بریدههایی از کتاب کاندیدای ریاست جمهوری
۴٫۲
(۱۱۹)
من از ته دل آرزو میکردم که کسانی باشند که بتوانند سرزمین مادری مرا را نجات دهند، اما ترجیح میدادم که این «کسان» آدمهای دیگری باشند نه من.
فائزه اسماعیلی
من خودم از همان ابتدا اقرار خواهم کرد که در زمستان ۱۸۵۰، پدر بزرگم را، که مبتلا به رماتیسم بود، در بالای درختی شکار کردم. میدانید پدر بزرگ دیگر پیر شده بود و نمیتوانست از درخت بالا برود، اما من با خشونتی حیوانی، که صفت اصلی من است، او را با همان لباسخوابی که به تن داشت بهزور تفنگ از خانه بیرون انداختم و وادارش کردم که از درخت اَفرا بالا برود و سراسر شب را در آنجا بماند. بعد هم پاهایش را به گلوله بستم. راستش همهی این کارها برای آن بود که از شرِّ خروپفهایش خلاص شوم. من اگر باز هم پدر بزرگ داشته باشم، با او همین کار را خواهم کرد.
ᶜʳᶻ
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم.
ᶜʳᶻ
دیگر مورد اعتمادتر از من چه کسی را پیدا خواهند کرد؟! انسانی که با اعمالی مطلقاً کثیف آغاز میکند و پیشنهاد میکند که تا پایان هم یک هیولا باقی بماند.
Autumn
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم. آیا برای همین یک کار من واقعاً شایستهی ریاست جمهوری نیستم؟
هانا F
میدانید پدر بزرگ دیگر پیر شده بود و نمیتوانست از درخت بالا برود، اما من با خشونتی حیوانی، که صفت اصلی من است، او را با همان لباسخوابی که به تن داشت بهزور تفنگ از خانه بیرون انداختم و وادارش کردم که از درخت اَفرا بالا برود و سراسر شب را در آنجا بماند. بعد هم پاهایش را به گلوله بستم. راستش همهی این کارها برای آن بود که از شرِّ خروپفهایش خلاص شوم.
_SOMEONE_
راستش من از آدمهای فقیر هیچ خوشم نمیآید. من به این موضوع اعتقاد دارم که آدمهای بیچیز، باتوجه به وضعیت کنونیشان، موجودات بیمصرفی هستند. این جور آدمها، بهصورت قطعه قطعهشده و کنسرو شده، شاید به درد چاقشدن بومیهای آدمخوار جزایر دورافتاده بخورند. در این صورت، میتوانند تجارت خارجی ما را با این مناطق رونق ببخشند. در اولین جلسه، من قانونی را در همین باره پیشنهاد خواهم کرد. شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!»
طاغی
شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!»
بلاتریکس لسترنج
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم. آیا برای همین یک کار من واقعاً شایستهی ریاست جمهوری نیستم؟
Autumn
من خودم را توصیه میکنم. دیگر مورد اعتمادتر از من چه کسی را پیدا خواهند کرد؟! انسانی که با اعمالی مطلقاً کثیف آغاز میکند و پیشنهاد میکند که تا پایان هم یک هیولا باقی بماند.
y_d.h
حجم
۶٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
حجم
۶٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
قیمت:
رایگان