بریدههایی از کتاب مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است
۴٫۰
(۱۷۷)
«دوست دارم یک نفر یادش بیاید که من وجود داشتم. دوست دارم یک نفر بداند که من اینجا بودم.»
کتابخوار
هیچچیز و هیچکس به طور کامل از بین نمیرود، بلکه به افسانه تبدیل میشود، جهش کوچکی در دستور زبان انجام میدهد و زمان فعلش از حال، به گذشته تبدیل میشود.
کتابخوار
بزرگترین امتیاز یک نوه این است که بداند یک نفر همیشه جانب او را میگیرد. بیچونوچرا. به ویژه در مواقعی که حق با او نباشد.
مادربزرگ شمشیر و سپر است
Mary gholami
اگر آدم خودش قطعهی موسیقی دلخواهش را انتخاب کند، تحمل بعضی چیزها راحتتر میشود.
Mary gholami
خاص بودن، بهترین شیوهی متفاوت بودن است.
Mary gholami
خاص بودن، بهترین شیوهی متفاوت بودن است.
پاییز
«اگه آدم نمیتونه چیز بدی رو از ذهنش پاک کنه، باید روی اون چیزهایِ خوبِ زیادی بپاشه.»
mali
«میتونم گوشیت رو داشته باشم؟»
مادربزرگ میپرسد: «میخوای چیکار؟»
السا میگوید: «تو اینترنت موجسواری کنم.»
«دقیقاً دنبال چی میگردی؟»
«چیزهای مختلف.»
کاربر کتاب خون
ساکنین دنیای واقعی همیشه ادعا میکنند که با گذشت زمان، از شدت غم و درد کاسته میشود، ولی این موضوع حقیقت ندارد. غم و درد تغییر نمیکند، ولی اگر ما مجبور شویم تمام عمر آنها را دنبال خودمان بکشانیم، دیگر قادر نخواهیم بود هیچچیز دیگری را تحمل کنیم. آن وقت غم ما را کاملاً زمینگیر میکند. پس آنها را در یک چمدان بستهبندی میکنیم و دنبال جایی میگردیم که بتوانیم چمدان را آنجا بگذاریم.
Paeez Dokhtar
اگر آدم خودش قطعهی موسیقی دلخواهش را انتخاب کند، تحمل بعضی چیزها راحتتر میشود.
fatemeh.sh.82
السا به بابانوئل باور ندارد، ولی کسانی را که به وجود بابانوئل اعتقاد دارند، باور میکند. وقتی کوچک بود، هر سال برای بابانوئل نامه مینوشت. یک نامهی واقعی و نهفقط برای بیان آرزوهایش. بیشتر پرسشهایش هم راجع به مسائل سیاسی بود، و نه دربارهی مراسم عید. به عقیدهی السا، بابانوئل نسبت به مسائل روز جامعه کماعتقاد بود، بنابراین بد نبود اگر او در میان سیل تقاضانامههایی که از سایر کودکان دریافت میکرد، مقداری هم از مشکلات جامعه مطلع میشد. بههرحال یک نفر باید مسئولیت این کار را قبول میکرد.
امیرعلی
السا به یاد این جمله میافتد: «بزرگترین نیروی مرگ در این نیست که جان کسی را میستاند، بلکه در این است که میتواند بازماندگان را به نقطهای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند.»
امیرعلی
پرسش محبوب هم از همینجا سرچشمه میگیرد: «آدم از کسی که همهچیز داره، چه چیزی دریافت میکنه؟» طبیعی است که این موضوع در یکی از افسانهها نوشته شده و کودکان این افسانهها را به دنیای حقیقی منتقل کردهاند و بعد عدهای ازمابهترانِ کمعقل سؤال را برعکس کردند و از آن: «آدم به کسی که همهچیز داره، چه چیزی کادو بده؟» ساختند. ولی از اینگونه افراد انتظار دیگری هم نمیتوان داشت
امیرعلی
تمام کودکان هفتساله حق دارند برای خودشان ابرقهرمان داشته باشند.
و هر کس نظری خلاف این داشته باشد، عقلش درست کار نمیکند.
MhmD
آنها کاری را میکنند که میتوانند. آن کاری که از دستشان برمیآید. سعی میکنند با خودشان کنار بیایند. سعی میکنند بهجای فقط وجود داشتن، زندگی کنند.
MhmD
آدم میتواند با این کار موافق یا مخالف باشد. در هر دو صورت ذیحق است. چون زندگی هم پیچیده است و هم آسان.
MhmD
«ما به یه شیوهی دیگه باهم تفاوت داریم. کاملاً مطمئنم.»
«پس چرا باهم زندگی میکنین؟»
«شاید به این دلیل که همدیگه رو همونطور که هستیم، قبول میکنیم.»
MhmD
هیچچیز و هیچکس به طور کامل از بین نمیرود، بلکه به افسانه تبدیل میشود
MhmD
«آدمها باید بتونن داستانهاشونو تعریف کنن، السا. وگرنه خفه میشن.»
MhmD
زن میگوید: «کمک کردن به کسی که نمیخواد به خودش کمک کنه، سخته.»
السا میگوید: «کسی که بتوانه به خودش کمک کنه، به کمک دیگران نیاز نداره.»
MhmD
حجم
۳۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۳۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰۳۰%
تومان