بریدههایی از کتاب خیانت اینشتین
۳٫۶
(۱۸)
خلاصه و فرمول زندگی من اینه: من یک فرشتهٔ آگاه و یک ابلیس ناخودآگاهم.
بِـ✮ـیلی
وقتی آسمون رو نگاه میکنین، حد و مرزی میبینین؟ وقتی ستارهها رو میبینین، فکر میکنین که گذرنامه و ویزا و گمرک و رنگ پوست اصلاً چه معنی داره؟
آرمیتا
دو چیز بینهایته: جهان هستی و حماقت بشر. تازه در مورد جهان هستی کاملاً مطمئن نیستم.
نَــسـی
ماجراهای عاشقانه خطرناکتر از جنگه. در جنگ یکبار کشته میشین، در عشق چندین بار.
yeganeh
اول باید احساسات ملیگرایی رو از بین برد، چون این مثلاً عشق به خودیها منجر به نفرت از سایرین میشه. دوم اینکه باید جوونها را متقاعد کرد که سربازی نرن. بهتر نیست که از این وقت و پول استفاده کنیم برای تربیت مغزهایی که زندگی براشون محترم و با ارزشه؟ سوم اینکه باید صنعتی که مخفیانه از ملیگرایی حمایت میکنه، نابود شه. در این مورد معتقدم که نباید نصفهنیمه عمل کرد. پایان کامل، خلع سلاح دائمی. باید حکومتها از استقلالشون و از قدرت نظامیشون به نفع جامعهٔ ملل چشمپوشی کنن. در صورت بروز اختلاف، از حکم دادگاه بینالمللی تبعیت کنن.
بِـ✮ـیلی
جنگ تنها راهحل اختلافها نیست. من مذاکره رو ترجیح میدم، بالا بردن اخلاقیات رو. درحالیکه قرنهاست تربیت مردم رو به ارتشیها سپردهن. چرا دیگه. کتابهای درسی رو بخونین. کلی ستایش و تعریف و تمجید از مرز و بوم، از سلطنت، از ملت. تقدیر از امپراتورهای پیروز، از فرماندههان زیرک، این هیولاهایی که پشت سرشون هزاران جسد بهجا میذارن. با بوق و کرنا از پیروزیهاشون حرف میزنن، درحالیکه این پیروزیها درواقع شکست بشریته.
بِـ✮ـیلی
اینشتین: آدمی که با صدای یک موسیقی وحشتناک راه میره و از این بابت هم خوشحاله، نزد من احترامی نداره. اشتباهی مغز به این بزرگی بهش دادن، ستون فقرات بسش بود. انسانها نباید انسانها را بکشن.
بِـ✮ـیلی
اُنیل دستش را برمیدارد و به اینشتین چشمک میزند. اینشتین خشمگین ادامه میدهد.
اینشتین: سیصد هزار مرد و زن و بچه. سیصد هزار انسان بیگناه. مردم عادی.
اُنیل: دست نگهدارین. (درحالیکه تلوتلو میخورد.) سیصد هزار تا ژاپنی.
اینشتین: بله؟
اُنیل: اولاً که ژاپنیها دشمن ما هستن. بعدش هم ژاپنیها... خب ژاپنی هستن دیگه.
MANSOUR 1239
اینشتین: (از بیرون) مواظبش باشین. معمولاً آرومه ولی اگه غریبهای نزدیک شد دندونهاتون رو نشون بدین و پارس کنین.
ولگرد وحشتزده از این مسئولیت، به طرف نامه میخزد، انگار که نامه واقعاً انسان است
بِـ✮ـیلی
اینشتین: خب آقای اُنیل، تحلیلتون رو ادامه بدین. وقتی میگین که به هر حال یک ژاپنی، ژاپنیه دیگه، منظورتون اینه که ارزش جون یک ژاپنی، کمتر از یک آمریکاییه؟
اُنیل: خودشه!
اینشتین: اجازه بدین کمی روی این موضوع تأمل کنم تا پیچ و خمهای فکر شریفتون رو درک کنم، حالا اگه این بمب قرار بود اینجا روی آمریکا بیفته، ترجیح میدادین روی محلهٔ سفیدپوستها میافتاد یا سیاهپوستها؟
MANSOUR 1239
حجم
۴۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۴۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان