بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرگ کسب و کار من است | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب مرگ کسب و کار من است اثر روبر مرل

بریده‌هایی از کتاب مرگ کسب و کار من است

۴٫۳
(۷۹)
چون اشکال عمده‌ی کار این است که در قاموسِ سیاست همیشه حق با حریفِ پیروزست!
کاربر ۲۶۱۹۳۱۵
ــ تشریحش مشکل است. آن اوائل فشار دردآوری تحمل می‌کردم. بعد، کم‌کم، دیگر هرجور حساسیتی را از دست دادم. گمان کنم لازم بود که این جور بشود وگرنه محال بود بتوانم دوام بیاورم... می‌دانید: جهودها برای من شکل یک «واحد» را داشتند، نه شکل موجودات انسانی را. فکر من فقط روی جنبه‌ی فنی وظیفه‌ام متمرکز می‌شد. (و اضافه کردم:) ــ کم و بیش مثل خلبانی که بمب‌هایش را روی شهری ول می‌کند.
Samaneh H
تو صفحه‌ی اولش کاریکاتوری به چشمم خورد. این کاریکاتور «جهود بین‌المللی» را «در حال خفه کردنِ آلمان» نشان می‌داد؛ چهره‌ی جهوده را جزء به جزء نگاه کردم و ناگهان، انگار ضربه‌یی به‌ام وارد آمد.
Samaneh H
آنچه محقق است این است که فاجعه‌ی غیرقابلِ توجیهِ هیروشیما برای تسلیمِ بی‌قید و شرطِ ژاپن کافی بود، و تکرار آن در ناگازاکی تنها یک انگیزه داشت: نیازِ زرادخانه‌ی اتمی امریکا به یک آزمایشِ عملی دیگر! ـ که بمبِ نخستین از اورانیوم بود و دستگاهِ نظامی آمریکا نیازمند آن بود که نتایج عملی کاربُردِ بمبی را که از پلوتونیوم بود نیز در تجربه‌یی زنده و عملی به دست آورد!
شراره
در سیاست هیچ کتابی مقدس نیست. این‌جا تنها چیزِ مقدس قدرت است که ضمانِ پیروزی است، چرا که حق، همیشه با حریفِ پیروز است.
zeynab
روسبی بینوایی را سنگسار می‌خواستند کرد. عیسای مسیح رسید و گفت: «نخستین سنگ را کسی پرتاب کند که خود شرمسارِ گناهی نباشد!» خلق، سرافکنده دور شدند. این قصه در کتاب مقدس آمده است، اما در سیاست هیچ کتابی مقدس نیست. این‌جا تنها چیزِ مقدس قدرت است که ضمانِ پیروزی است، چرا که حق، همیشه با حریفِ پیروز است.
هستی
احمد شاملو ۱۳۵۲ جز به قربانیانِ آن کسان که مرگ از برای‌شان کسب و کاری به حساب می‌آید این کتاب را به که اهدا می‌توانم کرد؟
phoenix
ناپلئون گفته است که «غیرممکن لغت فرانسوی نیست».
FMG
هیتلر همیشه در توجیه هر جنایتِ دیگر می‌گفت: ـ فکرش را هم نکنید آقایان. این هم جزیی از «اقدامات دولت» است «در جهتِ چهار میخه کردنِ قدرت قانونی حکومت». وانگهی، که دیده است کسی از پیروزمندان حساب بکشد؟
Somaye Kafi
عینک دوره طلایش برقی زد. پیِ حرفش را گرفت که: ــ آدم‌های شرافتمند همه از دم خطرناکند. فقط آدم‌های نادرست و دغل مردم بی‌آزار و بی‌ضرری هستند. و علتش را می‌دانید، سرنگهبان؟ ــ ناین، هر دیرکتور. ــ میل دارید بدانید، سرنگهبان؟ ــ البته، هر دیرکتور، که میل دارم بدانم. ــ چون‌که مردم دغل نادرست فقط برای خاطر منافع‌شان دست به اقدام و عملی می‌زنند. به عبارت دیگر، اقدامات‌شان «حقیرانه» است.
کاربر ۱۴۸۳۸۵۲

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه