بریده‌هایی از کتاب اثر مرکب

تعریف کردن ارزش‌های واقعی‌تان به شما کمک خواهد کرد زندگی را ساده‌تر کنید و بازدهی بالاتری داشته باشید.

وای! این چیزی نبود که من انتظار داشتم. خیلی سریع متوجه شدم چگونه این مفهوم می‌تواند تمام زندگی‌ام را دگرگون کند. اگر همیشه در هر کاری ۱۰۰ درصد مسئولیت را می‌پذیرفتم، به‌صورت کامل تمام انتخاب‌هایم را داشته و برای هر اتفاقی که با آن مواجه می‌شدم، واکنش مناسبی از خود نشان می‌دادم. این‌گونه می‌توانستم صاحب قدرت شوم. همه‌چیز به عهده خودم بود. برای هر کاری که انجام می‌دادم، مسئولیت کامل را می‌پذیرفتم و نحوه واکنش به مسائل و رویداد‌های متفاوت، بر عهده خودم بود.

همه ما یکسان به دنیا آمده‌ایم: برهنه، هراسان و بیسواد. بعد از این ورود بزرگ، زندگی مجموعه‌ای از انتخاب‌هایی خواهد بود که خودمان داریم

انتخاب‌های کوچک و هوشمندانه + ثابت‌قدمی = تغییرات بنیادی

«هیچ اصول جدیدی وجود ندارد. حقیقت چیز جدیدی نیست، بلکه موضوعی قدیمی است. به کسی که می‌گوید می‌خواهم به شما عتیقه‌های ساخت خودم را نشان دهم، باید شک کنید. شما نمی‌توانید عتیقه تولید کنید!

آن‌ها به خاطر موفقیت‌شان شکست خوردند یا بهتر بگوییم، به خاطر متوقف کردن کارهایی که منجر به موفقیت‌شان شد، شکست خوردند. موفقیت آن‌ها نگرش‌شان را محدود کرد و باعث شد از تلاش دست بردارند.

لانس در زندگی‌نامه‌اش می‌نویسد: «در هر مسابقه نقطه‌ای وجود دارد که دوچرخه‌سوار با رقیب واقعی‌اش رو‌به‌رو و متوجه می‌شود که این خودش است. در بیشتر لحظه‌های دردناکم‌ در دوچرخه‌سواری، در بالاترین حد کنجکاوی‌ام هستم؛ این‌که هر بار چگونه واکنش نشان می‌دهم، بسیار برایم جالب است. آیا نقاط ضعف درونی‌ام را کشف خواهم کرد یا نقاط قوت آن را؟»

افرادی هستند که می‌توانید سه ساعت از وقت‌تان را با آن‌ها بگذرانید، اما نمی‌توانید سه روز با آن‌ها باشید. عده دیگری هستند که تنها می‌توانید سه دقیقه با آن‌ها وقت بگذرانید، نه سه ساعت. همیشه به یاد داشته باشید که روابط هم تاثیری قدرتمند دارند، هم تاثیری لطیف و نافذ. شخصی که با او به پیاده‌روی می‌روید می‌تواند سرعت شما را کند یا تند کند. مشابه این، توسط رفتار‌های غالب، اعمال و نگرش افرادی که بیشتر وقت‌تان را با آن‌ها می‌گذرانید، تحت تاثیر قرار خواهید گرفت.

تعهد یعنی مدت‌ها پس از آن‌که اراده انجام کاری را به دست آوردید، همچنان آن را ادامه دهید.

نقطه دستیابی به قدرت چرایی‌تان از طریق ارزش‌های اصلی‌ و درونی‌تان مشخص می‌کند چه کسی هستید و برای چه چیزی زندگی می‌کنید. ارزش‌های اصلی شما مانند قطب‌نمای درونی یا جی‌پی‌اس داخلی‌تان است.

شانس، شرایط یا موقعیت، دیگر برایم اهمیتی نداشتند. مهم نبود چه کسی به ریاست جمهوری کشور انتخاب شده است، تا چه حد اقتصاد بیمار است، یا بقیه درمورد این‌که من چه می‌کنم یا نمی‌کنم چه می‌گویند. کنترل ۱۰۰ درصدی زندگی‌ام را به عهده گرفته بودم. با انتخاب این‌که خودم را از گذشته، آینده و متهم ساختن آینده، رها کنم، توانستم به‌صورت غیرقابل باوری موفق شوم. قدرت نامحدودی برای کنترل سرنوشتم داشتم.

یکی از فلسفه‌هایش این بود که «آدمی باش که می‌تواند بگوید نه! این خوب نیست که بتوانی همیشه با جمعیت همرنگ شوی. فردی غیرمعمول باش، فردی خارق‌العاده.» به خاطر همین بود که من هیچ‌گاه سمت مواد مخدر نرفتم.

اثر مرکب، اصل درو کردن پاداش‌های بزرگ از طریق مجموعه انتخاب‌های کوچک و هوشمندانه است. جذاب‌ترین بخش این فرآیند برای من این است که با وجود نتایج خیلی بزرگ، گام‌هایی که طی زمان بر‌می‌دارید، خیلی مهم به نظر‌ نمی‌آیند.

مادامی‌که چراهای شما مشخص نشده باشند، چگونه‌های شما بی‌معنی هستند.

زیبایی اثر مرکب در سادگی آن است. دقت کنید چگونه در سمت چپ شکل بالا نتایج به‌هیچ‌وجه ملموس نیستند، اما در آخر چقدر متفاوت شده‌اند. در طول این مسیر، رفتارهای این سه نفر بسیار مشابه به نظر می‌رسد، اما جادوی اثر مرکب این است که درنهایت، تفاوت‌های عظیمی ایجاد خواهد کرد

من این کتاب را برای سرگرم کردن خودم ننوشتم یا حتی برای ایجاد انگیزه در شما نبوده است.

«آرزو نکنید ای کاش شرایط آسان‌تر بود، آرزو کنید ‌کاش شما بهتر بودید!»

پدرم هیچ بهانه‌ای را نمی‌پذیرفت. اجازه نداشتیم به خاطر بیمار بودن در خانه بمانیم و به مدرسه نرویم، مگر آن‌که بالا آورده بودیم، خونریزی داشتیم یا «استخوان‌مان بیرون می‌زد!»

«وقتی از دوران کودکی به بزرگسالی فارغ‌التحصیل خواهید شد که مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده بگیرید.»

با زمان کافی و ثابت‌قدمی، نتایج آشکار می‌شوند.