بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعتراف | صفحه ۷ | طاقچه
کتاب اعتراف اثر لئو تولستوی

بریده‌هایی از کتاب اعتراف

۴٫۲
(۱۱۱)
هزاران بار به من گفته‌اند: «تو نمی‌توانی به معنای زندگی دست یابی، به آن بیندیش و زندگی کن» ، اما نمی‌توانم، گرچه مدت‌ها به همین منوال زندگی کرده‌ام. حالا دیگر نمی‌توانم روز و شبی را که در تعقیبم هستند و مرا به سوی مرگ هدایت می‌کنند نادیده بگیرم. این تنها حقیقتی است که می‌بینم، باقی همه دروغ است و فریب.
حسین
جهان به اراده و خواست کسی کار می‌کند که هستی ما و هستی هر آن‌چه در دنیا وجود دارد در دست اوست. برای این‌که موفق به درک و شناخت این اراده شویم باید آن‌چه را از ما می‌خواهد انجام دهیم. اگر بر طبق اراده او عمل نکنم هرگز نخواهم دانست که او از من، از همه ما و از کل جهان چه می‌خواهد.
sh
شوپنهاور معتقد است: «زندگی آن‌قدر رنج‌آور است که از ابتدا نباید به وجود می‌آمد. تنها راه آرامش انتقال از هستی به نیستی و عدم است.»
shima mousavi
من در جستجوی ایمان بودم تا نیروی زندگی را بیابم و آنان در جستجوی راهی بودند تا عبادات خود را به بهترین وجه در چشم دیگران به جای آورند.
samane
شناخت خداوند و زیستن یکی است. خداوند زندگی است. در جستجوی خدا باش و زندگی کن،
samane
جهان به اراده و خواست کسی کار می‌کند که هستی ما و هستی هر آن‌چه در دنیا وجود دارد در دست اوست. برای این‌که موفق به درک و شناخت این اراده شویم باید آن‌چه را از ما می‌خواهد انجام دهیم. اگر بر طبق اراده او عمل نکنم هرگز نخواهم دانست که او از من، از همه ما و از کل جهان چه می‌خواهد.
samane
مثل همه‌ی دیوانگان می‌پنداشتم که همه جز خودم دیوانه هستند.
هادی محمودی
امروزه نیز چون زمان‌های گذشته، مذهبی که به زور آموخته شده در طول زندگی به تدریج ضعیف می‌شود و فرد از اصولی که در کودکی فرا گرفته جدا شده و در مقابل آن قرار می‌گیرد، به تدریج این اعتقادات بدون بر جای گذاشتن هیچ نشانه‌ای از زندگی فرد بیرون می‌رود.
کاربر ۱۶۱۰۱۴۴
«او همین‌جاست، بدون او زیستن میسر نیست. شناخت خداوند و زیستن یکی است. خداوند زندگی است. در جستجوی خدا باش و زندگی کن، بدون او زندگی معنا ندارد.»
سبحان عزیزی
سؤالی که در سن پنجاه سالگی مرا به مرز خودکشی کشانده بود ساده‌ترین پرسش است که در روح و جان هر انسانی از یک کودک نادان تا پیرمرد عاقل نهفته است. بدون این سؤال زندگی غیرممکن است، این را به تجربه دریافته بودم. سؤال این است: آن‌چه که امروز یا فردا انجام می‌دهم چه نتیجه‌ای دارد؟ حاصل عمر من چیست؟ این سؤال را به شکل دیگری هم می‌توان مطرح کرد: چرا زندگی می‌کنم؟ چرا باید کاری کنم یا هیچ کاری نکنم؟» یا می‌توانیم سؤال را به این صورت بیان کنیم: آیا معنایی در زندگی وجود دارد که با مرگ حتمی‌ای که در انتظارمان می‌باشد، نابود نگردد؟
مجتبی
هر بار تلاش می‌کردم درونی‌ترین آرزوهایم را به نمایش بگذارم ـ آرزوی این‌که از نظر اخلاقی خوب باشم ـ مورد تحقیر و تمسخر قرار می‌گرفتم. اما هرگاه تسلیم آرزوهای پست و حقیر می‌شدم مورد تشویق و تحسین واقع می‌شدم. صفاتی چون بلند‌پروازی، قدرت‌طلبی، خودپسندی، غرور، خشم و انتقام مورد تأیید و احترام دیگران بود. هرگاه تسلیم این عواطف مخرب می‌شدم شبیه بزرگ‌تران می‌شدم و احساس می‌کردم آن‌ها نیز از من راضی و خشنود هستند.
مجتبی
من در جستجوی ایمان بودم تا نیروی زندگی را بیابم و آنان در جستجوی راهی بودند تا عبادات خود را به بهترین وجه در چشم دیگران به جای آورند.
znhosein
فقط مشاهده کردم که هر حاکمی خود را دارای بهترین حکومت جهان می‌شناسد و هر مذهبی خود را والاترین مذاهب تلقی می‌کند و معتقد است که دیگران راه راست را نیافته‌اند.
znhosein
برای رسیدن به حقیقت ایمان جدایی از دیگران معنا ندارد، باید با کسانی که مخالف ما هستند نیز با عشق و آرامش رفتار کنیم.
🍃Moh3n
وقتی می‌دیدم سرها چگونه از بدن‌ها جدا می‌شود و صدای افتادن آن‌ها را یکی پس از دیگری در داخل جعبه می‌شنیدم تازه فهمیدم آن هم نه با خرد و عقلم، بلکه با تمام وجودم دریافتم که هیچ نظریه‌ی منطقی در مورد پیشرفت قادر به توجیه این جنایت نیست. به این نتیجه رسیدم که حتی اگر همه‌ی انسان‌های روی زمین از ابتدای خلقت تا کنون طبق هر نظریه‌ای این جنایت را لازم بدانند من آن را غیر‌ضروری و اشتباه می‌دانم.
🍃Moh3n
حالا می‌فهمم که هیچ تفاوتی بین رفتار ما با مردمی که در دیوانه‌خانه‌ها بستری هستند وجود نداشت، اما در آن زمان در این مورد تردید داشتم و مثل همه‌ی دیوانگان می‌پنداشتم که همه جز خودم دیوانه هستند.
🍃Moh3n
در آن زمان روسیه در حال جنگ بود و مردم در لوای عشق به مسیح، برادران خود را می‌کشتند. دیگر چشم‌پوشی امکان‌پذیر نبود. در حقیقت قتل عملی شیطانی و متناقض با ایمان و اصول دینی است. با این وجود در کلیساها به هنگام دعا می‌گفتند که برای پیروزی ارتش کشورمان، این کشت و کشتار نشانه‌ی ایمان و ضروری است. نه تنها در دوران جنگ بلکه در شرایط دشوار بعد از جنگ شاهد بودم که بسیاری از آموزگاران مذهبی، رهروان و سالکان و اعضای عالی‌رتبه‌ی کلیسا، جوانان بی‌پناه را محکوم به مرگ می‌کردند.
کیارش
من در جستجوی ایمان بودم تا نیروی زندگی را بیابم و آنان در جستجوی راهی بودند تا عبادات خود را به بهترین وجه در چشم دیگران به جای آورند.
کیارش
اختلاف بین همه‌ی این مذاهب باعث سردرگمی‌ام شده بود. با خود گفتم: نه، موضوع به این سادگی نیست. وقتی عقاید آنان با هم متناقض است یعنی هیچ‌یک به حقیقتی که سرچشمه ایمانشان است دست نیافته‌اند. حقیقت چیز دیگری است، باید توضیحی برای آن پیدا کنم. ایمان داشتم که حقیقتی وجود دارد و باید در جستجوی آن باشم.
کیارش
هر کجا زندگی هست ایمان نیز هست.
HHKHHA

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان