بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خیانت اینشتین | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خیانت اینشتین

بریده‌هایی از کتاب خیانت اینشتین

انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۳.۷از ۲۱ رأی
۳٫۷
(۲۱)
ولگرد: شاید تصور می‌کنه... که... به خاطر کارهای شماست... که... اینشتین: که چی؟ ولگرد: که تونستن بمب اتمی رو اختراع کنن. مکث. اینشتین به ولگرد نگاه می‌کند. اینشتین: و شما تازه امروز این رو به من می‌گین؟ (سرش را در دستانش می‌گیرد.) بی‌معنیه! ولگرد: آقای اینشتین... شما در آن سهمی داشتین مگه نه؟ اینشتین مانند حیوانی در دام، نعره می‌زند.
MANSOUR 1239
اُنیل فکر می‌کند. اینشتین: آره می‌دونم سخته. همین که فکر کنیم انسان‌ها برابر نیستن وارد پیچ و خم‌های ظریفی می‌شیم که آدم‌های تک بعدی از درکش عاجزن. خب مشخص کنین آقای اُنیل. ژاپنی؟ یک سیاه آمریکایی؟ اُنیل: (با شکلک) سیاه آمریکایی ارزشش بیشتره. اینشتین: وای این حرف خیلی قابل تحسینه. این نشانهٔ یک فکر بازه... پس نتیجه می‌گیریم که یک سفیدپوست آمریکایی ارزشش چهار تا سیاه آمریکاییه، و چهار تا سیاه آمریکایی مساوی است با... هشت تا ژاپنی؟ اُنیل اشاره‌ای می‌کند یعنی بیشتر.
MANSOUR 1239
اُنیل: هورا! به هیروشیما! اینشتین خشمگین به طرفش برمی‌گردد. اینشتین: خواهش می‌کنم محترمانه رفتار کنید. اُنیل: (منگ، صورتش را پشت دستانش پنهان می‌کند.) من رو که نمی‌بینین! اینشتین: صداتون رو که می‌شنوم. این بمب افتاده توی یک شهر معمولی، شهری با حدود سیصد هزار نفر جمعیت. اون‌هایی هم که بلافاصله نمردن، همین چند روزه تلف می‌شن، یا از جراحت‌هاشون، یا از تشعشع یا از آتش‌سوزی ناشی از گرما.
MANSOUR 1239
اینشتین: روزولت هرگز این کار رو نمی‌کرد! روزولت تنها به یک قدرت‌نمایی توی صحرا بسنده می‌کرد، بدون قربانی، تا ژاپنی‌ها رو آروم کنه. اگه روزولت نمرده بود، معاونش رو عوض می‌کرد، این ترومن ابله یک‌دنده رو. اون ژاپنی‌ها رو قتل‌عام کرده تا از روس‌ها پیشی بگیره، برای اینکه نذاره کمونیست‌ها آسیا رو آزاد کنن!
MANSOUR 1239
اینشتین: در جریان که هستید؟ ولگرد: بله، امروز یک روز تاریخیه. اینشتین: مسلماً روزیه که تاریخ رو رقم می‌زنه. البته اگه هنوز تاریخی مونده باشه. ولگرد: (دستانش را به علامت پیروزی بالا می‌برد.) آخرِ جنگ جهانی دوم. اینشتین: (زیر لب) نمی‌دونم جنگ جهانی سوم چطوری می‌شه، اما مطمئنم که آدم‌های زیادی باقی نخواهند موند که چهارمی رو تفسیر کنن. آمریکا جنگ رو برد اما بشریت صلح رو باخت. (با خشم) چه خیانتی! ما داشتیم بمب رو علیه آلمان‌ها آماده می‌کردیم و ترومن می‌اندازدش سر ژاپنی‌ها.
MANSOUR 1239
اُنیل: هورا. برای هیروشیما. ولگرد: آره به هیروشیما! حالا دیگه شکی نیست که ژاپنی‌ها تسلیم می‌شن. اُنیل: این ژاپنی‌هام واقعاً دیوونه‌ن! عین سگ هارن! خلبان‌ها وقتی هدفی رو نشونه می‌گیرن ترجیح می‌دن منفجر شن تا اشتباه کنن. تمام لشکر رو با خاک یکسان می‌کنن. واسه همین هم ترومن بمب انداخت. وای چه سعادتی! هیروشیما!
MANSOUR 1239
در تاریکی، بمب منفجر می‌شود. هیاهو، لرزش، کمبود هوا، بادهای تند، دود، این‌طور به نظر می‌رسد که آخر دنیا و حیات است. سپس نور آرام به ساحل برمی‌گردد. ولگرد و اُنیل را می‌بینیم در کنار هم، روزنامه در دست. در این روز ماه اوت ۱۹۴۵ هوا بسیار روشن است. دو مرد، بی‌اعتنا به اختلافاتشان در آغوش هم می‌پرند. ولگرد: پیروز شدیم! پیروز شدیم! اُنیل: آمریکا پیروز شده. ما قوی‌تریم. ژاپن داغون شد.
MANSOUR 1239
ولگرد: اصلاً ذره‌ای از فکر اون رو نمی‌فهمین. اگر روزولت رو خبر کرده برای اینه که ضدفاشیسته. اُنیل: ضدفاشیست. چه حرف‌ها! اون طرف‌دار بلشویک‌هاست. حالا فرض کنیم که با آلمان‌ها قهره، اما از کجا مطمئن باشیم که با روس‌ها سر و سِر نداره؟ در این صورت استالین صاحب اولین بمب هسته‌ای می‌شه. به دلیل سهل‌انگاری ما.
MANSOUR 1239
اُنیل: اون آلمانیه. ولگرد: خب باشه؟ اُنیل: (لجوج) اون آلمانیه. ولگرد: ای بابا دارم کابوس می‌بینم. به نظر شما چون اون آلمانیه ممکنه به آلمان‌ها اطلاعات بده؟ اُنیل: (عصا قورت داده.) یک آلمانی همیشه آلمانی می‌مونه. ولگرد: اون داره با هیتلر و فاشیست‌ها و نازی‌ها مبارزه می‌کنه. اُنیل: دیگه بدتر! پس اگر با آلمان‌ها بد نیست و فقط داره با نازی‌ها مبارزه می‌کنه، می‌تونه به آلمانی‌های غیر نازی هم اطلاعات بده. از کجا مطمئنین که به این قصد نیست که روزولت رو خبر کرده؟ از کجا می‌دونین که هدفش این نیست که لحظه‌به‌لحظه هم‌وطن‌هاش رو در جریان پروژهٔ اتمی بذاره و پیشرفت‌های اینجا رو که اون‌ها ازش خبر ندارن بهشون برسونه؟
MANSOUR 1239
ولگرد: بمب چی شد؟ اینشتین: یک هیئتی به ریاست اُپِنهایمِر داره روش کار می‌کنه. با این حال نازی‌ها پیش از ما دست به کار شدن، چون روزولت دو سال طول داد تا خطر رو سبک‌سنگین کنه.
MANSOUR 1239
ولگرد: شما به خدا عقیده دارین؟ اینشتین: اول بهم بگین منظورتون از خدا چیه و بعد بهتون جواب می‌دم. ولگرد: کسی که این‌ها رو آفریده. اینشتین: فیزیک‌دان یعنی کسی که در جستجوی افکار خداست. ولگرد: معنیش اینه که «آره؟» اینشتین: اگر معنی ایمان، عشق به رمز و رازه، آره من باور دارم. زیرا آنچه در طبیعت تا ابد غیرقابل فهمه، همون فهمیدنشه. هر چه بیشتر مطالعه می‌کنم و به دنبال حقیقت می‌دوم، بیشتر حیرت می‌کنم و به وجد می‌آم. دانشمنده، بچهٔ درون من رو بیدار می‌کنه.
MANSOUR 1239
اینشتین: دو چیز بی‌نهایته: جهان هستی و حماقت بشر. تازه در مورد جهان هستی کاملاً مطمئن نیستم.
MANSOUR 1239
ولگرد: خوشحالم که به برکت شما به زودی آمریکا به این اسلحهٔ مهم مجهز می‌شه. اینشتین: (مات) من که این کار رو برای آمریکا نمی‌کنم، بلکه عملیه ضدهیتلر. اگر این بمب اورانیوم به دست فاشیست‌ها بیفته، تمدن نابود می‌شه. من از یک تفکر، یک دنیا، یک فرهنگ دفاع می‌کنم نه از یک کشور و دولت.
MANSOUR 1239
ولگرد: (صدایش عوض می‌شود، شکننده) پس قصدتون از صلح‌طلبی این نیست که پسرم رو مسخره کنین؟ اینشتین: برعکس. دلم نمی‌خواست که پسرتون تو جنگ کشته بشه. دلم می‌خواست الان با ما بود و به کاری که امروز داشت افتخار می‌کردید. دلم می‌خواست که پسرتون محاسن ارزشمندش رو ـ مثل جوونیش، قدرتش، شرافتش، هوشش ـ برای آرمان‌های دیگه‌ای به‌جز نبرد به کار می‌گرفت. دلم می‌خواست که پسرتون در حیاتش قهرمان بود، نه در مرگش. ولگرد: (سرخ می‌شود.) لطف کردین که نظرتون رو با من در میون گذاشتین.
MANSOUR 1239
اینشتین: اول باید احساسات ملی‌گرایی رو از بین برد، چون این مثلاً عشق به خودی‌ها منجر به نفرت از سایرین می‌شه. دوم اینکه باید جوون‌ها را متقاعد کرد که سربازی نرن. بهتر نیست که از این وقت و پول استفاده کنیم برای تربیت مغزهایی که زندگی براشون محترم و با ارزشه؟ سوم اینکه باید صنعتی که مخفیانه از ملی‌گرایی حمایت می‌کنه، نابود شه. در این مورد معتقدم که نباید نصفه‌نیمه عمل کرد. پایان کامل، خلع سلاح دائمی. باید حکومت‌ها از استقلالشون و از قدرت نظامی‌شون به نفع جامعهٔ ملل چشم‌پوشی کنن. در صورت بروز اختلاف، از حکم دادگاه بین‌المللی تبعیت کنن. آیندهٔ ما در گرو دولت جهانی است. در این صورت بشریت همونی می‌شه که آرزوش رو داریم و یک روز، یک روزِ دوردست شاید، ولی یک روز نورانی، جنگ به کل از بین خواهد رفت و حتی کلمه‌ش، به جای اینکه کسی رو به وحشت بندازه، تنها یادآور دیوانگی باورنکردنی اجدادمون خواهد شد.
MANSOUR 1239
دست رو دست گذاشتن همون‌قدر خطرناکه که هایل هیتلر گفتن.
nastar-esm
من بلد نیستم بی‌تفاوت باشم. (محزون) دنیا رو آدم‌هایی که مرتکب بدی می‌شن خراب نمی‌کنن، دنیا رو کسایی از بین می‌برن که بدون کوچک‌ترین واکنشی نظاره می‌کنند.
nastar-esm

حجم

۴۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

حجم

۴۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۹,۶۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد