بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟ | صفحه ۱۸ | طاقچه
کتاب چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟ اثر مهدی  رضایی

بریده‌هایی از کتاب چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟

نویسنده:مهدی رضایی
انتشارات:نشر افکار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۴۲۱ رأی
۳٫۹
(۴۲۱)
حالا هر کس لباسی به تن کرده و می‌گوید که انسان است. یکی لباس دین و یکی لباس جنگ. اما انسانیت را در وجود هیچ کدامشان ندیدم.
سينا
حیوان‌ها همنوع خود را نمی‌خورند، مگر در زمان نیاز، برای زنده ماندن. اما حالا انسان‌ها با شادی همدیگر را می‌خورند. اسم هیتلر بد در رفته است.
سينا
مردم دوره‌ی ما که خیلی‌هایشان سواد بالایی هم دارند، عقل و شعورشان را چه کرده‌اند که حتا به ساده‌ترین و روشن‌ترین مسائل هم فکر نمی‌کنند و آن‌قدر چشم و گوش بسته‌اند که... ول کن. گور پدرشان.
سينا
ــ نه رفیق من. تو با من مشکل نداری. تو با ریش من مشکل داری. ــ نه قربان ریشت بروم. من با ریشه‌ی شما مشکل دارم.
سينا
خنده بر هر درد بی‌درمان دواست.
سينا
فقط مدرسه نیست، هر جا می‌روی همین‌طور است. کوچه و خیابان‌ها از گند و کثافت پر شده. من که چند کلاس سواد بیشتر ندارم به خدا بیشتر از این‌ها حالی‌ا‌م می‌شود. من نصف عمرم را در روستا توی پهن طویله‌ها زندگی کردم. کارم تمیز کردن طویله بود. همان جا هم مشق‌هایم را می‌نوشتم. باور می‌کنی؟ اما زندگی در طویله من را گاو نکرد. نمی‌دانم این‌ها کجا زندگی می‌کنند که اندازه‌ی گاو هم نمی‌فهمند. احترام و حرف درست و حسابی هم که هیچ. این‌ها می‌خواهند بشوند دکتر و مهندس‌های آینده؟ این‌ها می‌خواهند این مملکت را اداره کنند؟ این مملکت که...
سينا
همه جا همین‌طور است. هر کس از چیزی که ناراضی است حرفش را شروع می‌کند و می‌کشاندش به سیاست و اداره‌ی مملکت. این جمله را جایی خوانده‌ام یا شنیده‌ام که ضعف دولت‌ها را از آنجایی ببینید که همه‌ی مردم درباره‌ی سیاست حرف می‌زنند نه زندگی. در کشور ما هم که از بچه‌های شب‌شاش تا پیرزن‌های بی‌دندان، حرف سیاسی می‌زنند.
y.n.s
همه جا همین‌طور است. هر کس از چیزی که ناراضی است حرفش را شروع می‌کند و می‌کشاندش به سیاست و اداره‌ی مملکت. این جمله را جایی خوانده‌ام یا شنیده‌ام که ضعف دولت‌ها را از آنجایی ببینید که همه‌ی مردم درباره‌ی سیاست حرف می‌زنند نه زندگی. در کشور ما هم که از بچه‌های شب‌شاش تا پیرزن‌های بی‌دندان، حرف سیاسی می‌زنند.
y.n.s
همه جا همین‌طور است. هر کس از چیزی که ناراضی است حرفش را شروع می‌کند و می‌کشاندش به سیاست و اداره‌ی مملکت. این جمله را جایی خوانده‌ام یا شنیده‌ام که ضعف دولت‌ها را از آنجایی ببینید که همه‌ی مردم درباره‌ی سیاست حرف می‌زنند نه زندگی. در کشور ما هم که از بچه‌های شب‌شاش تا پیرزن‌های بی‌دندان، حرف سیاسی می‌زنند.
y.n.s
من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلو حقیقت را بگیری، هیچ‌کس نمی‌تواند.
yumi
برای شناختن خدا و عشق هم بدانید کجا می‌روید و از چه کسی راهش را می‌پرسید. چه بسا انسان‌هایی که در پی خدا بودند و در جهنم خودشان گرفتار شدند. چه بسا انسان‌ها که پی عشق بودند و به نفرت رسیدند.
ثبات
این زندگی در کل بی‌ارزش‌تر از آن است که درباره‌اش حرفی بزنیم. اما به نظرم دو چیز به آن ارزش می‌دهد. ایمان به خدا و عشق که وقتی درباره‌شان چیزی می‌شنویم، می‌خواهیم عق بزنیم. مطمئنم خیلی‌ها با من هم عقیده‌اند که زندگی به جز این دو همه‌اش بی‌ارزش است
ثبات
چرا همه‌اش توی مجله‌ی شما از زن‌های بدبخت و بیچاره‌ داستان و خبر چاپ می‌شود. یک زن در این کشور نیست که بخواهید از تفکر خوبش در زندگی چیزی بنویسید؟ همه‌اش از این سرگذشت‌های آبکی نوشتید که همه‌ی عالم و آدم فکر کنند که رابطه‌ی بیرون از خانه یعنی بدبختی و بیچارگی. اما هیچ وقت نیامدید رابطه‌ی درست را برای مخاطبتان توضیح بدهید. همه‌اش از عاشق‌های قلابی داستان و سرگذشت چاپ می‌کنید.
آیدا
می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلو حقیقت را بگیری، هیچ‌کس نمی‌تواند.
~sahar~
من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلو حقیقت را بگیری، هیچ‌کس نمی‌تواند. کاوه گلستان
Aramesh
اما باشد، این بار دیوانگی‌ام را خفه می‌کنم. لالمانی می‌گیرم و هیچ نمی‌گویم. اما تمام افتخار زندگی‌ام این است که دیوانه‌ام. دیوانه‌ی آنم که گیر بدهم به مردمِ الاغ و نفهم و بی‌شعور. دیوانه‌ی آنم که گیر بدهم به مردمی که به باورها خیانت می‌کنند. دیوانه‌ی آنم که گیر بدهم به مردمی که به خودشان یا همسرشان خیانت می‌کنند. دیوانه‌ی آنم که حتا به خودم هم گیر بدهم و بگویم الاغ درست فکر کن، درست رفتار کن. حالا فقط خسته‌ام. دیگر از آه و ناله‌ی این همه گدای خیابانی که برای شندرغاز ضجه می‌زنند خسته شده‌ام. از اینکه می‌بینم دوستانم یکی یکی می‌روند و در کشوری دیگر دنبال زندگی بهتر هستند خسته شده‌ام. یک دیوانه‌ی خسته.
Rghaf
من دیوانه‌ام. من الاغم که بحث می‌کنم.
Rghaf
ضعف دولت‌ها را از آنجایی ببینید که همه‌ی مردم درباره‌ی سیاست حرف می‌زنند نه زندگی. در کشور ما هم که از بچه‌های شب‌شاش تا پیرزن‌های بی‌دندان، حرف سیاسی می‌زنند.
Rghaf
او می‌گوید دیوانگی من از نوع گیر دادن است؛ می‌گوید چیزی نیست که به آن گیر ندهم. به خدا به آسمان به زمین به مردم
Rghaf
بازی چیزی است که با تمام تفریحی بودنش، باید قاعده‌اش را بدانی وگرنه به جنگ تبدیل می‌شود.
Navid 4030

حجم

۲۵۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

حجم

۲۵۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

قیمت:
رایگان