بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیانت اینشتین | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیانت اینشتین

بریده‌هایی از کتاب خیانت اینشتین

انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۳.۷از ۲۱ رأی
۳٫۷
(۲۱)
وقتی آسمون رو نگاه می‌کنین، حد و مرزی می‌بینین؟ وقتی ستاره‌ها رو می‌بینین، فکر می‌کنین که گذرنامه و ویزا و گمرک و رنگ پوست اصلاً چه معنی داره؟
آرمیتا
خلاصه و فرمول زندگی من اینه: من یک فرشتهٔ آگاه و یک ابلیس ناخودآگاهم.
" بِـیلـی! "
دو چیز بی‌نهایته: جهان هستی و حماقت بشر. تازه در مورد جهان هستی کاملاً مطمئن نیستم.
نَــسـی
جنگ تنها راه‌حل اختلاف‌ها نیست. من مذاکره رو ترجیح می‌دم، بالا بردن اخلاقیات رو. درحالی‌که قرن‌هاست تربیت مردم رو به ارتشی‌ها سپرده‌ن. چرا دیگه. کتاب‌های درسی رو بخونین. کلی ستایش و تعریف و تمجید از مرز و بوم، از سلطنت، از ملت. تقدیر از امپراتورهای پیروز، از فرمانده‌هان زیرک، این هیولاهایی که پشت سرشون هزاران جسد به‌جا می‌ذارن. با بوق و کرنا از پیروزی‌هاشون حرف می‌زنن، درحالی‌که این پیروزی‌ها درواقع شکست بشریته.
" بِـیلـی! "
ماجراهای عاشقانه خطرناک‌تر از جنگه. در جنگ یک‌بار کشته می‌شین، در عشق چندین بار.
yeganeh
اول باید احساسات ملی‌گرایی رو از بین برد، چون این مثلاً عشق به خودی‌ها منجر به نفرت از سایرین می‌شه. دوم اینکه باید جوون‌ها را متقاعد کرد که سربازی نرن. بهتر نیست که از این وقت و پول استفاده کنیم برای تربیت مغزهایی که زندگی براشون محترم و با ارزشه؟ سوم اینکه باید صنعتی که مخفیانه از ملی‌گرایی حمایت می‌کنه، نابود شه. در این مورد معتقدم که نباید نصفه‌نیمه عمل کرد. پایان کامل، خلع سلاح دائمی. باید حکومت‌ها از استقلالشون و از قدرت نظامی‌شون به نفع جامعهٔ ملل چشم‌پوشی کنن. در صورت بروز اختلاف، از حکم دادگاه بین‌المللی تبعیت کنن.
" بِـیلـی! "
اینشتین: آدمی که با صدای یک موسیقی وحشتناک راه می‌ره و از این بابت هم خوشحاله، نزد من احترامی نداره. اشتباهی مغز به این بزرگی بهش دادن، ستون فقرات بسش بود. انسان‌ها نباید انسان‌ها را بکشن.
" بِـیلـی! "
اینشتین: (از بیرون) مواظبش باشین. معمولاً آرومه ولی اگه غریبه‌ای نزدیک شد دندون‌هاتون رو نشون بدین و پارس کنین. ولگرد وحشت‌زده از این مسئولیت، به طرف نامه می‌خزد، انگار که نامه واقعاً انسان است
" بِـیلـی! "
اینشتین: حالم خوب نیست دوست من. همیشه تو سرم پر از عدد بود، ولی حالا بیشتر هم شده، تعداد قربانی‌هام. صدها هزار. فردا میلیون‌ها. پس‌فردا میلیاردها و این عددها با بقیه فرق می‌کنه، این‌ها بوی جسد می‌ده، بوی تجزیه و متلاشی شدن، زبالهٔ انسانی. حس می‌کنیدش؟ این باد هیروشیماست... هر شب، از روی اقیانوس آرام می‌گذره. هزارها تُن انرژی، بادی که می‌وزه به سوی مناطقی که افت فشار دارن، باد داغ... نفس و باد هیروشیما تمام کرهٔ زمین رو در می‌نورده. تا به من می‌رسه، شانه‌هام رو لمس می‌کنه، بیدارم می‌کنه، و عَدَم رو نشونم می‌ده. هالهٔ ضخیمی از دوده آسمون رو پوشونده.
MANSOUR 1239
ولگرد: از اینکه دانشمندین خجالت نمی‌کشین؟ از اینکه به اراذل و اوباش اسلحه می‌دین؟ از اینکه قاتل‌ها رو قوی‌تر می‌کنین؟ تا دنیا بوده انسان‌ها باهم جنگیدن، اما حالا، به کمک شما، ابعادش فرق کرده. دستتون درد نکنه، سرور من. حداکثر قتل‌عام در حداقل زمان. کشتار ناب، عین آب خوردن. واقعاً که دست مریزاد به این پیشرفت. اینشتین: به این شوری هم نیست... ولگرد: می‌خوام صد سال از این پیشرفت‌ها نباشه. من رو باش که فکر می‌کردم علم قلهٔ تمدنه... آره باعث پیشرفت دنیا می‌شه، اما به طرف وحشی‌گری. متأسفم آقای اینشتین، شما مظهرِ دانش و سوادین اما باعث شدین که مسیر رو عوضی بریم. نقطهٔ اوج این همه فرهنگ منجر می‌شه به جنگ‌های جهانی، اردوگاه‌های کار اجباری، بمب A و H و خلاصه آخر دنیا! شما مرگ درست کردین.
