بریدههایی از کتاب داستان من
۴٫۱
(۳۷۲)
مردم همیشه طوری به من نگاه میکردند که انگار آینهای روبهرویشان بودم. آنها مرا نمیدیدند، بلکه افکار هرزهی خودشان را در من میدیدند. بعد نقابِ بیگناهی به چهره میزدند و مرا هرزه میخواندند!
Judy
مردم همیشه طوری به من نگاه میکردند که انگار آینهای روبهرویشان بودم. آنها مرا نمیدیدند، بلکه افکار هرزهی خودشان را در من میدیدند. بعد نقابِ بیگناهی به چهره میزدند و مرا هرزه میخواندند!
marzi1995
مردم همیشه طوری به من نگاه میکردند که انگار آینهای روبهرویشان بودم. آنها مرا نمیدیدند، بلکه افکار هرزهی خودشان را در من میدیدند. بعد نقابِ بیگناهی به چهره میزدند و مرا هرزه میخواندند!
Z.a.h.r.a
وقتی آدم فقط یک آرزو داشته باشد، بیشتر احتمال دارد که به حقیقت بپیوندد، چون شما فقط بهسمت آن میتازید و راه دیگری جلوی رویتان نیست.
حدیث:)
در هالیوود عفت و پاکدامنی یک دختر کمتر از موهای سرش اهمیت دارد. اینجا آدم را با قیافهاش قضاوت میکنند، نه با آنچه که واقعاً هست. هالیوود جایی است که برای یک بوسه هزاران دلار به آدم میدهند، اما روحت پنجاه سنت میارزد.
neda
گفت: «یعنی شما برای تیراندازی به جلو خم نشدید؟»
گفتم نه. این عکاس بوده که دوربین را خم کرده و از زیر عکس گرفته است.
همهچیز بوی حماقت میداد. خیلی مسخره بود که سینهی یک زن مرکز توجه افکار عمومی بشود. انگار که دیگر همهی زنها سینههایشان را در گاوصندوق گذاشتهاند!
abcd
آخرش تصمیم گرفتم درس خواندنم را به تعویق بیندازم اما به خودم قول دادم که فراموش نکنم. با خودم عهد کردم بعد از اینکه کمی اوضاعم به ثبات رسید، دوبار خواندن همهچیز را از سر بگیرم. باید همهی کتابها را میخواندم و همهی شگفتیهای دنیا را کشف میکردم.
abcd
گفت: «دوست ندارم الان برم هتل. میشه کمی این اطراف دور بزنیم؟»
ممکن است! قلبم داشت از جا کنده میشد و از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. اما همهی بازتابی که از خود نشان دادم این بود که: «شب قشنگییه، موافقم.»
abcd
دو سال طول کشید تا توانستم پول آن جواهر پانصددلاری را بدهم. وقتی آخرین قسط بیستوپنجدلاریاش را پرداخت میکردم، عشقم با زن دیگری ازدواج کرده بود.
Kak Farhad
او سعی نکرد که به من تسلی بدهد. دستم را نگرفت و هیچ قولی هم نداد. با چشمهای خستهاش که تاریخ هالیوود از آن بیرون میتراوید به من نگاه کرد و گفت: «ادامه بده.»
Kak Farhad
مردم خیلی در مورد برهنگی کنجکاو هستند، همینطور در مورد مسائل جنسی. در همهی دنیا برهنگی و مسائل جنسی بیشترین اشتراک را بین مردم دارند.
Kak Farhad
وقتی آدم فقط یک آرزو داشته باشد، بیشتر احتمال دارد که به حقیقت بپیوندد، چون شما فقط بهسمت آن میتازید و راه دیگری جلوی رویتان نیست.
reyhanesalahi
در خیالبافی میشود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار
parnian
«چون بالاخره یه روز منو ترک میکنی و عاشق یه دختر دیگر میشی و اگه اسم من روی این هدیه حک شده باشه، نمیتونی ازش استفاده کنی. اینطوری همیشه میتونی ازش استفاده کنی، انگار که خودت اون رو برای خودت خریده باشی.»
معمولاً وقتی یک زن چنین حرفهایی به عاشقش میزند، انتظار دارد که طرف ضدش را بگوید و ترس آدم را از دوری و جدایی بریزد. اما من چنین انتظاری نداشتم. شب در رختخوابم گریه کردم. عشقورزیدنِ ناامیدانه غم بزرگیست برای دل.
mahsaramezani
تنها کسی که دوستَم داشت و نگاهم میکرد، کسی بود که نه میتوانستم صدایش را بشنوم و نه میتوانستم لمسش کنم. عادت داشتم هر بار وقت میکردم تصاویری از خدا برای خودم میساختم. در تصویرهایم از خدا، او کمی شبیه خاله گریس بود و کمی هم شبیه کلارک گیبل.
Moongirl
در خیالبافی میشود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار پرچین. خیالبافیام این بود: پدرم منتظرم بود و من بالاخره به خانهای پا میگذاشتم که از ته دل بخندم.
Moongirl
این تخیلات باعث میشد که راحتتر کار کنم. وقتی سر میز یکی از مصیبتزدهترین و غمگینترین خانههایی که زندگی میکردم منتظر بودم، تصور میکردم پیشخدمت یک هتل زیبا هستم و لباسی سفید به تن دارم و هر کسی وارد سالن پذیرایی میشود، میایستد که به من نگاه کند و به وضوح مرا ستایش میکند.
Hedy-lamarr
راه دیگری که جلوی روی هنرپیشههای زن هست تا مشهور شوند این است که دستخوش شایعات شوند: اینکه با هفتهشت نفر از آدمهای معروف خوابیدهاند و از چند نفر طلاق گرفتهاند و اسمشان در ادارهی پلیس است و در زدوخوردهای کافهها هم شرکت داشتهاند یا اینکه همسران مطلقهی فلان کس هستند و... همه و همه میتواند تقاضای تولیدکنندهها را برای داشتن شما تا حد بت دیویس یا ویوین لی بالا ببرد.
Fatima
وقتی در هالیوود یک بدبختِ شکستخورده باشی، مثل این است که پشت دیوارهای یک مهمانی پرزرقوبرق و درحالیکه بوی فیلهی میگو دیوانهات میکند، از گرسنگی بمیری
Milad Abbaszadeh
شادی او در آن لحظه که درِ جعبه را باز کرد هزارانبرابر قیمت آن کادوها میارزید.
min
حجم
۶۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۶۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان