بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صد سال تنهایی | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز

بریده‌هایی از کتاب صد سال تنهایی

۳٫۹
(۱۰۸)
«بدبختی تازه، بدبختی قدیمی را از یاد انسان می‌برد.»
محمد
او آن‌قدر پیر شده بود که اعضای خانواده با او همچون یکی از آن جنازه‌های متحرکی که مانند شبح در اتاق‌ها می‌گردند و پا بر زمین می‌کشند و با صدای بلند روزگار خوش گذشته را به خاطر می‌آوردند رفتار می‌کردند؛ از آن افراد کهنسالی که کسی به آن‌ها توجه نمی‌کند و به یادشان نیست تا این که یک روز جسدشان را در رختخواب پیدا می‌کنند.
محمد
صدسال تنهایی گابریل گارسیا مارکز مترجم: سید حبیب گوهری‌راد
asma.
همواره زیر لب می‌گفت: «بهترین دوست آدم، کسی است که مرده باشد!»
mehran ebadi
از او پرسید عشق چگونه است و چه حسی دارد، و خوزه آرکادیو سریعا پاسخ داد: «مانند زلزله است!...»
mehran ebadi
از او پرسید عشق چگونه است و چه حسی دارد، و خوزه آرکادیو سریعا پاسخ داد: «مانند زلزله است!...»
mehran ebadi
«دانش، فاصله را از میان برده است
مهدیه
همه‌ی اشیاء جان دارند، تنها باید آن‌ها را بیدار کرد
مهدیه
«بدبختی تازه، بدبختی قدیمی را از یاد انسان می‌برد.»
masum75
«دانش، فاصله را از میان برده است... انسان به زودی قادر خواهد بود که در خانه‌اش تکیه بدهد و آن‌چه را که در هر نقطه از جهان روی می‌دهد، ببیند.»
فاطمه

حجم

۶۸۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

حجم

۶۸۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰
۵۰%
تومان