MANSOUR 1239
اُنیل دستش را برمی‌دارد و به اینشتین چشمک می‌زند. اینشتین خشمگین ادامه می‌دهد. اینشتین: سیصد هزار مرد و زن و بچه. سیصد هزار انسان بی‌گناه. مردم عادی. اُنیل: دست نگهدارین. (درحالی‌که تلوتلو می‌خورد.) سیصد هزار تا ژاپنی. اینشتین: بله؟ اُنیل: اولاً که ژاپنی‌ها دشمن ما هستن. بعدش هم ژاپنی‌ها... خب ژاپنی هستن دیگه.
MANSOUR 1239
پسرتون از حکومت اطاعت کرد. کار حکومت چیه؟ محافظت از افراد، فرصت دادن به انسان‌ها برای اینکه به آرزوهایشان جامهٔ عمل ببخشن با شغلشون با هنرشون، با خانواده‌شون. حکومت باید خدمتگزار ما باشه نه ما برده‌ش. انسان باید در اوج عزت باشه و زندگیش مقدس و محترم. به نظر من حکومت وقتی ما رو مجبور به عملیات نظامی می‌کنه، عملی غیرقانونی مرتکب می‌شه، وقتی ما رو وادار به قتل و خون‌ریزی می‌کنه ما رو مرتکب عملی غیراخلاقی می‌کنه. در این صورت به مأموریتش خیانت کرده. من هم مثل شما جنگ نمی‌خوام. مبارزه برای صلح یعنی روح تفاهم دمیدن و باعث انقلاب اخلاقی شدن.
MANSOUR 1239
اینشتین: اشتباهه. جنگ تنها راه‌حل اختلاف‌ها نیست. من مذاکره رو ترجیح می‌دم، بالا بردن اخلاقیات رو. درحالی‌که قرن‌هاست تربیت مردم رو به ارتشی‌ها سپرده‌ن. چرا دیگه. کتاب‌های درسی رو بخونین. کلی ستایش و تعریف و تمجید از مرز و بوم، از سلطنت، از ملت. تقدیر از امپراتورهای پیروز، از فرمانده‌هان زیرک، این هیولاهایی که پشت سرشون هزاران جسد به‌جا می‌ذارن. با بوق و کرنا از پیروزی‌هاشون حرف می‌زنن، درحالی‌که این پیروزی‌ها درواقع شکست بشریته.
MANSOUR 1239
حکومت باید خدمتگزار ما باشه نه ما برده‌ش.
Mahdi Mandegar
اینشتین: برای تعلق داشتن به جماعت گوسفندها باید گوسفند بود. بع... بع...
nastar-esm
افسردگی از نوع خشنش.
کاربر ۳۰۵۲۵۹۲
من یک تراژدی هستم، تراژدی نیت‌های نیک.
tahereh
اینشتین: در زندگیم سه تحقیر بزرگ رو شناختم: بیماری، سالخوردگی و جهل. خوشبختانه چیزی وجود داره که به هر سه پیروز می‌شه. ولگرد: اون چیه؟ اینشتین: مرگ (اینشتین این کلمه را بدون واهمه بر زبان می‌آورد، مانند مردی که مرگش را می‌پذیرد.) مرگ مثل یک بدهی قدیمی داره سر می‌رسه و خوشحالم که سرانجام می‌تونم بپردازمش...
MANSOUR 1239
اینشتین: نه! تنها خودم رو به خاطر یک موضوع سرزنش می‌کنم و اون هم اینه که به روزولت نامه نوشتم... چون تازه فهمیدم که آلمانی‌ها اون‌قدر که تصور می‌کردیم پیشرفت نکرده بودن. (با فریاد) اگه می‌دونستم که نازی‌ها در ساختن بمب اتمی شکست می‌خورن، کوچک‌ترین کاری نمی‌کردم. نمی‌دونستم که هیتلر تحقیقات اتمی رو رد کرده، چون به نظر اون اختراعی یهودی بر مبنای نظریه‌ای یهودیه و در نتیجه دانشمندها هم دلسرد شدن.
MANSOUR 1239
اُنیل فکر می‌کند. اینشتین: آره می‌دونم سخته. همین که فکر کنیم انسان‌ها برابر نیستن وارد پیچ و خم‌های ظریفی می‌شیم که آدم‌های تک بعدی از درکش عاجزن. خب مشخص کنین آقای اُنیل. ژاپنی؟ یک سیاه آمریکایی؟ اُنیل: (با شکلک) سیاه آمریکایی ارزشش بیشتره. اینشتین: وای این حرف خیلی قابل تحسینه. این نشانهٔ یک فکر بازه... پس نتیجه می‌گیریم که یک سفیدپوست آمریکایی ارزشش چهار تا سیاه آمریکاییه، و چهار تا سیاه آمریکایی مساوی است با... هشت تا ژاپنی؟ اُنیل اشاره‌ای می‌کند یعنی بیشتر.
MANSOUR 1239

حجم

۴۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

حجم

۴۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۹,۶۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد