بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعتراف | صفحه ۵ | طاقچه
کتاب اعتراف اثر لئو تولستوی

بریده‌هایی از کتاب اعتراف

۴٫۲
(۱۱۱)
به یاد دارم هنگامی‌که یازده ساله بودم یکی از پسران دبیرستان به نام والودیا که مدت‌هاست از این جهان رخت بربسته، روز یک‌شنبه به دیدار ما آمد و در مورد آخرین کشف خود در مدرسه صحبت کرد. او کشف کرده بود که خدایی وجود ندارد و آن‌چه به ما می‌آموزند ساخته ذهن بشر است.
.
امروزه نیز مانند گذشته، افرادی که ادعا می‌کنند پایبند کیش ارتدوکس هستند معمولاً آدم‌های کوته‌فکر، خشن و بی‌بند‌و‌باری هستند که می‌خواهند خود را مهم جلوه دهند. در حالی‌که در میان افرادی که ادعا می‌کنند پایبند اعتقادات مذهبی نیستند صداقت، هوش، درستی، خوش‌اخلاقی و پایبندی به اخلاقیات بیشتر دیده می‌شود
.
انگار کسی به من می‌گفت: «همین است، ببین و به خاطر بسپار» و بیدار شدم.
zbabaxni
برخی انسان‌ها عاجز از درک و فهم این حقیقت‌اند که زندگی پوچ و عبث است.
.
«من و آرزوهایم چه خواهیم شد؟»
.
هرگاه تسلیم آرزوهای پست و حقیر می‌شدم مورد تشویق و تحسین واقع می‌شدم. صفاتی چون بلند‌پروازی، قدرت‌طلبی، خودپسندی، غرور، خشم و انتقام مورد تأیید و احترام دیگران بود.
.
امروزه نیز چون زمان‌های گذشته، مذهبی که به زور آموخته شده در طول زندگی به تدریج ضعیف می‌شود و فرد از اصولی که در کودکی فرا گرفته جدا شده و در مقابل آن قرار می‌گیرد، به تدریج این اعتقادات بدون بر جای گذاشتن هیچ نشانه‌ای از زندگی فرد بیرون می‌رود.
کاربر ۸۸۲۴۰۱
وقتی به علوم نظری پناه بردم با خود گفتم: «همه آدمیان طبق اصول معنوی و ایده‌آل‌هایی که آن را هدایت می‌کند زندگی می‌کنند. این ایده‌آل‌ها را می‌توان در مذاهب، علوم، هنر و انواع حکومت‌ها جستجو کرد. وقتی این آرمان‌ها متعالی شود انسان نیز به سوی آرامش بیش‌تر پیش می‌رود. من هم بخشی از انسان‌ها هستم، بنابراین وظیفه‌ی من پیشبرد، شناخت و درک این آرمان‌هاست.
joe more
سؤال: چرا زندگی می‌کنم؟ پاسخ: در فضای لایتناهی و در زمان لایتناهی اجزای بسیار کوچک با پیچیدگی لایتناهی جهش می‌یابند. هرگاه قادر به درک این قانون شدی علت زیستن خویش را هم در خواهی یافت.
joe more
ایمان نیرو و توان زندگی است. اگر کسی بخواهد زندگی کند باید به چیزی ایمان بیاورد. بدون ایمان نمی‌توان زیست. بدون ایمان به این باور خواهیم رسید که زندگی پوچ است و با مرگ پایان می‌پذیرد.
میـمْ.سَتّـ'ارے
معنای زندگی در دانشی غیرمنطقی نهفته است و آن دانش ایمان است
ali bashardoost
در حالی‌که در میان افرادی که ادعا می‌کنند پایبند اعتقادات مذهبی نیستند صداقت، هوش، درستی، خوش‌اخلاقی و پایبندی به اخلاقیات بیشتر دیده می‌شود.
samira
اصول مذهبی در مدرسه تدریس می‌شود، دانش‌آموزان را به کلیسا می‌فرستند و کارکنان رسمی باید در مراسم مذهبی شرکت کنند. اما فردی که متعلق به جرگه‌ی ما می‌باشد، یعنی کسی که نه به مدرسه می‌رود و نه دارای کار دولتی است می‌تواند سال‌ها بدون این‌که حتی به مذهب فکر کند یا به کلیسا برود به زندگی خود ادامه دهد. در گذشته نیز این چنین بوده است. امروزه نیز چون زمان‌های گذشته، مذهبی که به زور آموخته شده در طول زندگی به تدریج ضعیف می‌شود و فرد از اصولی که در کودکی فرا گرفته جدا شده و در مقابل آن قرار می‌گیرد، به تدریج این اعتقادات بدون بر جای گذاشتن هیچ نشانه‌ای از زندگی فرد بیرون می‌رود.
رهگذر
فریاد برآوردم: «خدایا، به من رحم کن، نجاتم بده! راه راست را به من نشان بده!»
Dexter
در ذهن خود عقاید کانت و شوپنهاور را در مورد عدم امکان وجود خداوند مرور می‌کردم. حالا نظریه آن‌ها را رد می‌کردم. با خود گفتم علت و معلول بحثی جدا از زمان و مکان است و علت هستی همه ما اوست.
Dexter
شروع به مطالعه‌ی مذاهب مختلف از جمله اسلام و مسیحیت کردم.
Dexter
وقتی می‌پرسیدم «چرا زندگی می‌کنم؟» مذهب پاسخ می‌داد: «بر طبق قوانین و اراده خداوند.» و وقتی حاصل زندگی‌ام را می‌خواستم پاسخ ایمان این بود: «عذاب یا سعادت و رستگاری ابدی.» وقتی می‌پرسیدم «آن‌چه پس از مرگ باقی می‌ماند؟» پاسخ می‌شنیدم: «یگانگی لایتناهی، بهشت خداوند.» حالا دیگر می‌دانستم که علاوه بر علوم عقلانی که می‌شناختم علم دیگری نیز وجود دارد که بر اساس منطق و عقل نیست. علمی که کل بشریت از آن برخوردار است: ایمان، که امکان ادامه زندگی بشر را فراهم آورده است. این علم ابتدا غیرمنطقی به نظر می‌رسید اما تنها علمی بود که به سؤالاتم پاسخ می‌داد و ادامه زندگی را امکان‌پذیر می‌ساخت.
Dexter
از صمیم قلب آرزو می‌کردم آدم خوبی باشم، اما جوان بودم. احساساتی و تنها. به تنهایی در جستجوی نیکی بودم. هر بار تلاش می‌کردم درونی‌ترین آرزوهایم را به نمایش بگذارم ـ آرزوی این‌که از نظر اخلاقی خوب باشم ـ مورد تحقیر و تمسخر قرار می‌گرفتم. اما هرگاه تسلیم آرزوهای پست و حقیر می‌شدم مورد تشویق و تحسین واقع می‌شدم. صفاتی چون بلند‌پروازی، قدرت‌طلبی، خودپسندی، غرور، خشم و انتقام مورد تأیید و احترام دیگران بود.
Dexter
سؤال این است: آن‌چه که امروز یا فردا انجام می‌دهم چه نتیجه‌ای دارد؟ حاصل عمر من چیست؟
کاربر ۲۷۵۹۱۱۳
سومین راه گریز از این افکار، نابودی قدرت و نیرو است چون می‌دانند زندگی بیهوده و سراسر رنج است. پایان راهی است که برخی از افراد قوی و ثابت‌قدم می‌روند. آن‌ها می‌دانند چگونه گرفتار این نمایش خیمه‌شب بازی شده‌اند، بنابراین مرگ را بر زندگی ترجیح می‌دهند، بهترین راه یعنی مرگ را انتخاب می‌کنند و به این شوخی مسخره پایان می‌دهند. از هر وسیله‌ای که در دسترس باشد استفاده می‌کنند، خود را حلق‌آویز یا در آب غرق می‌کنند، خنجری در قلب خود فرو می‌کنند یا خود را زیر قطار می‌اندازند. بسیاری از افراد متعلق به گروه ما هستند که دست به چنین اقداماتی می‌زنند. این افراد از همان آغاز زندگی یعنی هنگامی‌که سرشار از قدرت و نیروی زندگی هستند و گرفتار عادات پست بشری می‌شوند خودکشی می‌کنند. به نظر من آنان بهترین راه گریز را یافته بودند و می‌خواستم پیرو راه آنان باشم.
Mahsa Bi

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان