بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آب‌نبات پسته‌ای | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آب‌نبات پسته‌ای

بریده‌هایی از کتاب آب‌نبات پسته‌ای

۴٫۵
(۱۵۲۷)
- نه، از این ماشین قدپَستا نه.... قدسی مگفت تو ماشینش که مشینی انگار بالای جاخه درخت نشستی؛ از اون بالا به بقیه نگاه مکنی.
Gisoo
«عروس‌جان، موهام سفید شده؛ ولی هنوز مثل جوانیم قوّت دارم. همین پسته‌ای که من با دندان مصنوعیم مشکنم، جواناشم نِمِتانن. تازه، خودت دیدی که هنوز خودم سرحالم و مِتانم همۀ کارامِ به بقیه بگم برام انجام بِدن.»
Gisoo
مامان از آشپزخانه داد زد: «نمخواد شرط ببندین، شرط حرامه.» - زیاد نیست. روی صد تومنه. - حرامش به کنار، من که مدانم بعداً دعوا مکنین. - دعوا نِمکنیم. - فقط به شرطی که باز دعواتان نشه. فوری گفتم: «مامان! خودت گفتی شرط حرامه!»
Setayesh
مامان، احسان و قابلمه‌های مسی‌ جهیزیه‌اش را به یک اندازه و هر دو را از آقاجان بیشتر دوست داشت.
dreamer
آقاجان مدام سربه‌سرم می‌گذاشت و از دادن پول طفره می‌رفت. کلاً دوست داشت آدم را به نقطه‌ای برساند که از گرفتنِ پول ناامید شود و بعد با دادن پولی فراتر از توقع قبلی، او را هیجان‌زده کند. انگار این‌طوری قدر پول بیشتر دانسته می‌شد.
R.s
شهره‌خانم دبیر زبان انگلیسی بود. وقتی فهمید سوم راهنمایی‌ام، چند تا سؤال زبان پرسید. اولش فکر کردم مثل دیوانه‌ها دارد با خودش حرف می‌زند؛ اما بعداً فهمیدم دارد از من به انگلیسی سؤال می‌پرسد. وقتی فهمید متوجه نشده‌ام، سؤال‌هایش را به فارسی پرسید. فقط یکی‌ دو تا از جواب‌ها را اشتباه گفته بودم؛ اما باز هم گفت: «آفرین!» برای تلافی سؤال‌های شهره‌خانم، من هم چند سؤال به «طبری» از او پرسیدم. او هم اولش نفهمید دارم چه چیزی می‌گویم و مثل جغد به من نگاه کرد. سؤالم را به فارسی دوبله کردم و پرسیدم که آیا معنی اوقذه و چوقذه را می‌داند؟ وقتی گفت «نه» ، من هم به او گفتم: «وری گود!»
naeme
گفتم چون این پول حرام است، ممکن است او هم بیاید جهنم
⠀⠀⠀
«ببین پسرجان، درسته که مجردی خوبی‌هایی داره که متأهلی نداره؛ ولی متأهلی هم عیبایی داره که مجردی نداره. تازه، آدمیزاد هر چی مکشه از همین عشق و عاشقیه. خا آدم عاقل عاشق مشه؟!»
Gisoo
به این فکر کردم که اگر همین‌طور روزه بگیرم، چقدر ثواب خواهم برد و در آینده در بهشت چه پاداش‌هایی خواهم گرفت. کم مانده بود فکرکردن به جزئیاتِ همان پاداش‌های بهشتی کل ثواب نماز و روزه‌ام را از بین ببرد.
علیرضا گلرنگیان
«خدایا اگر قرار است کسی کانون خانواده‌مان را از هم بپاشد، او را به سزای اعمالش برسان؛ اما به آقاجان خیلی کاری نداشته باش، همین‌که مامان بفهمد، برایش کافی است.»
من زنده ام و غزل فکر میکنم
کمی جلوتر از من، آقابرات از ترس اینکه مبادا سرما بخورد، مثل مومیایی‌ها خودش و صورتش را پیچیده بود. آن‌قدر لباس پوشیده بود که اگر همین‌طوری می‌رفت قطب جنوب، گرمازده ‌می‌شد. برای اینکه یک‌وقت سُر نخورد، فقط مانده بود زیر کفش‌هایش هم زنجیر چرخ وصل کند مثل زن‌های حامله با احتیاط راه می‌رفت و اگر با همین سرعت راه می‌رفت، آخر زمستان به خانه‌شان می‌رسید. سعی کردم دستش را بگیرم و به او کمک کنم؛ اما نپذیرفت. خواستم اصرار کنم؛ اما برای اینکه دستم را رد کند، دستش را توی هوا تکان داد و همین باعث شد یک‌لحظه تعادلش به هم بخورد و به‌ناچار از من آویزان شد. اگر کفش کیکرز نداشتم، حتماً جفتمان سر خورده بودیم. از آقای حلزون خداحافظی کردم و با سرعت بیشتری به‌طرف مغازه رفتم.
zsmirghasmy
یک دختر بهتر از صد پسر است
المپیان؟:)
آخر سر بی‌بی برای اینکه قال قضیه را بکند، گفت: «چرا امشب همه‌تان این‌طور کاچه‌کاچه حرف مزنین و پاچه همِ مگیرین؟ اصلاً گور پدر ملیحه جانمّرگ و خواستگاراش کردن. حیفِ این شِرنیا نیست با هم دعوا مکنین؟»
keep
فکر اشتباهی است که آدم برای اینکه گرسنه نشود، سحری زیاد بخورد و غذا را در کوهان‌هایش ذخیره کند. البته این نظریه مال بعد از خوردن سحری است و قبل از خوردن سحری، دوباره اعتبارش را از دست می‌دهد.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
یکی از حاضران در جلسه گفت که آنها برای انتخابات باید روی شعارهای ارزشی و توجه به عدالت سرمایه‌گذاری کنند. دوست محمد که اورکت آمریکایی می‌پوشید، بعد از اینکه چند مورد از جنایات آمریکا را شمرد، گفت: «به نظرم اولویت ما باید شعار مرگ بر آمریکا باشه.» و به‌محض موافقت جمع با این پیشنهاد، یک‌دفعه از جای خودش بلند شد و با صدای بلند و مشت‌های گره‌کرده، شعار مرگ بر آمریکا داد و بقیه هم تکرار کردند.
زهرا۵۸
آدم یک دانه دختر داشته باشه، صد تا پسر نداشته باشه.
t.ftm.s
بالاخره حدس زدم چرا ملیحه بدون دیدن خواستگارها، جوابش یکسره منفی است و حتی به دیدن آنها هم رغبتی نشان نمی‌دهد. من و آقاجان خسته‌تر از آن بودیم که بخواهیم به او گیر بدهیم. شاید هم به‌خاطر تأثیر همان آدامس بود!
N.gh
«پسرجان، ناشکر نباش؛ مدانی قروتو چقدر کلسیم داره؟ اگه درسات برات سخته، به غذا ربطی نداره؛ حتماً هوش و حواست جای دیگه‌یه، ها؟ بد مگم؟» با خنده گفتم: «نه راست مگین چون هوش و حواسم پیش کباب همساده‌یه.» آقاجان با جدیت گفت: «این بهانه‌ها رِ کنار بذار. آدم اگه تلاش کنه هیچ کاری براش سخت نیست.» - یعنی من اگه تلاش کنم متانم یک دیگ قروتو رِ یکجا بخورم؟ - گفتم آدم اگه تلاش کنه، نه گاو!
کوثری
من نمدانم این خانه‌تکانی چی رسمیه که به‌جای اینکه خانه مرتب بشه، همه چی غیب مشه!
گلی
بی‌بی پرسید: «خوبا گل زدن؟» - بی‌بی اینا که خوب و بد ندارن. - پس تو برای چی خوشحالی کردی؟ اگه ببرن به تو جایزه مدن؟ - نه بی‌بی. - پس تو باز از اینا دیوانه‌تری که...!
amid :)

حجم

۳۰۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

حجم

۳۰۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

قیمت:
۱۶۰,۰۰۰
۱۱۲,۰۰۰
۳۰%
تومان