بریده‌هایی از کتاب مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است

مادربزرگ همیشه می‌گفت: «فقط آدم‌های متفاوت می‌تونن دنیا رو تغییر بدن. آدم‌های عادی حتی نمی‌تونن یه ذره رو جابه‌جا کنن.»

السا ژل را خیلی سریع به دستانش می‌مالد و آنچه را که اضافه آمده، به طور غریزی به شلوارش.

«بزرگ‌ترین نیروی مرگ در این نیست که جان کسی را می‌ستاند، بلکه در این است که می‌تواند بازماندگان را به نقطه‌ای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند.»

«اگه آدم نمی‌تونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»

پرسش محبوب هم از همین‌جا سرچشمه می‌گیرد: «آدم از کسی که همه‌چیز داره، چه چیزی دریافت می‌کنه؟» طبیعی است که این موضوع در یکی از افسانه‌ها نوشته شده و کودکان این افسانه‌ها را به دنیای حقیقی منتقل کرده‌اند و بعد عده‌ای ازمابهترانِ کم‌عقل سؤال را برعکس کردند و از آن: «آدم به کسی که همه‌چیز داره، چه چیزی کادو بده؟» ساختند. ولی از این‌گونه افراد انتظار دیگری هم نمی‌توان داشت.

خاص بودن، بهترین شیوه‌ی متفاوت بودن است.

«نه... نه، من... نمی‌تونم جمع شلوغ رو تحمل کنم.» السا سرش را به علامت تأیید تکان می‌دهد. «می‌دونم، ولی به‌نظر می‌آد که تنهایی رو هم نمی‌تونین تحمل کنین.»

«به‌هرحال آدم باید بتواند اشتباهاتش را پاک کند. ما که بربر نیستیم.»

«بزرگ‌ترین نیروی مرگ در این نیست که جان کسی را می‌ستاند، بلکه در این است که می‌تواند بازماندگان را به نقطه‌ای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند.»

«آدم‌ها باید بتونن داستان‌هاشونو تعریف کنن، السا. وگرنه خفه می‌شن.»

با دست چروک نامرئی دامنش را صاف و از روی سنجاق‌سینه‌اش لکه‌ای را که اصلاً وجود ندارد، پاک می‌کند.

بلایای ناگهانی، موجب پدید آمدن چیزهای باورنکردنی در انسان‌ها می‌شوند: سوگواری‌های باورنکردنی، اعمال قهرمانانه‌ی باورنکردنی.

فقط انسان‌های متفاوت قادرن دنیا رو تغییر بدن.»

او شروع کرد به دویدن. او خوب می‌دود. وقتی آدم مرتباً تحت‌تعقیب باشد، دویدنش خوب می‌شود.

باهم فکر می‌کنند که اگر هری پاتر و اسپایدرمن باهم مبارزه کنند، چه کسی برنده می‌شود.

مادربزرگ هیچ‌وقت نمی‌گوید خداحافظ، بلکه همیشه می‌گوید، به امید دیدار هر چه زودتر.

خانه‌ی مادربزرگ چیز خاصی دارد. آدم بویی را که در آن خانه پیچیده، هیچ‌وقت فراموش نمی‌کند.

«تا قبل از اینکه مادرت دیگه نتونه چیزیو پیدا کنه، اون چیز گم‌شده محسوب نمی‌شه.»

«اگه آدم نمی‌تونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»

چون مادربزرگ اسیر حوادث نمی‌شود، این حوادث هستند که اسیر مادربزرگ می‌شوند.