بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان من | صفحه ۲۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان من

بریده‌هایی از کتاب داستان من

امتیاز:
۴.۱از ۳۷۲ رأی
۴٫۱
(۳۷۲)
در هالیوود عفت و پاکدامنی یک دختر کم‌تر از موهای سرش اهمیت دارد. این‌جا آدم را با قیافه‌اش قضاوت می‌کنند، نه با آن‌چه که واقعاً هست. هالیوود جایی است که برای یک بوسه هزاران دلار به آدم می‌دهند، اما روحت پنجاه سنت می‌ارزد.
Judy
" آب، آب، همه‌جا آب، امان از یک قطره در دهان ما".
Judy
عادت داشتم شب‌ها که در هالیوود می‌گشتم با خودم این‌طور فکر کنم که، حتماً خیلی دخترا الان عین من تو سرشون رؤیای اینو دارن که یه روز ستاره‌ی سینما شن. اما به من ربطی نداره. رؤیای من قوی‌تره.
Judy
سخت است کاری انجام دهی که به قلبت آسیب برساند، خصوصاً قلبی که جوان هم باشد و فکر کنی که اولین ضربه، او را از پا در خواهد آورد.
Nilch
عشق‌ورزیدنِ ناامیدانه غم بزرگی‌ست برای دل.
مروارید ابراهیمیان
همیشه مردهایی هستند که به دختری که به نظر تنها می‌رسد کمک کنند که کمی از تنهایی بیرون بیاید. وقتی داری رد می‌شوی می‌گویند: "سلام کوچولو". وقتی بر‌نمی‌گردی که به آن‌ها نگاه کنی، به مسخره می‌گویند: "مغرورم که هستی، آره؟". گاهی همچنان دنبالت می‌آیند و به این مکالمه‌ی یک‌طرفه ادامه می‌دهند. "به نظرم خوشگلی کوچولو." چند تا ساختمان که جلوتر رفتی و محل‌شان نگذاشتی، از شما عصبانی می‌شوند و شما را با یک فحش تنها می‌گذارند.
مروارید ابراهیمیان
در بچگی عروس شده بودم و در بچگی هم مطلقه شده بودم. به نظرم اتفاقات زیادی برای من رخ داده بود. اما در واقع هیچ اتفاقی نیفتاده بود، فقط از نه‌سالگی پریده بودم به نوزده‌سالگی و باید برای خودم کاری دست‌وپا می‌کردم. همان غریزه‌ای که اردک را به آب می‌رساند مرا به استودیوی عکاسی کشاند.
مروارید ابراهیمیان
چادر پر از آدم شده بود و همه داشتند به سخنان مبلغ گوش می‌کردند. او در مورد گناه در جهان هم سرود می‌خواند هم صحبت می‌کرد. ناگهان خطاب به گناهکاران چادر گفت که همگی در درگاه خداوند بلند شوند و توبه کنند. من زودتر از همه بلند شدم و شروع به اعتراف گناهم کردم. او گفت: «به زانو بیفت خواهر.» به زانو افتادم و شروع کردم به حرف‌زدن در مورد آقای کیمل که چطور مرا در اتاقش گیر انداخت و به من تجاوز کرد. دیگر گناهکاران نیز دورم جمع شدند و به زانو افتادند و با گریه و زاری شروع کردند به اعتراف در مورد گناهان‌شان و من از گود بیرون افتادم. به پشتِ سرم نگاه کردم، دیدم آقای کیمل بین بی‌گناهان ایستاده است و با صدای بلند و خالصانه از خداوند می‌خواهد که گناهِ گناهکاران را ببخشاید.
مروارید ابراهیمیان
بعد کم‌کم چیزهایی دستم آمد. سکوت او یک بازی نبود، اصلاً روش او بود برای ارائه‌ی خودش و من با خودم فکر کردم: «تو هم باید یاد بگیری سکوت کنی و لبخند بزنی تا میلیون‌ها طرفدار پیدا کنی و وقتی بلند می‌شی یه کار ساده انجام بدی تا همه با شور و عشق بهت نگاه کنند.»
❤️asrin❤️
در خیالبافی می‌شود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار پرچین.
حدیث:)
یک مرد نمی‌تواند زنی را دوست داشته باشد که فکر می‌کند نصفه‌نیمه است و حقیر. حتا اگر در ذهنش خودش را شرمنده‌ی آن زن بداند، باز هم نمی‌تواند او را دوست داشته باشد.
marzieh
در هالیوود یک ستاره فقط یک هنرپیشه یا یک عامل اجرایی فیلم نیست. این ستاره می‌تواند کسی باشد که اخیراً برای موردی بازداشت شده، یا کتک خورده یا در یک مثلث عشقی گیر افتاده است. اگر این ستاره بتواند ستون روزنامه‌ها را هم به خود مشغول کند، علاوه بر ستاره‌ی‌سینما‌بودن به‌عنوان یک ستاره‌ی اجتماعی هم شناخته می‌شود.
neda
در هالیوود این‌طور بود که "پاکدامنی" صفتی نوجوانانه بود، چیزی مثل اوریون که فقط بچه‌ها و نوجوان‌ها می‌گیرند.
کلوچه کتابخوان
اما در خیالبافی می‌شود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار پرچین. خیالبافی‌ام این بود: پدرم منتظرم بود و من بالاخره به خانه‌ای پا می‌گذاشتم که از ته دل بخندم.
ژوژت⚫
در هالیوود یک ستاره فقط یک هنرپیشه یا یک عامل اجرایی فیلم نیست. این ستاره می‌تواند کسی باشد که اخیراً برای موردی بازداشت شده، یا کتک خورده یا در یک مثلث عشقی گیر افتاده است. اگر این ستاره بتواند ستون روزنامه‌ها را هم به خود مشغول کند، علاوه بر ستاره‌ی‌سینما‌بودن به‌عنوان یک ستاره‌ی اجتماعی هم شناخته می‌شود.
سیدباقر
به او و دیگر مردها زیاد فکر کردم. عاشق من شخصیت فردگرای نیرومندی داشت. نه به این معنا که حکم‌فرما باشد. یک مرد قوی نیازی نمی‌بیند که در مقابل یک زن حکم‌فرمایی کند. او هیچ‌وقت قدرتش را به زن ضعیفی که عاشقش هست نشان نمی‌دهد، بلکه قدرتش را به دنیا نشان می‌دهد
عین صاد
شاید در جاهای دیگر وضعیت فرق کند، اما در هالیوود این‌طور بود که "پاکدامنی" صفتی نوجوانانه بود، چیزی مثل اوریون که فقط بچه‌ها و نوجوان‌ها می‌گیرند.
سیدباقر
به من لبخند می‌زد و می‌گفت: «دوباره بهم می‌گی چرا باهام ازدواج نمی‌کنی؟» به او می‌گفتم: «چون انصاف نیست. من عاشق تو نیستم جانی. اگه باهات ازدواج کنم، عاشق یه مرد دیگه می‌شم. دوست ندارم همچین اتفاقی بیفته. اگه با مردی ازدواج کنم می‌خوام همیشه بهش وفادار باشم و هیچ‌وقت عاشق مرد دیگه‌ای نباشم.»
abcd
وقتی آدم فقط یک آرزو داشته باشد، بیش‌تر احتمال دارد که به حقیقت بپیوندد، چون شما فقط به‌سمت آن می‌تازید و راه دیگری جلوی روی‌تان نیست.
مریم
گاهی اوقات مردها از این‌که آن‌ها را خیلی دوست داشته باشی احساس گناه می‌کنند و ناراحت می‌شوند.
Kak Farhad

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۶۰۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان