بریدههایی از کتاب تنگسیر
۴٫۴
(۹۰)
روزایِ شونزه، هفده ساعته تابستون خیلی سخته آدم روزه بگیره. اما خدا اجر میده.
سیّد جواد
وختی ما میبینیم یه آدمی با ریش و پشم و محرر و قرآنِ پهلویِ دستش تو خونش نشسّه میگه من جانشین پیغمبرم، ما هم زودی ازش قبول میکنیم. اما بندریا چون همشون تو دروغ و دغل بزرگ شدن به این زودی گول نمیخورن
ELNAZ
ــ از اینجا تا دَواس چطور میری؟ همه جا تفنگچی گذاشتن.
ــ حالا نمیدونم. وختی که تو کوچه رسیدم، ببینم چه پیش میآد.
erfan
این راهش نیس که شیخ ابوتراب برازجونی با یه من ریش و پشم جای پیغمبر بنشینه و مردم را لُخت کنه. پیغمبر چرا بایس یه همچو جانشینایی برای خودش بگذاره. من گول ریش و عمامهاش را خوردم. گولِ تسبیح و قرآنش را خوردم.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
آدم بیکار باشه، بیعقلم باشه. پناه بر خدا
ELNAZ
به هیچچیز فکر نمیکرد. فکرش خوابیده بود.
Gisoo
و تو دریا و بیابان و نخلستان و تو گوش محمد و شهرو همهمه پیچید: «خدا نگهدار.»
erfan
دیوار کلفتی میان خودش و زندگیاش حایل میدید.
Arman ekhlaspour
درخت خرما از آنگاه که شکوفه میدهد تا زمانی که خرما میشود بارش خوردنی است.
Aysan
ــ برن جواب خدا را بِدن.
ــ کجا؟
ــ اون دنیا.
ــ اون دنیا تا اینجا خیلی راهه. اگه یهجوری بشه که تو همین دنیا حساب پس بِدَن بده؟
ــ نه! خیلی هم خوبه. اما اینجور آدما جایی نمیخوابن که آب زیرشون بره. راه و چاه دنیا را خوب بلدن.
Ahmad
تو زندگی هیچچیز نیس که به قدّ شرف و حیثیت آدم برابر باشه؛ حتی جون آدم. حتی زن و بچه آدم. دُرُسّه که چشمشون به دَسِّ ماسّ و ما باید به فکرشون باشیم و زیر پر و بال خودمون بزرگشون کنیم، اما نه با بیآبرویی. این خوبه که فردا که بچههامون بزرگ شدن مردم بِشون بگن، باباتون نامرد بود و زیر بار زور رفت؟
Ahmad
«ظلم، خونمون رو خراب کرد.»
pedram
اما به نظر من اگه یه شکایتی به احمدشاه مینوشتی میفرسّادی تهرون بد نبود. بالاخره شاه مملکته.»
«باور کن که احمدشاه اصلا نمیدونه بوشهر مال ایرونه یا مال عربسّون؟»
Zohreh Deljoo
به دَرک، تو زندگی هیچچیز نیس که به قدّ شرف و حیثیت آدم برابر باشه؛ حتی جون آدم. حتی زن و بچه آدم.
Zohreh Deljoo
«مال حروم عاقبت نداره. یقین بدون که تا هفت پشتشون هم که بگذره خیرش نمیبینن. اما به نظر من اگه یه شکایتی به احمدشاه مینوشتی میفرسّادی تهرون بد نبود. بالاخره شاه مملکته.»
«باور کن که احمدشاه اصلا نمیدونه بوشهر مال ایرونه یا مال عربسّون؟»
Ahmad
«اگه گیرشون هم بیفتم به دَرک! من کار خودمو کردم. همین چل، چهل و پنج سال زندگی آبرومند بهتر از صد سال زندگی با ننگ و سر به زیریه.»
samira
دریا او را به سوی خودش میکشید. «بِرَم آبی به صورتم بزنم و دسّ و پِلم را تر کنم. چقده دریا آرومه. نه، دیر میشه. زودی بِرَم تا شب نشده بلکه بتونم ورزای سکینه را بگیرمش. حالا خیلی مونده تا هوا تاریک بشه. یه خُرده هم دمِ دکون خالو وایسم، سلام و علیکی بکنم و چیزایی که میخوام ازش بگیرم و زود برگردم دوّاس.»
Vizma gallery
«اینجور غیرتا فقط تو تنگسیرا پیدا میشه. اما ما بوشهریها اگه زن و بچمونم به اسیری ببرن نفسمون درنمیآد.»
«دیگه تو این شهر، حالا حالاها کسی پول کسی را نمیخوره.»
«دیگه کسی به کسی ظلم نمیکنه.»
«میترسم تفنگچیهای حکومتی بگیرنش. ای خدا! بشه دربِره.»
«جون ننشون. کدموشون جرأت میکنه پا پیش بذاره؟»
«بهخدا اگه بیاد، من میبرم تو خونیه خودم پنهونش میکنم و بعد فرارش میدم.»
«منم همینطور.»
«همه طرفشن.»
«خدا خودش حفظش کنه.»
«دسّ علی به همراهش.»
«کاشکی دهتا میکشت.»
«ظلم، خونمون رو خراب کرد.»
«خدا خونیه ظالم خراب کنه.
ghiam
کسب و کار یه حرومزادگی میخواد که تو ما تنگسیرا نیس.
ghiam
بینیواره: این ترکیب ساخته نویسنده این کتاب است و عبارت است از حلقه زر یا سیم و گاه آهن که زنان از درون پره بینی میگذرانند و در کرانههای دریای جنوب این زینت بسیار متداول است. عربی آن خزّامه است. همچنان که در فارسی گوشواره داریم چرا باید از ترکیب بینیواره بپرهیزیم؟
حسین احمدی
حجم
۱۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۸۳,۰۰۰
۵۸,۱۰۰۳۰%
تومان