بریده‌هایی از کتاب قواعد مدیریت: ۵۰ قاعده جدید برای مدیران

نکوشید همۀ کارها را یک‌جا انجام دهید. کار را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و با خودتان عهد کنید، هر بخشی از این کارهای کوچک که به اتمام رسید، به خودتان پاداش دهید.

تغییر در اولویت‌بندی کارها، زمانی اتفاق می‌افتد که با وظیفه‌ای مواجه می‌شوید که به نظرتان بیش ‌از حد دشوار یا بزرگ می‌رسد:

با انجام دادن مجدد کارها، زمان خود را تلف می‌کنید و وقت بیشتری باید صرف کنید تا کار اصلی را تشریح کنید و دربارۀ تغییرات بحث کنید.

قصۀ لاک‌پشت و خرگوش را به یاد بیاورید. خرگوش سریع می‌دود، اما دور خود می‌چرخد و به هیچ جا نمی‌رسد. لاک‌پشت آهسته می‌رود، ولی باثبات به پیش می‌رود. این سرعت شما نیست که به چشم می‌آید، بلکه مسیری که می‌پیمایید مهم است. دستاوردها مهم‌اند نَه فعالیت‌ها.

تمرکز بر اهداف نادرست، به‌کلی اتلاف زمان است.

. مدیری که شجاعانه تلاش می‌کند همۀ کارها را خودش به ‌تنهایی انجام دهد، احمق است نه قهرمان

برخلاف بسیاری از انسان‌ها، مدیران در موقعیت مناسبی قرار دارند که برای خودشان زمان بیشتری تولید کنند. این‌کار که نقض بعید قوانین فیزیک است، در صورتی ممکن می‌شود که همۀ کارها را مجبور نیستید خودتان انجام دهید. یک مدیر خوب، به ‌درستی کارها را تفویض می‌کند و حمایت‌کردن از سایر قسمت‌ها و کارکنان را برمی‌گزیند. مدیری که شجاعانه تلاش می‌کند همۀ کارها را خودش به ‌تنهایی انجام دهد، احمق است نه قهرمان

هفته‌ای یک‌بار، اوضاع را جمع‌بندی کنید که کارها چگونه پیش می‌روند.

اهداف سالیانۀ مشخصی برای خود تعریف کنید. برخی از آنها اهدافی عملکردی هستند و برخی دیگر، اهداف توسعه و پیشرفت شخصی. پس از اینکه برای آن سال هدفی تعریف کردید، کار را از انتها به ابتدا، آغاز کنید.

ارزشمندترین دارایی که می‌توانید آن را مدیریت کنید، زمانتان است.

استادی (مهارت یافتن) در هنرهای خواندن، نوشتن، گفت‌وگو کردن، گوش دادن و ملاقات کردن با افراد، بسیار ضروری است. اگر در این اصول چیره‌دست باشید، می‌توانید در میان هم‌ردیفانی بدرخشید که فکر می‌کنند تلاش برای کسب این مهارت‌ها، شأن و منزلت آنان را پایین می‌آورد

برخی افراد مشهور، مسیر شغلی خود را مرهون رسوایی‌ها هستند؛ اما اغلب اوقات، پشت هر رسوایی، سیاستمدار، مسئول دولتی یا کارمندی است که فرجامِ مسیر شغلی‌اش را غیرمترقبه و غم‌انگیز یافته‌ است. با چاشنی‌ تراژدی کمتر، متخصصان فراوانی هستند که مسیر شغلی حرفه‌ای خود را به ‌سبب اشتباهات سهوی، از دست‌رفته می‌بینند.

سرانجام، به یاد داشته باشید، شادمانی بزرگ‌ترین انتقام است. این‌گونه افراد (خانم‌ها و آقایان بداخلاق)، امروز عصبی‌اند، شاید در زندگی هم همین‌گونه‌اند. این مشکل آنهاست. شاید امروز به شما استرس وارد کنند، اما فردا فقط شما شادمانید. برنده شمایید.

آن مرد عصبانی را با دامن صورتی رقص باله تصور کنید. بسیار دشوار می‌توان از دستِ یک مرد دامن‌پوشیدۀ چاقِ ۵۰ساله، عصبانی شد. نخندیدن (یا به هم نخوردن حالتان) احتمالاً چالشی بزرگ‌تر از آن است که آرام و خونسرد باشید.

مگس روی دیوار شوید و ماجرا را نظاره کنید. زمانی که خود را کنار بکشید، قادر خواهید بود هدفمندتر و روشن‌تر فکر کنید، بی‌آنکه احساساتی شوید.

چگونه مثبت خواهید ماند وقتی خانم و آقای بداخلاق، همۀ تلاششان را می‌کنند تا شما را عصبی کنند؟

مطمئناً، از درگیری در مقابل انظار عمومی بپرهیزید، این عمل به هردوی شما آسیب می‌رساند.

دشوارترین کار در دنیا، غلبه بر بی‌حرکتی و سکونِ گروهی است. ساده‌ترین اقدام برای هیچ‌کاری نکردن، همۀ فشار را بر دوش کسی می‌گذارد که ایده را مطرح کرده است تا کارها را با سرعت پیش ببرد. بیشتر اوقات یا کار را رها می‌کنند یا شخص دیگری می‌آید و شما را از شرّ آن ایده خلاص می‌کند. پس، شما گناهکار نخواهید بود.

قواعد جدید مدیریت، از مدیران می‌خواهد هنرهای زیرکانه‌ای برای ترغیب و تأثیرگذاری بر افراد، بیاموزند. ترغیب یعنی واداشتن افراد به انجام دادن کارها، در مسیرهایی ساده و هموار.

هوش سیاسی (PQ). هوش سیاسی عبارت از هنر هدایت کسانی است که تحت اختیار شما نیستند