۴٫۵
(۲)
چیزی هست که میشکند
در تو
در من
در ما
آیا تو نیز میشنوی؟
آیا تو نیز میشکنی؟
AmirHossein
چیزی هست که میشکند
در تو
در من
در ما
آیا تو نیز میشنوی؟
آیا تو نیز میشکنی؟
کاربر ۱۴۴۳۷۰۱
دو تا فرفره رو بچرخون ولکن تو یه سینی، چی میبینی؟ میبینی فرفرهها بیاینکه قصد کنن و بخوان بههم نزدیک میشن، بههم تنه میزنن، همدیگهرو پرت میکنن. (فریاد میزند.) بشر نادون! چشم دلتو واکن که این تنهزدنا بهجا آوردن نیس، آشنایی نیس، دوستی و عشق نیس، خویشی نیس، رابطه نیس.
Mostafa F
برای همه. زندگی با یکی، ولی قصه برای همه. برای همه میدونی یعنی چی، توتی؟ برای همه یعنی برای هیچ. یعنی برای هیچکس.
nastaran
ما فقط از اینجا فرار میکنیم. میریم یهجای دیگه. پیش یهمردم دیگه. جایی که آدماش نتونن به خیال اینکه مارو حتی بهتر از خودمون میشناسن هی دربارهمون قضاوت کنن.
Elinor__
من بیهودگیرو درک کردهم، پذیرفتهم و دایماً حساش میکنم. من حتی میتونم خیلی آسون به همهچی تف کنم. اون نمیتونست.
Elinor__
یعنی همین. یعنی چشمتو ببندی و واکنی: ببینی نیست، رفته، طی شده، خالی شده، عوض شده. زندگی یعنی همین.
Elinor__
همۀ ما. همۀ ما قلابهایی هستیم که برای اسیر کردن، کشتن، و بعد، مصرف کردن هم به آب افتادهایم. آاااب... (مکث) مایع و تابع و بیرنگ. (مکث) و همهمون ماهی هستیم.
Elinor__
برادر: خاندایی، روی این زمین اکثریت مردم به کارایی مشغولن که زندگی مجبورشون کرده، نه کارایی که روح و ذوق و شعور اونا قابلیتشو داشته.
دایی: مقصود؟
برادر: مقصود اینکه بالأخره یه روز یه کسی پیدا میشه که واسه روح خودش جانشین قبول نمیکنه. ذاتخودشو تسلیم ذات زندگی نمیکنه. فکر دو سیر قند و پن سیر گوشت و یه چارک نونرو نمیکنه. یه خواستنی دیگه؟ محاله. یهکار دیگه؟ نه! از نتیجه خبری نیست؟ بهدرک! فقر میآد؟ شکست میآد؟ ریشخند و سرزنش میآد؟ گوشهنشینی و پرت افتادن میآد؟ (فریاد میزند.) به دررررک! (مکث) فرهاد یه همچین آدمی بود. سعادتش این بود که هیچوقت آخر برج حقوق نگرفت. چیزییم نتونس به این روزگار بفروشه و عوضش پول بگیره.
nastaran
ما همهمون به هم معتاد شدهایم. از هم نفرت داریم ولی به هم احتیاج داریم.
nastaran
حجم
۵۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۵۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
قیمت:
۳۴,۶۵۰
۲۴,۲۵۵۳۰%
تومان