بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان من | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان من

بریده‌هایی از کتاب داستان من

امتیاز:
۴.۱از ۳۷۲ رأی
۴٫۱
(۳۷۲)
ترجیح می‌دادم که هزار زن به من حسودی کنند تا این‌که من به یکی از آن‌ها حسودی کنم
Zax
وقتی جوان هستی و سالم، می‌توانی روز دوشنبه اقدام به خودکشی کنی و تا چهارشنبه باز داری می‌خندی و انگار نه انگار.
سقف پاره کن!
یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
helia
تا آن‌جایی که فهمیدم دوستی زن‌ها با یکدیگر بر اساس یک مشت دروغ و صحبت‌های قشنگ بی‌معنی است. آدم فکر می‌کند که آن‌ها یک مشت گرگ هستند که می‌خواهند با چاپلوسی همدیگر را فریب دهند و وقتی هم که با هم هستند، با هم طنازی کنند و این‌طرف و آن‌طرف بروند.
🌟 najme🌟
مهربانی نیرومندترین چیزی است که در یک عاشق یا اصلاً هرکسی وجود دارد.
نعنا
و عشق هم چیزی است که شما نمی‌توانید آن‌را ابداع کنید و هرچقدر هم بخواهید، اصلاً فایده‌ای ندارد
Eluna
در مدرسه بچه‌ها به من خیره می‌شدند و در‌گوشی با هم حرف می‌زدند و می‌خندیدند. به من می‌گفتند لال و یتیم‌خانه‌ای‌بودن من باعث سرگرمی و مسخره‌بازی‌شان بود. مهم نبود که به من می‌گفتند لال. خب من لال نبودم.
min
او گفت: «فکر می‌کنی اگه باهاش ازدواج کنی چی از دست می‌دی؟» گفتم: «خودم. من فقط به یه دلیل ازدواج می‌کنم، اونم عشقه.» پرسید: «دوست داری با کدوم مورد ازدواج کنی؟ با پسر فقیری که عاشقش هستی یا مرد ثروتمندی که دوستش داری؟» گفتم: «پسر فقیری که عاشقش باشم.»
sorena
هیچ‌وقت در رؤیاهایم کسی وجود نداشت که مرا عین کسانی‌که دیده بودم بچه‌های دیگر را دوست دارند، دوست داشته باشد
mary.sa
ما زیباترین قبیله‌ی گدایانی بودیم که تا به حال شهری به خود دیده و تعدادمان هم کم نبود! برندگان ملکه‌ی زیبایی، دختران دانشگاهی زرق‌وبرق‌دار، و دختران پری‌سیمایی که خانه‌دار بودند، از همه‌جا در این شهر گرد هم آمده بودند. از شهر‌ها و مزرعه‌ها، از کارخانه‌ها، مراکز رقص و آواز و آموزشگاه‌های هنرهای نمایشی و حالا در این بین، یک نفر هم از یتیم‌خانه آمده بود. و دور بر ما پر از گرگ بود. نه از آن گرگ‌های بزرگ که داخل استودیو‌ها نشسته‌اند، گرگ‌هایی کوچک: آژانس‌های استعدادیابی بدون دفتر و مرکز، دفتر‌های تبلیغاتی بی‌مشتری، واسطه‌هایی بدون ارتباط با مخاطبین یا مدیران. قهوه‌خانه‌ها و کافه‌های ارزان، پر از مدیرانی بود که آماده‌ی بستن قرارداد بودند، فقط کافی بود ثبت‌نام کنی و شرطِ ثبت‌نام آن‌ها معمولاً در تخت‌خواب می‌گذشت. با همه‌ی آن‌ها ملاقات کردم. همه‌شان حقه‌باز و شکست‌خورده بودند.
🐝 Mina 📚
عشق‌ورزیدنِ ناامیدانه غم بزرگی‌ست برای دل.
min
یک مرد نمی‌تواند زنی را دوست داشته باشد که فکر می‌کند نصفه‌نیمه است و حقیر. حتا اگر در ذهنش خودش را شرمنده‌ی آن زن بداند، باز هم نمی‌تواند او را دوست داشته باشد.
min
یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
sorena
یک شب مرد ثروتمندی به من گفت: «برات چند دست لباس عالی می‌خرم، پالتو خز و همه‌چیز، یه آپارتمان قشنگ هم برات کرایه می‌کنم، یه مستمری هم برای غذات می‌دم، نمی‌خوام هم با من بخوابی... همه‌ی اون چیزی که می‌خوام اینه که پات رو از کافه‌ها و مهمانی‌ها بکشی بیرون و طوری رفتار کنی، که انگار دخترم هستی و من بیرون از اتاقت به تو شب‌به‌خیر می‌گم و هیچ‌وقت ازت نمی‌خوام اجازه بدی داخل اتاقت شم. این فقط یه نوع‌دوستی‌یه. نظرت چیه؟» به او گفتم: «از مردهایی مثل تو که برنامه‌های آن‌چنانی دارن، خوشم نمی‌آد. به نظرم گرگ‌های رو‌راست بهترن. چون می‌دونم باهاشون چطور رفتار کنم، اما آدم‌های دروغگو همیشه عصبی‌م می‌کنن.» پرسید: «چی باعث شد فکر کنی دروغ می‌گم؟» گفتم: «چون اگه منو نمی‌خواستی، منو نمی‌خریدی!»
sorena
وقتی جوان هستی و سالم، کمی گرسنه هم بمانی به جایی بر‌نمی‌خورد. آن‌چه که مهم بود این تنها‌شدنم بود. وقتی آدم جوان و سالم باشد، تنهایی خیلی بیش‌تر مهم می‌شود.
Mahya☔
یک نوع دیگر از مردها هم برایم تحمل‌ناپذیر بودند و آن‌ها را دوست نداشتم؛ مردهایی که می‌ترسیدند به آدم اهانت کنند. همین‌ها با چنان اهانتی رابطه‌شان را با آدم به هم می‌زنند که از صد تا فحش بدتر است.
غزل
شاید در جاهای دیگر وضعیت فرق کند، اما در هالیوود این‌طور بود که "پاکدامنی" صفتی نوجوانانه بود، چیزی مثل اوریون که فقط بچه‌ها و نوجوان‌ها می‌گیرند.
بلاتریکس لسترنج
حقیقت این بود که من با وجود تمام رژ لب‌هایی که می‌زدم، ریمل‌هایی که می‌کشیدم و با وجود تمام آن منحنی‌های زودرس، مثل یک فسیل بدون خواهش‌های نفسانی بودم.
Mr.horen~
وقتی آدم فقط یک آرزو داشته باشد، بیش‌تر احتمال دارد که به حقیقت بپیوندد، چون شما فقط به‌سمت آن می‌تازید و راه دیگری جلوی روی‌تان نیست
yumi
گرسنه‌ای و با خودت می‌گویی، برای کمر‌باریک‌شدنم بهتره چیزی نخورم. تو دنیا هیچی بهتر از یه شکم صاف نیست.
بلاتریکس لسترنج

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان