بریدههایی از کتاب آیین زندگی
۳٫۸
(۶۸)
یکی از بدترین خصیصههای اضطراب ضایع نمودن قدرت تمرکز حواس است. هنگامی که افکارمان اینجا و آنجا و هر جای دیگری سرگردان است، همه قدرت تصمیمگیریمان را از دست میدهیم
Pariya
مذهب، ایمان، امید و شجاعت میآورد؛ تنشها، ترسها و اضطرابها را از انسان دور میکند و به زندگی او هدف و سمت و سو میدهد.
saede
در برخورد با حوادث نیز باید اینگونه عمل کرد، نباید آینده را فردا تصور کرد، آینده امروز ما و چند لحظه بعد ماست، گذشته را باید فراموش کرد. وقتی میخواهیم پیروز شویم، باید در شرایطی که هستیم، آن را زمینه آینده بدانیم و با استفاده از امکانات، خودمان را با شرایط بسنجیم و ارزیابی کنیم.
جم
میدانستم که آنچه به دیگران انتقال میدهم، میتوانم در زندگی خودم نیز مورد استفاده قرار دهم. معمولاً یاد گرفتهایم که از دیگران تأثیر بگیریم و آنچه سایرین به ما توصیه میکنند را بکار بگیریم. حال آنکه بسیاری از این فراگرفتهها را خود در زندگی تجربه کرده و قادر به فراگیری آنها هستیم. تنها کافیست که کمی فرانگر بوده و به آنچه که خود داریم، ایمان داشته و بکار گیریم
معجزه ی سپاسگزاری
به ماجرای فیلجانسون توجه کنید: پدر وی صاحب یک خشکشویی بود و پسرش را هم سر کار برد تا شاید بتواند وارد این حرفه شود. اما فیل از این کار نفرت داشت، برای همین سنبلکاری میکرد، ول میگشت و یک ذره بیش از وظیفهاش کار انجام نمیداد. گاهی روزها هم سرکار نمیآمد. پدر از داشتن چنین فرزند بیمبالات و بیانگیزهای نزد کارمندانش احساس شرم میکرد.
یک روز فیل به پدرش گفت که میخواهد مکانیک شود. پیرمرد از این مسأله متحیر شد اما او تصمیم خود را گرفته بود. وی در چالههای روغنی تعمیرگاهها کار میکرد و بیش از آن که در خشکشویی لازم بود زحمت میکشید و ساعات طولانی کار میکرد اما ناراضی نبود. وی به تحصیل در رشته مهندسی ماشین آلات پرداخت و وقتی در سال ۱۹۴۴ فوت کرد، مدیر کمپانی بوئینگ بود. اگر به کار خشکشویی میچسبید، چه اتفاقی برایش میافتاد؟ فکر میکنم بعد از فوت پدرش همه چیز را بر باد میداد.
اسب دریایی
یک دروغ کوچک و بیمعنی میتواند شالوده اصلی در ایجاد فاصله زمانی ما با حقایق و اهداف باشد.
جم
وقتی برای چیزهایی که اتفاق افتاده و تمام شده است افسوس میخورید، مثل این است که سعی بکنید خاکاره را اره کنید.»
Hossein shiravand
این توصیهای است که به دیوار اتاق انتظار بیماران خویش نوشته است و من آن را پشت پاکت نامهای نوشتم:
آرامش و تمدد اعصاب
بهترین فعالیتهای آرامبخش
مذهب، خواب، موسیقی و خنده است.
به خدا ایمان داشته باشید، خوب خوابیدن را درک کنید
از موسیقی زیبا لذت ببرید تا جنبههای زیبای زندگی را ببینید
در اینصورت سلامتی و شادی در دست شماست.
زهرا سادات
شکسپیر میگوید: «کوره را برای سوزاندن دشمن آنقدر داغ نکنید که خودتان را بسوزاند.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
هنگامی که بدترین اتفاق ممکن پذیرفته میشود، دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمیماند
Pariya
«وقتی ناامید هستی و احساس میکنی تمام درها به رویت بسته است، خداوند درهای رحمت خود را به روی بندگانش میگشاید
Hossein shiravand
«شما از آنچه که میخورید، دچار زخم معده نمیشوید بلکه زخم معده از آنچه که شما را میخورد به وجود میآید.»
UNKNOWN.........
بیایید نگران این نباشیم که چرا شبیه دیگران نیستیم؛ شما چیز نویی در دنیا هستید
منمشتعلعشقعلیمچکنم
هرگز ندیدم که یک گاو برای اینکه مراتع از بیبارانی خشک شدهاند یا یخ زدهاند، از کوره در برود و شلتاق کند. حیوانات با مشکلها به خونسردی برخورد میکنند و به خاطر همین است که هرگز ضعف اعصاب یا زخم معده ندارند و دیوانه نمیشوند.
من اصلاً نمیگویم که ما باید به هر پیشامدی تسلیم شویم. من هرگز از جبرگرایی حمایت نمیکنم. اگر حتی یک شانس هم برای تغییر موقعیتی وجود داشته باشد باید مبارزه کرد. اما وقتی عقل سلیم به ما میگوید که با وضعیتی تغییرناپذیر مواجه هستیم، میباید بنام عقلانیت، آن را قبول کنیم و برای آنچه نیست و موجودیت ندارد، غصه نخوریم.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
آیین زندگی
«غلبه بر تشویش و شروع زندگی»
چگونه بر فشارهای روحی و نگرانیها فایق آییم
و زندگی را با نشاط آغاز کنیم
معجزه ی سپاسگزاری
بنابراین قانون ۲ میگوید: اگر مشکل مضطربکنندهای دارید، فرمل جادویی ویلیز کریر را با سه مورد ذیل به کار گیرید:
۱. از خودتان بپرسید بدترین اتفاق ممکن چیست؟
۲. آماده باش که در صورت لزوم آن را بپذیری.
۳. با آرامش خیال اقدام به حل آن مشکل کن.
milad mohamadi
باید متوجه و آگاه به مشکلاتمان باشیم، نه اینکه از آنها مضطرب شویم.
Hossein shiravand
«برخورد و کنش معاملاتی ما آن نیست که بدانیم دروغهای خرد و کوچک میتوانند فاصله زیادی را میان ما و حقایق و دیگران ایجاد نمایند، بلکه آن است که تلاش کنیم با دروغ دست خود را رونکنیم.»
پناه
خانهای که شبها را با هجوم سوسکها به صبح میرساندم. خوب به یاد دارم که هیچگاه نمیتوانستم لباسهایم را به رخت آویز روی دیوار بیاویزم، زیرا میترسیدم سوسک داخل آن برود. شاید برایتان باورکردنی نباشد ولی هر روز صبح که سر کار میرفتم، یکی دو تا سوسک در لباس و یا کفشم پیدا میکردم.
پناه
یک مثل قدیمی میگوید: «در ته چاه، هیچ ملحدی نخواهی یافت» . ولی چرا آنقدر صبر کنیم تا درمانده و ناامید شویم. چرا قوای خود را روزانه با دعا تقویت نمیکنیم تا به سرحد استیصال نرسیم؟
منمشتعلعشقعلیمچکنم
حجم
۳۰۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۰۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان