بریده‌هایی از کتاب اثر مرکب

در تاریخ ___________ شروع به ثبت وقایع مربوط به ______________ می‌کنم. ثبت وقایع باید چگونه باشد؟ باید کامل، جامع، سازمان‌یافته، منظم، بی‌وقفه و مداوم باشد. هر روزتان را با یک تاریخ در بالای صفحه‌ای جدید شروع خواهید کرد. یک هفته بعد از شروع این کار چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بدون‌شک شوکه می‌شوید. درمورد کالری‌ها، پول‌ها و دقیقه‌هایی که تا به حال از دست داده‌اید، حیرت‌زده خواهید شد. هرگز نمی‌دانستید که این‌ها وجود داشته‌اند و اجازه داده‌اید که ناپدید شوند.

دفترچه‌ای کوچک در جیبم داشته باشم و تک‌تک سنت‌هایی را که خرج می‌کردم، برای سی روز بنویسم. چه این مبلغ هزار دلار برای یک دست کت‌وشلوار جدید بود و چه پنجاه سنت برای پر کردن باد لاستیک‌های ماشینم. تمام آن‌ها را باید در دفترچه ثبت می‌کردم. باورکردنی نبود. این کار باعث شد آگاهی سریعی از بسیاری از تصمیمات ناخودآگاهم به دست آورم و متوجه شوم در چه جاهایی پولم را دور می‌ریزم. باید همه چیز را گزارش می‌کردم، بنابراین درمقابل خریدن بعضی چیزها مقاومت می‌کردم. فقط به خاطر این‌که نخواهم دفترچه کذایی را در بیاورم و آن‌ها را یادداشت کنم! این گزارش‌نویسی طی سی روز، آگاهی جدیدی در من ایجاد کرد و باعث شد مجموعه جدیدی از انتخاب‌ها و آداب خرج کردن در من ایجاد شود. با ترکیب این آگاهی و رفتارهای مثبت، متوجه شدم که می‌توانم کنترل بیشتری بر روی پولم داشته باشم.

در هر زمانی از شما می‌خواهم به دقت بدانید در چه وضعیتی هستید. از شما می‌خواهم خودتان را ثبت کنید، گویا کالایی بسیار گرانبها هستید. چون ارزنده هستید! آیا همان سیستم آگاهی‌دهنده‌ ثابت شده‌ای را که درباره‌اش صحبت کردیم، می‌خواهید؟ همین است. پس صرف‌نظر از این‌که از عادت‌های خود آگاه هستید یا خیر (مطمئن باشید که نیستید!) از شما می‌خواهم فرآیند ثبت وقایع را آغاز کنید. انجام این کار در زندگی‌تان انقلابی ایجاد خواهد کرد و به‌طور شگفت‌انگیزی شیوه زندگی‌تان را تغییر خواهد داد.

ثبت کردن، تمرین بسیار ساده‌ای است. علت مفید بودنش این است که از اقدامات‌تان در جنبه‌هایی از زندگی که می‌خواهید بهبود دهید، آگاهی لحظه‌به‌لحظه به شما می‌دهد. وقتی رفتار خود را بعد از این کار مشاهده کنید، حیرت‌زده خواهید شد. هرگز نمی‌توانید قبل از اندازه‌گیری چیزی، آن را مدیریت کرده و ارتقا دهید. هرگز نمی‌توانید از بیشترین توانایی‌های خود بهره ببرید (هوش، منابع، ظرفیت‌هایتان و…) مگر آن‌که از اعمال‌تان آگاهی داشته باشید

تمرین ثبت کردن به‌کلی آگاهی‌ام را از نحوه ارتباطم با پول تغییر داد. این یادداشت کردن به‌شدت برایم مفید بود. چندین بار از آن استفاده کردم تا سایر رفتارهایم را نیز به چالش بکشم. این ثبت وقایع و گزارش‌نویسی، مدلی برای ایجاد دگرگونی درمورد هر چیز آزاردهنده‌ای بود. در طول سال‌ها آنچه را می‌خوردم و می‌نوشیدم، ثبت می‌کردم، این‌که چقدر ورزش می‌کردم، چه میزان زمان برای ارتقای مهارت خاصی در نظر می‌گرفتم، تعداد تماس‌های موفق فروش و حتی پیشرفت رابطه با همسر، فرزندان، دوستان و خانواده‌ام را نیز ثبت می‌کردم. نتایج همه آن‌ها همیشه مشابه تجربه ثبت مخارج، عمیق و تاثیرگذار بود.

همیشه با خودتان دفترچه‌ای کوچک و قلم داشته باشید که بتوانید آن را به‌راحتی در جیب یا کیف پول‌تان قرار دهید. باید همه چیز را یادداشت کنید. هر روز، بدون هیچ اشتباه یا هیچ از قلم انداختنی؛ بدون هیچ بهانه و هیچ انتظاری. فرض کنید هر بار که این کار را انجام نمی‌دهید باید صد شنای سوئدی بروید. می‌دانم نوشتن همه چیز بر روی تکه‌ای کاغذ، کار بزرگی به نظر نمی‌آید، اما دنبال کردن پیشرفت و اشتباهاتم، یکی از دلایلی بود که منجر به موفقیتی بزرگ در زندگی‌ام شد.

همین الان قسمتی از زندگی‌تان را که بیشتر از همه می‌خواهید در آن موفق شوید، انتخاب کنید. آیا پول بیشتری در حساب بانکی خود می‌خواهید؟ به دنبال تناسب اندام هستید؟ قدرت لازم برای رقابت در مسابقه مرد آهنی را می‌خواهید؟ به دنبال رابطه بهتر با همسر و فرزندان‌تان هستید؟ همین الان این قسمت از زندگی را مجسم کنید. حال تصور کنید می‌خواهید این قسمت از زندگی‌تان چگونه باشد. پولدار‌تر، لاغرتر، شاد‌تر و…؛ نام ببرید. اولین قدم به‌سمت تغییر، آگاهی است. اگر می‌خواهید از جایی که هستید به جایی که می‌خواهید، بروید، باید از تصمیم‌هایی که امروز می‌گیرید، بسیار آگاه باشید. تنها در این صورت با انتخاب‌های هوشمندانه قادر خواهید بود در این مسیر گام بردارید. برای آن‌که از انتخاب‌های خود آگاه شوید، از شما می‌خواهم هر اقدامی را که به آن جنبه از زندگی‌تان مربوط می‌شود، شناسایی کنید. اگر تصمیم گرفته‌اید از شر بدهی‌های خود خلاص شوید، باید هر یک پنی را که از جیب‌تان در می‌آورید، ثبت کنید. اگر تصمیم گرفته‌اید وزن‌تان را کم کنید، باید هر چیزی را که در دهان‌ می‌گذارید، ثبت کنید

صرف‌نظر از اتفاقاتی که برایتان افتاده، مسئولیت کامل آن‌ها را بر عهده بگیرید؛ خوب یا بد، شکست یا موفقیت؛ مالک آن‌ها باشید. استاد من جیم ران می‌گفت: «وقتی از دوران کودکی به بزرگسالی فارغ‌التحصیل خواهید شد که مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده بگیرید.» امروز روز فارغ‌التحصیلی است. از این روز به بعد انتخاب کنید که ۱۰۰ درصد مسئول زندگی‌تان باشید. تمام بهانه‌ها را کنار بگذارید. این حقیقت را با عمق وجودتان بپذیرید که با انتخاب‌های خود، مادامی که مسئولیت شخصی آن‌ها را به عهده بگیرید، فردی آزاد هستید.

آمادگی: با ارتقا دادن و آماده کردن مداوم خود (مهارت‌ها، دانش، تخصص، ارتباطات و منابع) قادر خواهید بود از فرصت‌های بزرگ به محض وقوع آن‌ها، بیشترین استفاده را داشته باشید (وقتی شانس پدیدار می‌شود)

فرمول کامل خوش‌شانسی آمادگی (پیشرفت شخصی) + نگرش‌ها (اعتقادات/ طرز فکر) + فرصت (چیزهای خوبی که در مسیر شما قرار می‌گیرند) + عمل (کاری درخصوص انجام آن‌ها) = شانس

فرمول کامل خوش‌شانسی آمادگی (پیشرفت شخصی) + نگرش‌ها (اعتقادات/ طرز فکر) + فرصت (چیزهای خوبی که در مسیر شما قرار می‌گیرند) + عمل (کاری درخصوص انجام آن‌ها) = شانس

شما به تنهایی مسئول کاری که می‌کنید، کاری که نمی‌کنید و حتی واکنش دربرابر رخدادی که برای شما اتفاق افتاده است، هستید. این طرز فکر قدرتمند، زندگی‌ام را متحول کرد. شانس، شرایط یا موقعیت، دیگر برایم اهمیتی نداشتند. مهم نبود چه کسی به ریاست جمهوری کشور انتخاب شده است، تا چه حد اقتصاد بیمار است، یا بقیه درمورد این‌که من چه می‌کنم یا نمی‌کنم چه می‌گویند.

تصمیم گرفتم برای همسرم نشریه قدردانی درست کنم. روزانه پنج دقیقه را صرف نوشتن حداقل یکی از خصوصیات او می‌کردم و مراتب قدردانی‌ام را به او نشان می‌دادم. این‌که با دوستانش چگونه برخورد می‌کرد، چقدر به حیوانات خانگی‌مان اهمیت می‌د‌اد، همیشه تخت‌خواب‌ها را مرتب می‌کرد، غذاهای عالی می‌پخت، موهایش را مرتب و زیبا درست می‌کرد و خیلی موارد دیگر. به‌دنبال تمام چیزهایی که همسرم آن‌ها را انجام می‌داد و من تحت تاثیر قرار می‌گرفتم، می‌گشتم؛ ویژگی‌های اخلاقی، رفتار‌ها و هر چیز دیگری را که می‌توانستم قدر آن‌ها را بدانم. همه این‌ها را برای یک سال مخفیانه نوشتم. در پایان سال، نشریه‌ی کاملی درست کرده بودم. وقتی نشریه را به او هدیه دادم، گریه کرد و گفت: این بهترین هدیه‌ای است که در تمام زندگی‌اش دریافت کرده است (حتی بهتر از خودرویی که برای تولدش به او هدیه داده بودم) . جالب این‌جاست خودم بیشتر از همه تحت‌تاثیر این هدیه قرار گرفتم. این فرآیند یادداشت‌های روزانه ویژگی‌های همسرم باعث شد تنها بر روی جنبه‌های مثبت او متمرکز شوم.

جرعه‌ای نوشابه می‌نوشید، یک بسته چیپس می‌خورید و ناگهان متوجه می‌شوید همه تلاش آن روزتان را برای خوردن غذای سالم از بین برده‌اید، با این‌که گرسنه نبوده‌اید. خودتان را در حالی می‌یابید که دو ساعت بی‌وقفه در حال تماشای برنامه‌ی بی‌فایده و احمقانه تلویزیونی هستید (بگذارید به شما اعتبار بیشتری دهیم و فرض کنیم آن برنامه مستند علمی بوده است) در حالی‌که قرار است ملاقات مهمی با مشتری خاص و ارزشمندی داشته باشید. بدون هیچ دلیلی به یکی از اعضای خانواده‌تان دروغ بسیار بدی می‌گویید، در حالی که گفتن حقیقت هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کرد. موضوع چیست؟ خودتان اجازه دادید انتخاب‌های بدون فکر داشته باشید. تا زمانی که تصمیمات ناخود‌آگاه بگیرید، نمی‌توانید به‌صورت خودآگاه این رفتارها را تغییر دهید و عادت‌های مثبت را جایگزین آن‌ها کنید. الان زمانی است که باید بیدار شوید و انتخاب‌هایی قدرتمند داشته باشید.

هر چیزی که در زندگی‌تان وجود دارد، به‌خاطر این است که پیشتر درمورد چیزی تصمیم گرفته‌اید. انتخاب‌ها ریشه‌ی همه‌ی نتایج هستند. هر انتخاب، رفتاری را آغاز می‌کند که در بلندمدت تبدیل به عادت می‌شود. انتخاب‌های ضعیف، شما را عقب انداخته و سبب می‌شوند انتخاب‌های جدیدی داشته باشید که سخت‌تر خواهند بود. اگر هیچ انتخابی نکنید، دریافت‌کننده‌ای منفعل از هر چیزی که در مسیرتان قرار می‌گیرد، خواهید شد. در حقیقت شما انتخاب‌ها را انجام می‌دهید، سپس این انتخاب‌ها شما را می‌سازند. هر تصمیمی، هر چند بی‌اهمیت و ناچیز، مسیر زندگی شما را تغییر می‌دهد. این که به کالج بروید یا خیر، با چه کسی ازدواج کنید، در غیبت‌ها و شایعه‌سازی‌ها همراه شوید یا خیر، یک یا چند تماس تلفنی و کاری مهم بگیرید یا آن‌ها را به روز دیگری موکول کنید، بگویید عاشقت هستم یا نگویید، مسیر زندگی‌تان را تغییر می‌دهند. هر تصمیمی که می‌گیرید بر روی اثر مرکب زندگی‌تان تاثیر دارد.

روان‌شناسان به ما می‌گویند هیچ چیز در ما به‌اندازه وقتی که اعمال و رفتارهایمان با ارزش‌های درونی‌مان مطابق نیستند، ایجاد استرس نمی‌کند.

داستانی جالب درمورد مردی که اسبی را چهار نعل می‌راند، وجود دارد. به نظر می‌آمد می‌خواهد به جایی بسیار مهم‌ برسد. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: «به کجا می‌روی؟» اسب‌سوار پاسخ داد: «نمی‌دانم، از اسب بپرس.» این داستان زندگی خیلی از مردم است.

بزرگ‌ترین چالش شما این نیست که به عمد تصمیمات بدی گرفته‌اید. حل کردن این موضوع بسیار آسان است. بزرگ‌ترین چالش شما این است که در زمان اتخاذ تصمیمات‌تان، به آن‌ها توجه نمی‌کنید.

گام‌های کوچک و به‌ظاهر کم‌اهمیت، وقتی به‌صورت مداوم و طی زمان اتفاق بیفتند، تغییرات بسیار بزرگی ایجاد می‌کنند

تعهد یعنی مدت‌ها پس از آن‌که اراده انجام کاری را به دست آوردید، همچنان آن را ادامه دهید.