بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟ | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟ اثر مهدی  رضایی

بریده‌هایی از کتاب چه کسی از دیوانه‌ها نمی‌ترسد؟

نویسنده:مهدی رضایی
انتشارات:نشر افکار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۴۲۱ رأی
۳٫۹
(۴۲۱)
چه بسا انسان‌هایی که در پی خدا بودند و در جهنم خودشان گرفتار شدند. چه بسا انسان‌ها که پی عشق بودند و به نفرت رسیدند.
Nahid(:
ــ راستی چرا خدا دنیا را زیر آب برد؟ ــ شرمنده شد. ــ از چی؟ ــ از آفرینش انسان‌ها. وقتی که بدبختی تمام عالم را پر کرده بود، خدا بهتر دید که این جهان از نو شروع بشود. همان تعداد کم انسان‌های با ایمان برای دنیای نو کافی بود. اگر هنوز هم دنیایی هست به اعتبار انسان‌های باخداست.
نامک🍃
گاهی یک نگاه گاهی یک مشت گره کرده گاهی سکوت هم یک فریاد است
.ً..
این بچه‌ها در مدرسه چه یاد می‌گیرند آقای پاکروان؟ چرا یاد نمی‌گیرند آب دهانشان را نیندازند زمین و چرا یاد نمی‌گیرند آشغال‌هایشان را بیندازند سطل آشغال و...
سينا
همه جا همین‌طور است. هر کس از چیزی که ناراضی است حرفش را شروع می‌کند و می‌کشاندش به سیاست و اداره‌ی مملکت. این جمله را جایی خوانده‌ام یا شنیده‌ام که ضعف دولت‌ها را از آنجایی ببینید که همه‌ی مردم درباره‌ی سیاست حرف می‌زنند نه زندگی. در کشور ما هم که از بچه‌های شب‌شاش تا پیرزن‌های بی‌دندان، حرف سیاسی می‌زنند.
ýǾи̃̾₳₷.₷3773
حتا از دیوانگی خودم لذت هم می‌برم. اگر لازم باشد روی کاغذ می‌نویسم و پایش را امضا هم می‌کنم. خودم هم آن‌قدر جسور هستم که وقتی کسی را می‌بینم که رفتار و حرف‌هایش شبیه عاقل‌ها نیست در چشمش زل می‌زنم و می‌گویم دیوانه!
lajbaz
یادمان باشد که اجازه ندهیم کسی خدا را در نظرمان بی‌ارزش کند. یادمان باشد اگر عشق را مسخره کنیم، مثل این است که خودمان را مسخره کرده‌ایم. چرا مفاهیم وجود ما نباید حصاری داشته باشد؟ چرا باید اجازه بدهیم کسی به مفاهیم خوب ذهن ما دستبرد بزند و چیز دیگری جایش قالب کند؟ همه‌ی اتفاقات بزرگ، از ذهن کوچک و بی‌حصار ما اتفاق می‌افتند؛ برای شناختن خدا و عشق هم بدانید کجا می‌روید و از چه کسی راهش را می‌پرسید. چه بسا انسان‌هایی که در پی خدا بودند و در جهنم خودشان گرفتار شدند. چه بسا انسان‌ها که پی عشق بودند و به نفرت رسیدند. خواسته یا ناخواسته به این دنیا آمده‌ایم. به این دنیای بی‌ارزش. اما یادتان باشد که باور ما ارزش این هستی است.
marzieh
ــ می‌دانی چرا دوستت دارم؟ ــ نه. چون به عقیده و تفکراتم کاری نداری. سعی نمی‌کنی چیزی که خودت می‌دانی و به آن اعتقاد داری به من تحمیل کنی. من هم سعی نمی‌کنم که عقایدم را به زور به کسی بخورانم؛ فقط دوست دارم از آن‌ها صحبت کنم. همین. به من چه که چه عقیده‌ا‌ی دارد
Narges
شجاعت گفتن ببخشید به نظر من از شجاعت جنگیدن در صف اول جنگ هم بالاتر است.
moin
به قمارخانه رفتم همه پاک‌باز دیدم چو به‌صومعه‌رسیدم همه‌زاهد ریایی
moin
هر کس لباسی به تن کرده و می‌گوید که انسان است. یکی لباس دین و یکی لباس جنگ. اما انسانیت را در وجود هیچ کدامشان ندیدم.
usofzadeh.ir
این دنیا چه می‌خواهد از ما؟ ما از این دنیا چه می‌خواهیم؟
usofzadeh.ir
فکر می‌کنید که این مرگ یک قصه‌ی خیالی است برای شما و یک داستان واقعی است برای دیگران. مرگ را مثل کسی بدانید که پشت سر شما کلتی به دست دارد و هر وقت که دلش بخواهد می‌چکاند در مغزتان
usofzadeh.ir
یکی از دلایلی که نگار را دوست دارم این است که همیشه وقتی اشتباه می‌کند به اشتباهش اعتراف می‌کند. به نظرم اگر در هر خانه‌ای یک معترف به اشتباه بود خیلی از بدبختی‌ها نبود. کلمه‌ی ساده‌ای مثل ببخشید و اشتباه کردم از خیلی جر و بحث‌های الکی جلوگیری می‌کند. شجاعت گفتن ببخشید به نظر من از شجاعت جنگیدن در صف اول جنگ هم بالاتر است.
usofzadeh.ir
همه‌ی آدم‌ها دیوانه‌اند. فقط نوع دیوانگی آن‌ها فرق می‌کند.
نیتا
همه‌ی اتفاقات بزرگ، از ذهن کوچک و بی‌حصار ما اتفاق می‌افتند
_SOMEONE_
پی خدا بودند و در جهنم خودشان گرفتار شدند. چه بسا انسان‌ها که پی عشق بودند و به نفرت رسیدند.
parham
این اتفاق مثل خالکوبی همراهم مانده و از ذهنم پاک نمی‌شود. مثل اینکه اتفاقی را روی ذهن شما خالکوبی‌کنند؛ اتفاقی که همیشه جلو چشم است و نمی‌شود فراموشش کرد.
shima
خواسته یا ناخواسته به این دنیا آمده‌ایم. به این دنیای بی‌ارزش. اما یادتان باشد که باور ما ارزش این هستی است.
مندوستدارکتابم
دفترم را برمی‌دارم و می‌گویم: آدم رفیقش را تحویل می‌گیرد نه نارفیق را
محسن عبادی نژاد

حجم

۲۵۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

حجم

۲۵۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۰ صفحه

قیمت:
رایگان