بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان من | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان من

بریده‌هایی از کتاب داستان من

امتیاز:
۴.۱از ۳۷۲ رأی
۴٫۱
(۳۷۲)
فکر می‌کردم هنرپیشه‌ها نابغه‌هایی هستند که در ایوان بهشت ـ فیلم‌ها ـ نشسته‌اند.
lucifer
اما در خیالبافی می‌شود از روی حقایق پرید،
تام
به زانو افتادم و شروع کردم به حرف‌زدن در مورد آقای کیمل که چطور مرا در اتاقش گیر انداخت و به من تجاوز کرد. دیگر گناهکاران نیز دورم جمع شدند و به زانو افتادند و با گریه و زاری شروع کردند به اعتراف در مورد گناهان‌شان و من از گود بیرون افتادم. به پشتِ سرم نگاه کردم، دیدم آقای کیمل بین بی‌گناهان ایستاده است و با صدای بلند و خالصانه از خداوند می‌خواهد که گناهِ گناهکاران را ببخشاید.
hosna
«الماس‌ها بهترین دوست یه دخترند!»
Milad Abbaszadeh
مثل آن بازی‌های زمان کودکی می‌ماند که خودت را جای کس دیگر می‌گذاشتی.
min
بله، یک چیز خاصی در من بود و من آن‌را دریافتم. من از آن دخترها بودم که آن‌ها را تو اتاق خواب مرده پیدا می‌کنند، در‌حالی‌که یک شیشه‌ی خالی قرص خواب‌آور هم بغل‌دست‌شان است.
min
آدم‌های مهم وقتی مست هستند، خیلی جالب‌ترند و بیش‌تر شبیه‌اند به انسان.
AmirTanazzoh
مهربانی نیرومندترین چیزی است که در یک عاشق یا اصلاً هرکسی وجود دارد.
غزل
مردهایی که فکر می‌کنند روابط عاشقانه‌ی قبلی زن، به او یاد می‌دهد که حالا عاشق این مرد فعلی باشد، کور خوانده‌اند و سخت ضعیف و احمق هستند. یک زن می‌تواند برای هر مردی که دوست داشته باشد، عشقی جدید به ارمغان بیاورد، مشروط بر این‌که این موارد خیلی زیاد نباشد.
بلاتریکس لسترنج
می‌دانستم که متعلق به مردم و متعلق به همه‌ی دنیا هستم، نه به این خاطر که زیبا بودم یا استعداد داشتم بلکه به‌خاطر این‌که اصلاً به هیچ‌کس و هیچ‌چیز تعلقی نداشتم
farnaz Pursmaily
«مریلین حالا می‌فهمم با استودیوت چه مشکلی داری. تو بازیگر جوانی هستی که ارتعاشات جنسی داری، اصلاً مهم نیست چی‌کار می‌کنی یا به چی فکر می‌کنی، این خاصیت توئه. الان همه‌ی دنیا به این ارتعاشات جواب داده. وقتی تو فیلم باشی، اون‌ها به دیدن فیلم می‌آن و مدیرای استودیوت فقط به این ارتعاشات جنسی تو علاقه دارن و اصلاً به تو به‌عنوان هنرپیشه توجه نمی‌کنن. تو فقط و فقط با این ارتعاشاتت جلوی دوربین می‌تونی آینده‌ی اون‌ها رو بسازی. حالا می‌فهمم چرا اون‌ها عین یه هنرپیشه به تو بها نمی‌دن، چون تو به‌عنوان یه سمبل جنسی برای اون‌ها بیش‌تر از یه هنرپیشه ارزش داری و همه‌ی چیزی که اون‌ها می‌خوان اینه که با تصویربرداری از ارتعاشات شهوت‌انگیزت از تو پول بسازن. آره الان به فکر و نقشه‌های اون‌ها پی بردم.»
Zax
مهم‌ترین چیز زندگی در نظرت چیه؟» می‌گفتم: «تو هستی.» با لبخند می‌گفت: «وقتی من مُردم؟» می‌زدم زیر گریه.
Zax
یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
aylin
پرسید: «دوست داری با کدوم مورد ازدواج کنی؟ با پسر فقیری که عاشقش هستی یا مرد ثروتمندی که دوستش داری؟» گفتم: «پسر فقیری که عاشقش باشم.»
Amir
چیز دیگری نمی‌خواستم، نه پول، نه مرد، نه عشق، فقط و فقط قدرت بازیگری می‌خواستم. در‌حالی‌که زیر تلالو نورها بودم و دوربین روی من تمرکز کرده بود، ناگهان خودم را شناختم. چقدر خام و خالی و بی‌فرهنگ بودم من! یک دختر یتیمِ عبوس با کله‌ای اندازه‌ی تخم غاز!
yazdaan
هیچ‌وقت نمی‌توانم عاشق مردی بشوم که دندان‌های سالم و ردیفی داشته باشد
atmish
عاشق من شخصیت فردگرای نیرومندی داشت. نه به این معنا که حکم‌فرما باشد. یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد.
Shadi
خیلی سخت است کس دیگری را دوست داشته باشی، اما با یک نفر دیگر احساس خوشی کنی و خیال‌پردازی داشته باشی.
Nilch
در خیالبافی می‌شود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار پرچین.
Nilch
عاشق خودم شدم، نه عاشق آن‌چه که بودم، بلکه عاشق آن‌چه که می‌خواستم بشوم شدم.
حدیث:)

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان