- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب گلستان یازدهم
- بریدهها
بریدههایی از کتاب گلستان یازدهم
۴٫۷
(۲۵۲)
وقتی برای ما صحبت میکنه، اول حرفاش به نقل از امام علی، علیهالسلام، میگه: ‘وجدان تنها محکمهایه که نیاز به قاضی نداره.
monireh
«خدایا، خودت از نیاز همۀ بندههات آگاهی. میدانی برام تو رختخواب مُردن ننگه. خدایا، شهادتِ نصیبم کن.»
کاربر ۸۶۶۸۳۱
«کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفسش گیر نکرده باشد.»
h.s.y
محمدعلی که بزرگتر شد، شبهای تابستان روی پشتبام یا همان حیاط میخوابیدیم. محمدعلی بهانۀ پدرش را میگرفت.
ـ پدرجون من کجاست؟
ـ رفته پیش خدا.
ـ چرا نمیآد پیش من.
ـ چون از اون بالا مواظب ماست.
ـ خُب تو که میگی خدا مواضب ماست. تازه مادرجون و باباجون و تو مواظِبَمی.
جواب کم میآوردم. مثل همیشه حرف را عوض میکردم.
ـ اون ستاره رو میبینی؟
محمدعلی با شادی میگفت: «آره.»
ـ اون ستاره پدرجونِته.
محمدعلی شاد میشد. دست دراز میکرد تا پدر جون را بغل کند. نمیشد. نمیتوانست. میزد زیر گریه. هر کاری میکردم آرام نمیشد. بغلش میکردم و میبوسیدمش. بوی علی آقا را میداد. به یاد او صدایش میکردم «علی جان». همه به یاد علی آقا به محمدعلی میگفتند «علی». علی جان، بچهام، اغلب شبها با گریه خوابش میبرد.
العبد
توی قنوتش سه بار گفت: «اللهم ارزقنی توفیق الشهادۀ فی سبیلک.»
کاربر ۸۶۶۸۳۱
«کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفسش گیر نکرده باشد.»
امالبنین
بغضم داشت سر باز میکرد. دلم نمیخواست بروم. دلم نمیخواست از علی به این زودی جدا بشوم. گفتم: «مادر نریم.»
مادر اشک میریخت.
گفتم: «بابا بمونیم.»
شانههای محکم بابا میلرزید. پاهای من میلرزید. دستهایم یخ زده بود. دلم به این زودی برای علی تنگ شده بود. در آن لحظات دلم میخواست همه بروند و من تنها باشم. دلم میخواست علی مثل چند دقیقۀ پیش کنارم بایستد و از او بپرسم: «علی آقا، زینبوار یعنی چطوری؟»
یه جوون
برگشا کام زبان تا که تو داری حرکات
دم به دم بر گل رخسار محمد (ص) صلوات»
محمدرضا میرباقری
من به نیروهام همیشه میگم...» لبخندی زد و ادامه داد: «به شما هم میگم، زهرا خانم. شما هم نیروی خودی شدید. اخلاق تو یه جامعه حرف اولِ میزنه. اگه ما روی اخلاقیات خوب کار کنیم، جامعۀ ایدهآلی داریم. اگه اخلاق افراد یه جامعهْ اسلامی و درست باشه، کشور مدینۀ فاضله میشه. ما باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشیم تا مملکت در مسیر الهی قرار بگیره. من سعی میکنم با نیروهام اینطوری باشم و تنها چیزی هم که تو زندگی خیلی خوشحالم میکنه اینه که یه آدمی رو که در مسیر اشتباه راه میرفته بیارم تو مسیر اصلی و الهی. امام فرمودن: ‘جبهه دانشگاه آدمسازیه. ’ اگه ما پیرو خط امامیم، باید عامل به فرمایشهای امام باشیم.»
محسن
علی آقا روی تپهای نشسته بود و داشت دربارۀ جادۀ امالقصر و رزمندگانی که در آنجا به شهادت رسیده بودند صحبت میکرد. میگفت هواپیماهای دشمن، علاوه بر آنکه مناطق عملیاتی را بمباران میکردند، گاهی از آن بالا تیرآهن و سنگ و گونیهای شن بر سر رزمندگان میریختند.
مهدی بخشی
اول حرفاش به نقل از امام علی، علیهالسلام، میگه: ‘وجدان تنها محکمهایه که نیاز به قاضی نداره. ’
zar
ـ سلام بر حسین، سلام بر یاران حسین. من از مردم شهیدپرور استان همدان بسیار سپاسگزارم که برای تشییعجنازۀ امیر چیتسازیان به اینجا تشریف آوردهاند. خیلی زحمت کشیدید. اما، مردم از شما خواهش بزرگتری دارم: امام را تنها نگذارید. حرف امام را با گوش جان پذیرا باشید. امام سه سال پیش از ما خواستند جبههها را خالی نگذاریم و دفاع را واجب دانستهاند. جبهههای گوناگون برای خودمان درست نکنیم. جبهه فقط خط مقدم است و حضور در آن برای همه واجب است. نگذارید امام دوباره پشت تریبون برود و از ما برای چندمین بار بخواهد به جبهه برویم. اگر ما سرباز خوبی باشیم، امام عزیز یک بار فرمودهاند و این برای ما کافی است. ما باید به دنیا ثابت کنیم که هرچه امام ما میگوید با جان و دل خریداریم. با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرید و به سوی جبهههای حق علیه باطل حرکت کنید و فریاد بزنید: جنگ جنگ تا پیروزی.
مردم یکصدا فریاد زدند: «جنگ جنگ تا پیروزی.»
العبد
‘راهکارش اشکه اشک. ’ فرشته، راهکار شهادت اشکه.»
کاربر ۸۶۶۸۳۱
زندگی هم مثل دریاست؛ اگه آب دریا یه جا بمانه، میگنده. باید مثل ای دریا در حرکت بود؛ حرکت هم سختی داره. عظمت و زیبایی دریا به خاطر حرکتشه. اگه این آبا رِ یه جا جمع کنیم، گنداب میشه. من دوست دارم مثل این دریا باشم. دوست دارم در حرکت باشم. دوست دارم سختی بکشم. دوست دارم به اقیانوس برسم. برا رسیدن به اقیانوس هر کاری میکنم. تو هم همینطوری. نه؟
کاربر ۸۶۶۸۳۱
«بیا با هم آلبوم نگاه کنیم.»
کاربر ۸۶۶۸۳۱
جملهای از علی آقا زیر عکس بود که با خط قرمز نوشته بود: «کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفسش گیر نکرده باشد.»
کاربر ۸۶۶۸۳۱
ـ زندگی هم مثل دریاست؛ اگه آب دریا یه جا بمانه، میگنده. باید مثل ای دریا در حرکت بود؛ حرکت هم سختی داره. عظمت و زیبایی دریا به خاطر حرکتشه.
h.s.y
امروز زمان آرزو نیست. زمان حرف نیست، باید عمل کنیم. هر کسی سری داره، باید هدیه بده. دست داره باید بده. اگه پیره و نمیدانه بیاد جبهه، باید از جبهه پشتیبانی کنه.
محمد
اما تا پیش من میآمد، درد دلش شروع میشد.
میگفت: «از اول جنگ تا به حال یک گردان از دوستا و رفیقام شهید شدهان؛ اما هنوز من زندهام. امیر چهار ماه بود رفته بود جبهه. من هفت ساله تو جبههام. این انصاف نیست! من چه کار کردهم که خدا من ِقبول نمیکنه و در عوض به این زودی امیرِ میبَره. چرا امیر باید به این زودی شهید بشه و من هنوز زنده باشم!»
مهدی بخشی
«زیاد آرزو نکنین، چون مرگ به آرزوهای شما میخنده.»
نورا
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
قیمت:
۸۵,۰۰۰
۴۲,۵۰۰۵۰%
تومان