بریده‌هایی از کتاب اثر مرکب

پیشنهاد می‌کنم همین امروز فهرست مهمترین اهداف‌تان را تهیه کنید و آن‌ها را بنویسید. برای بخش‌های مختلف زندگی‌تان هدف تعیین کنید؛ نه فقط برای اهداف مالی و کسب‌وکارتان؛ تمام توجه و تمرکزتان را معطوف به یک بخش از زندگی نکنید. به دنبال این باشید که در تمام بخش‌های زندگی‌تان موفق شوید. تعادل در تمام جنبه‌های زندگی بسیار مهم است

خروجی‌های شما، نتیجه تصمیمات لحظه‌به‌لحظه شماست. قدرت خارق‌العاده‌ای خواهید داشت که زندگی خود را با این انتخاب‌ها تغییر دهید. قدم‌به‌قدم، روزبه‌روز، انتخاب‌های شما اعمال‌تان را شکل می‌دهند و به عادت تبدیل می‌کنند. این‌جاست که تمرین کردن، آن‌ها را دایمی می‌کند. بازنده بودن، یک عادت و برنده بودن نیز همین‌طور است. بیایید عادت‌های موفقیت و برنده شدن را ‌آرام‌آرام به زندگی‌تان تزریق کنید. عادت‌های مخرب را حذف، و به جای آن‌ها، عادت‌های مثبت و سازنده را جایگزین کنید. آن وقت است که قادر خواهید بود زندگی خود را به هر سمتی که تمایل دارید، هدایت کنید و دورترین تصورات‌تان را به حقیقت تبدیل کنید

زندگی شما محصول انتخاب‌های لحظه‌به‌لحظه شماست.

تمام کاری که باید انجام دهید، این است که خودتان، عملکردتان و خروجی‌تان را ارتقا دهید و دریافتی‌تان را ۰/۱ درصد در هر روز کاری افزایش دهید

هر چه زودتر شروع به ایجاد تغییرات کوچک در زندگی‌تان کنید. اثر مرکب در راستای خواست شما قدرتمندتر عمل خواهد کرد.

«شنیدم شما گفته‌اید همیشه ده درصد از درآمدتان را پس‌انداز کنید.

وقتی شروع به ثبت وقایع زندگی‌تان می‌کنید، همان‌طور که توجه‌تان به کوچک‌ترین چیزهایی که باید درست انجام ‌دهید، جلب می‌شود، به کوچک‌ترین کارهایی که اشتباه انجام می‌دهید هم توجه خواهید کرد. وقتی انتخاب می‌کنید دایم اشتباهات کوچک مسیرتان را تصحیح کنید، شاهد نتایج حیرت‌انگیزی خواهید بود.

هر روز، هر ماه و هر سال، تصمیم‌های درستی بگیرید. خواهید دید با چه سرعتی از نظر مالی مستقل خواهید شد.

شوک هفته اول شما از این‌که می‌بینید چگونه نسبت‌به تمامی اعمالی که انجام می‌دهید هوشیار و آگاهید، تبدیل به شگفتی‌ای شادی‌آور و راضی‌کننده خواهد شد. خودتان را در حالی می‌بینید که می‌پرسید: «آیا می‌خواهم آن شکلات را بخورم؟ باید دفترچه را بیرون بیاورم و یادداشت کنم، احساس حماقت و خجالت‌زدگی خواهم کرد.»

ثبت وقایع باید چگونه باشد؟ باید کامل، جامع، سازمان‌یافته، منظم، بی‌وقفه و مداوم باشد. هر روزتان را با یک تاریخ در بالای صفحه‌ای جدید شروع خواهید کرد. یک هفته بعد از شروع این کار چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بدون‌شک شوکه می‌شوید. درمورد کالری‌ها، پول‌ها و دقیقه‌هایی که تا به حال از دست داده‌اید، حیرت‌زده خواهید شد. هرگز نمی‌دانستید که این‌ها وجود داشته‌اند و اجازه داده‌اید که ناپدید شوند.

از شما می‌خواهم به دقت بدانید در چه وضعیتی هستید. از شما می‌خواهم خودتان را ثبت کنید، گویا کالایی بسیار گرانبها هستید. چون ارزنده هستید

تمام افراد موفق، انسان‌هایی پیگیر هستند. همین الان می‌خواهم زندگی خود را با همین نیت ثبت کنید تا بتوانید اهداف‌تان را به واقعیت تبدیل کنید. ثبت کردن، تمرین بسیار ساده‌ای است. علت مفید بودنش این است که از اقدامات‌تان در جنبه‌هایی از زندگی که می‌خواهید بهبود دهید، آگاهی لحظه‌به‌لحظه به شما می‌دهد. وقتی رفتار خود را بعد از این کار مشاهده کنید، حیرت‌زده خواهید شد. هرگز نمی‌توانید قبل از اندازه‌گیری چیزی، آن را مدیریت کرده و ارتقا دهید. هرگز نمی‌توانید از بیشترین توانایی‌های خود بهره ببرید (هوش، منابع، ظرفیت‌هایتان و…) مگر آن‌که از اعمال‌تان آگاهی داشته باشید.

گزارش‌نویسی، روشی است که شما را دوباره به مسیر باز می‌گرداند.

تفاوت بین انسان‌های موفق و ناموفق این است که افراد موفق تمایل به انجام کارهایی دارند که افراد ناموفق تمایلی به انجام آن‌ها ندارند

جادوی این کار در دشواری‌ آن نیست. جادوی بزرگ در انجام مداوم و بلندمدت کارهای ساده تا زمانی است که معجزه اثر مرکب اتفاق بیفتد.

برای آن‌که از انتخاب‌های خود آگاه شوید، از شما می‌خواهم هر اقدامی را که به آن جنبه از زندگی‌تان مربوط می‌شود، شناسایی کنید

استاد من جیم ران می‌گفت: «وقتی از دوران کودکی به بزرگسالی فارغ‌التحصیل خواهید شد که مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده بگیرید.»

تفاوت بین تبدیل شدن به فرد پولدار، شاد و سالم با شخص ورشکسته، افسرده و بیمار تنها در تصمیماتی است که در طول زندگی‌شان اتخاذ می‌کنند. هیچ چیز دیگری نیست که این تفاوت را ایجاد کند.

شما به تنهایی مسئول کاری که می‌کنید، کاری که نمی‌کنید و حتی واکنش دربرابر رخدادی که برای شما اتفاق افتاده است، هستید.

اگر همیشه در هر کاری ۱۰۰ درصد مسئولیت را می‌پذیرفتم، به‌صورت کامل تمام انتخاب‌هایم را داشته و برای هر اتفاقی که با آن مواجه می‌شدم، واکنش مناسبی از خود نشان می‌دادم. این‌گونه می‌توانستم صاحب قدرت شوم. همه‌چیز به عهده خودم بود. برای هر کاری که انجام می‌دادم، مسئولیت کامل را می‌پذیرفتم و نحوه واکنش به مسائل و رویداد‌های متفاوت، بر عهده خودم بود.