بریدههایی از کتاب بنجامین باتن موردی استثنائی
۳٫۸
(۲۴۱)
بدانیم که در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد.
Behrouz Nobakhsh
ضربهای به در خورد و بالتر وارد شد با نامهای در دست که در گوشهاش نقش نوشتهای بزرگ و رسمی وجود داشت و نشان آقای بنجامین باتن.
بنجامین مشتاقانه آن را باز کرد و ضمیمه آن را با لذت خواند.
در نامه آمده بود که بسیاری از افسران ذخیره که در جنگ اسپانیا-امریکا خدمت کرده بودند با رتبهای بالاتر فراخوانده شدهاند.
به پیوست حکم ژنرالی بریگارد ارتش ایالاتمتحده را نیز برایش ارسال نموده بودند و دستور گزارش فوری هم داشت.
کاربر ۲۷۰۰۱۶۰
حالتی سخت بر او گذشت. خون به گونهها و پیشانیاش دوید؛ و صدای ممتد کوبنده بخصوصی در گوشش میپیچید. این اولین عشق او بود.
mahsan_salehi
غروبی زیبا بود و سرتاسر جاده زیر نور نقرهایرنگ کمفروغ ماه قرار داشت و شکوفههای دیررس و گلها در رایحه ساکن هوای سنگین گوئی با نیم خندی زیبا تنفس میکردند.
mahsan_salehi
آقای باتن غرید:«آیا دیوانه شدهام؟»
وحشت او به خشم تبدیل میشد:«آیا اینیک شوخی هولناک بیمارستانی است؟»
پرستار با قاطعیت پاسخ داد:«به نظر ما که شباهتی به یک جوک ندارد و من نمیدانم آیا شما دیوانهاید یا خیر ...؛ اما آنچه مسلم است این بچه شماست.»
عرق سرد بر پیشانی آقای باتن دوچندان شد. چشمهایش را بست و دوباره باز کرد. هیچ اشتباهی در کار نبود ...او نگران مردی بود با آپگار ۳ و ۱۰ درواقع بچهای با آپگار ۳ و ۱۰، بچهای که در حالت درازکش، پاهایش از تخت آویزان بود.
پیرمرد بهآرامی لحظهای به اینوآن نگاه کرد و بعد با صدایی لرزان و لحن باستانی شروع به صحبت کرد و پرسید: «آیا شما پدر من هستید؟»
Z.G.M
فرزند اول راسکو باتن در سال ۱۹۲۰ متولد شد. در جشن تولد او پسربچهی دهساله بهظاهر شیطان و شلخته با سایر کودکان در محوطه حیاط خانه سیرک کوچکی راه انداخته بود و بازی رهبری سربازان را مینمود. پسربچهای که هیچکس فکرش را هم نمیکرد پدربزرگ نوزاد باشد.
کتابخوان🤓
تنها گذر پرسرعت زمان است که به نظر ناخوشایند است اگرچه این نیز خوبیهای خودش را دارد
usofzadeh.ir
سندرم هاچینسون گیل فورد پروگریا میباشد که در این بیماری نوزاد پس از گذشت یکی دو سال اول زندگی بهسرعت شروع بهپیر شدن میکند یعنی هفت هشت برابر سرعت عادی پیر میشود و در سن سیزدهسالگی ازنظر زیستشناختی به سن هفتاد میرسد و تمام بیماریهای مرتبط با پیری و هفتادسالگی را میگیرد و اغلب در اثر سکته قلبی یا مغزی که مختص پیران است میمیرد.
کاربر ۴۵۸۰۲۹۹
مرد زودرنج با ناله و شکوه پاسخ داد:«من نمیتوانم دقیقاً به تو بگویم کیستم! چون من فقط چندساعتی است که متولدشدهام ...؛ اما نام خانوادگی من مسلماً باتن است.»
_ «دروغ میگویی! تو یک حقهبازی!»
پیرمرد با خستگی تمام رو به پرستار کرد و گفت:«روش زیبایی برای خوشامدگویی به یک نوزاد است.»
r.eh
آنها ساعتها در کنار هم مانند دو دوست صمیمی مینشستند و بدون خستگی باهم در مورد رویدادهای آن روز بحث میکردند، اگرچه در اصل ازنظر سن و تجربه از هم فاصله داشتند.
بهاینترتیب بنجامین از بودن در کنار پدربزرگش احساس راحتی بیشتری میکرد تا بودن با والدینش.
r.eh
ناراحتیهای روزافزون بنجامین در خانه غرامتی بود که به خاطر علائق جدید و بسیار زیادی که پیداکرده بود مجبور به پرداختش میشد
r.eh
از صبح تا شبکارش فقط تنفس بود و بس. بالای سرش زمزمهای نرم و نازک و مهربان را میشنید و فقط میتوانست گاهی لبخند بزند. همهجا نور بود و سپس تاریکی.
همهچیز ناگهان تاریک میشد و تخت سفید و صورتهای کمنور بالای سرش درحرکت بودند و شیر گرم و خوشبو.
بالاخره روزی رسید که تمام اینها کاملاً از ذهنش محو شد و تمام.
ماهی
تنها گذر پرسرعت زمان است که به نظر ناخوشایند است اگرچه این نیز خوبیهای خودش را دارد.
hedgehog
مردی که در آن زمان به نظر بیستساله میآمد بهعنوان سال اولی وارد دانشگاه هاروارد در کمبریج شد مردی که اشتباه نکرده بود وقتیکه گفته بود دیگر هیچگاه پنجاهسالگیاش را نخواهد دید و نیز این حقیقت را که پسرش ده سال پیش از همان انستیتو فارغالتحصیل شده بود
Elaheh
یکی از انواع این بیماریها و سندرمها که در اثر جهش ژنتیکی اتفاق میافتد به نام سندرم هاچینسون گیل فورد پروگریا میباشد که در این بیماری نوزاد پس از گذشت یکی دو سال اول زندگی بهسرعت شروع بهپیر شدن میکند یعنی هفت هشت برابر سرعت عادی پیر
کاربر ۱۲۶۴۰۸۵
راههای درست و غلطی برای انجام هر کاری وجود دارد. اگر تو همیشه فکر کنی که با افراد دیگر متفاوتی، فکر نکنم بتوانم جلویت را بگیرم؛ اما واقعاً به نظرم چنین کاری منصفانه نیست
کتابخوان🤓
تنها گذر پرسرعت زمان است که به نظر ناخوشایند است اگرچه این نیز خوبیهای خودش را دارد.
کتابخوان🤓
او حالا زنی چهلساله بود با خطوطی خاکستری در لابلای موهایش، دیدن چنین منظرهای بنجامین را غمگین و افسرده میکرد.
usofzadeh.ir
بنجامین از همان روزهای اولیه ازدواجشان همسرش را میپرستید اما با گذر سالها، موهای عسلیرنگ او به قهوهای بیروح میگرائید، چشمهای آبیرنگش به رنگ سفال ارزانقیمت میگرائید و بیش از گذشته در خود فرومیرفت و آرام و بی هیجان در گوشهای مینشست، اما هنوز هم در ذوق و سلیقه خانهداری مانند عروسها بسیار هوشمند بود
usofzadeh.ir
اما پنجاه سن دلپذیری است. من عاشق پنجاهسالگی هستم.»
به نظر بنجامین پنجاهسالگی سن باشکوهی آمد و آرزو کرد همیشه در این سن بماند
usofzadeh.ir
حجم
۶۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
حجم
۶۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۴ صفحه
قیمت:
رایگان