه کشورهای اروپای مرکزی و خاوری گسترش یافتند (بهجز بخشِ چک کشور چکوسلواکی، که یکی از آن استثناهای چشمگیر بود). با وجود این، حتی خود موسولینی که از اصطلاح «دولت توتالیتر» بسیار خوشش میآمد، نکوشید تا یک رژیم سراپا توتالیتر را برقرار سازد و به دیکتاتوری و یک فرمانرواییِ تکحزبی بسنده کرده بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
هدف جنبشهای توتالیتر، سازمان دادن تودههاست (و در اینکار موفق نیز هستند) نه سازمان دادن طبقات، همچنانکه احزابِ طبقاتی و قدیمی دولتهای ملیِ اروپایی در نظر داشتند و نه تشکل شهروندانی که در اداره امور عمومی، عقاید و منافعی برای خود داشته باشند، همچنان که احزاب کشورهای انگلوساکسون، درصدد آن بودند. هرچند که همه گروههای سیاسی، به تعداد متناسبِ هواخواهانشان وابستهاند، اما جنبشهای توتالیتر، چنان به نیروی کثرت عددیِ اعضایشان متکیاند که حتی تحت شرایط دلخواه نیز، رژیمهای توتالیتر نمیتوانند در کشورهای نسبتا کمجمعیت، پا بگیرند. پس از جنگ جهانی اول، یک موج ضددموکراتیک و هواخواه دیکتاتوری، از جنبشهای نیمهتوتالیتر گرفته تا توتالیتر تام، اروپا را درنوردید.
محمد طاهر پسران افشاریان
حقیقت این است که این کشورها، منابع انسانی کافی برای برقراری چیرگی تام را در اختیار نداشتند و نمیتوانستند تلفات جمعیتی عظیمی را که اینگونه حکومتها ذاتا به بار میآورند، تحمل کنند. بدون امیدواری زیاد به فتح مناطق پرجمعیتتر، بیدادگران در این کشورهای کوچک، ناچار به پذیرش نوعی میانهروی به سبک قدیم بودند، تا مبادا حتی آن مقدار جمعیت لازم برای حکومت کردن را نیز از دست دهند. به همین دلیل بود که نازیسم، تا پیش از جنگ جهانی دوم و گسترش آن به سراسر اروپا، در بیرحمی و سرسختی از همتای روسی خود بسیار پس افتاده بود. حتی آلمان نیز برای توسعه این تازهترین نوع حکومت، به اندازه کافی جمعیت نداشت. تنها در صورتی که آلمان برنده میشد، میتوانست یک فرمانرواییِ توتالیترِ کاملاً توسعهیافته را به خود ببیند که در آن صورت، قربانیان چنین حکومتی، تنها «نژادهای پستتر» نبودند، بلکه خود آلمانیها نیز میبایست نتایج تلخ طرحهای هیتلر را چشیده باشند.
محمد طاهر پسران افشاریان
نکته این است که در همه این کشورهای کوچک اروپایی، دیکتاتوریهای غیرتوتالیتر، پس از جنبشهای توتالیتر پدیدار شدند. این امر نشان میدهد که توتالیتاریسم، چنان هدف بلندپروازانهای بوده است که با وجود آنکه برای سازماندادن تودهها در جهت کسب قدرت بسیار سودمند بود، اما کوچکی این کشورها فرمانروایان تودهها را واداشت تا به جای یک دیکتاتوری توتالیتر، الگوهای آشناتر دیکتاتوری طبقاتی یا حزبی را برگزینند.
محمد طاهر پسران افشاریان
مهمترین خصلتی که میتوان به جنبشهای توتالیتر نسبت داد، آن است که این جنبشها به سرعت فراموش میشوند و به آسانی میتوان چیز دیگری به جای آنها برقرار کرد. این قضیه در مورد کیفیت شهرت رهبران این جنبشها، مصداق بیشتری دارد. آنچه را که استالین طی چندین سال سختکوشی از طریق کشمکشهای شدید توطئهآمیز و سوءاستفاده وسیع از نام سلف خویش لنین ــ یعنی با مشروعیت بخشیدن خویش بهعنوان وارث سیاسی لنین ــ به انجام داده بود، جانشینان او کوشیدند بدون سود جستن از نام سلفشان انجام دهند. با آنکه استالین سی سال وقت داشت و میتوانست دستگاهی تبلیغاتی برای جاودانه ساختن نامش بسازد که در روزگار لنین ناشناخته بود. همین قضیه در مورد هیتلر نیز صدق میکند، کسی که در زمان زندگیاش، چنان جاذبهای اعمال کرده بود که هیچکسی در برابر آن مصون نبود. حال آنکه امروزه، هیتلر پس از شکست و مرگش، چنان از یادها رفته است که حتی در میان گروههای نوفاشیست و نونازیِ پس از جنگ نیز چندان نقش مهمی نمیتواند داشته باشد.
محمد طاهر پسران افشاریان
یهودیان اکنون به «جهان وطنی» متهم میشدند و صهیونیسم و الگوی اتهامهایی که از این شعار مایه گرفته بودند، هرچه بیشتر با الگوی نازی توطئه جهانی یهود، بهمعنای آبای صهیون نزدیک شده بود. اکنون دیگر آشکارشده است که این شاهبیتِ ایدئولوژی نازی، چه تأثیر ژرفی بر استالین گذاشته بود. نخستین نشانههای این تأثیر، میبایست پیش از معاهده استالین و هیتلر، آشکار شده باشند. بیگمان، بخشی به خاطر ارزش تبلیغاتی آشکار آن در روسیه و همه کشورهای اقماری که احساس ضد یهود در آنها گسترده شده و تبلیغات ضد یهود همیشه از مردمپسندی بسیاری برخوردار بود. اما بخش دیگر آن به این خاطر بود که این نوع توطئه جهانیِ ساختگی، برای داعیههای فرمانروایی جهانی توتالیتاریسم، از منظر ایدئولوژیک، از توطئه والاستریت و امپریالیسم و کاپیتالیسم، زمینه مناسبتری را فراهم میسازد.
محمد طاهر پسران افشاریان
بهتدریج این اتهامات، بنگاههای آشکارا غیرصهیونیست (به ویژه کمیته مشترک توزیع کلیمیان آمریکایی) را نیز دربر گرفتند تا بدین شیوه نشان داده شود که همه یهودیان، صهیونیست هستند و همه گروههای صهیونیستی، «مزدوران امپریالیسم» به شمار میآیند
محمد طاهر پسران افشاریان
برجستهترین عنصر تازه در آخرین تصفیهای که استالین در واپسین سالهای زندگیاش برنامهریزی کرده بود، یعنی مطرح ساختن توطئه جهانی یهود برای نخستینبار، نقطه عطفِ تعیینکنندهای در ایدئولوژی بهشمار میرفت. سالها بود که زمینهسازی برای این دگرگونی ایدئولوژیک در شماری از محاکمهها در کشورهای اقماری، به دقت فراهم میشد (محاکمه راجک درمجارستان و قضیه آناپاوکر در رومانی و محاکمه اسلانسکی در چکوسلواکی به سال ۱۹۵۲). در این اقدامات تدارکاتی، بلندپایگان حزبی به خاطر خاستگاههای «بورژوایی یهودی» شان و به اتهام هواداری از صهیونیسم، برکنار شدند
محمد طاهر پسران افشاریان
اصطلاح تودهها، تنها به آن مردمی اطلاق میشود که ماهیتا چیزی بیشتر از مجموعهای از انسانهای بیهویت و بیتفاوت نیستند. در نتیجه نمیتوان آنها را در سازمانی مبتنی بر مصلحت مشترک، یا در احزاب سیاسی و حکومتهای محلی یا در سازمانهای حرفهای و اتحادیههای کارگری، متشکل کرد. این مردم، به گونهای بالقوه، در هر کشوری وجود دارند و اکثریت عظیم افرادِ خنثی و از نظر سیاسی بیتفاوتِ کشور را تشکیل میدهند که نه به حزبی میپیوندند و نه حتی به پای صندوقهای رأی میروند.
mortaza.j
در اروپا، که افزایش جمعیت و بیکاریِ گسترده در ۱۵۰ سال اخیر و چند سده خوارداشتن کرامتِ زندگی انسانی در آن رایج بوده است، میانهروی یا شیوههای کممرگبارترِ فرمانروایی را به سختی میتوان به هراس حکومت از شورش مردم نسبت داد، زیرا در این قضیه، تهدید کاهش جمعیت کشور، از هراس یادشده مؤثرتر بود. تنها زمانی که خیل ِ عظیمی از جمعیتِ اضافی وجود داشته باشند و بتوان بدون رویارویی با پیامدهای وخیم کاهش جمعیت آنها را حدف کرد، فرمانروایی توتالیتر، به گونهای متمایز از یک جنبش توتالیتر، امکانپذیر میشود.
mortaza.j
عامل تکاندهنده در پیروزی توتالیتاریسم، همان بیخویشتنیِ هواداران این جنبش است. کاملاً قابل درک است که چرا یک فرد نازی یا بلشویک، از ارتکاب جنایت علیه مردمی که به جنبش تعلق ندارند یا با آن دشمناند، خم به ابرو نمیآورد. اما شگفت اینجاست که زمانی که غول توتالیتاریسم، آغاز به بلعیدن فرزندانش میکند و ممکن است که خود آن فرد هم قربانی این جریان شود، او باز هم دچار تردید نمیشود، حتی اگر دستگیر و محکوم یا از حزب تصفیه شده و به یک اردوگاه کار و یا کار اجباری فرستاده شود. برعکس، آنچه سراسر جهان متمدن را شگفتزده میسازد، این است که او، ممکن است به دستگیری و مرگ خویش نیز کمک کند، به شرط آنکه، پایگاه او به عنوان عضو جنبش دست نخورده بماند
mortaza.j
حجم
۴۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
حجم
۴۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
قیمت:
۱۸۱,۵۰۰
۱۴۵,۲۰۰۲۰%
تومان