بریدههایی از کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس
۳٫۲
(۹۷)
چه ژرف است رنجِ جهان!
پویا پانا
بگذار اشتیاقِ امروزت مقصد و آینده باشد.
کاربر ۲۳۴۹۱۴۷
هیچ اژدهایی برای انسان هولناکتر از هیولای ارزشها و سخنانِ واهی نیست! چرا که سرنوشت دیری در او نهفته میماند تا وقتی که آن اژدها به هوش آید. آنگاه بر همه کسانی که بر پشتِ او خانه ساختهاند، خواهد آشفت و آنان را خواهد درید و فرو خواهد بلعید.
mokhtari
من در میان مردم همچو نابینایی هستم که نمیداند پیرامونیانش کیستند؟ تا مبادا دستانم اطمینانِ خود را به تکیهگاهی استوار از دست بدهند.
مردم، من با شما بیگانهام. آن ظلمتِ من است که خود را در آن میپیچم و دلداریام که به آن پناه میجویم.
من رو به سوی شیادان بر دروازه مینشینم و بانگ میزنم: «کیست که میخواهد بفریبد مرا؟»
hamed kianfar
ولی بامدادِ روز بعد زرتشت از بستر برجست و کمر بربست و همچو خورشید تابانی که از آن سوی ابرهای تیره برمیآید ملتهب و نیرومند از غار بیرون شد.
زرتشت همچون گذشته با خورشید به نجوی نشست و گفت: «ای اختر بزرگ، ای چشمه ژرفِ نیکبختی، اگر نبودند کسانی که روشنایی پرفروغت را بر آنان فروریزی به چه خشنود بودی؟
چه دشوار بود بر شرمِ پُر غرورت، که آنان در نهانگاههای خود پنهان میماندند و تو برمیآمدی، نور میافشاندی و روشنی میبخشیدی به همه جهانیان!
من بیدار گشتهام. امّا آن والاترینان هنوز غرقِ در خوابِ ژرفِ خویشاند، همه. آیا آنان دوستانی راستینند؟ نه آنان نیستند که در این کوهها چشم به راهشانم.
من چشم به راهِ کارِ خویشام. آغازین لحظههای روز خویش. آنان را از نشانه بامدادیام چه خبر؟ و صدای گامهایم، بامدادان، بیدارشان نمیکند.
Hemmat
آموختهام که نادانستن بهتر، تا نیمه دانستن و آن خوشتر که آدمی با اندیشه خود دیوانه باشد تا در نگاهِ مردم فرزانه.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
هر حقیقتی را که نهان داریم در ما زهری میشود کشنده.
Travis
دولت سردترینِ موجود از میان هیولاهای سردِ بدترکیب است. چون میگوید: منِ دولت، همان ملّت هستم. با متانت دروغ میگوید.
Travis
اینک دانستهام آن چه را که مردمان به هنگام جستجوی واعظان فضیلت میجستند، چه بود!؟ آنان به دنبالِ خوابی آرام بودند و حقایقی که خوابِ خوش انگیزد.
Travis
همه موجودات چیزی فراتر از خود پدید آوردهاند، حال آنکه شما میخواهید جزری باشید که این موج بزرگ را از فراز آمدن بازدارد. آری، شما بازگشت به حیوانیت را به جای چیره شدن بر انسان خوش داشتهاید و بوزینه بودن در برابر انسانیت جز ننگ و ریشخند به چه ارزد؟
hamed kianfar
آسان چیزی را نپذیرید[ بپایید و پذیرا شوید ]. اگر چیزی میگیرید، باید به حکمِ داناییتان باشد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
خوشا آنان که خواب بر چشمانشان راه یافته و هر چه زودتر از هوش میروند.
پویا پانا
کسی که از آتش رشک بسوزد، سرانجام مانند کژدمْ نیشِ زهرآگینش را به خود فرو میکند.
فروغ
امّا برخی از آثار جبران را باید لذّت برد و فهمید و برخی دیگر را فهمید و لذّت برد» ا
زهرا
کسی که به مرگ خدای نظر دارد نه به نبود خدای، چگونه ضد خدا تواند بود. زیرا نیچه باور داشت خدا بوده و هست و به مجاز از مرگ او سخن گفته است. به بیانی روشنتر مرگ خدا از نظرگاهِ نیچه به اعتبارِ آفریده است نه آفریدگار. چنانکه در جایْ جایِ آثار نیچه از خدای محبوب او نیز سخن به میان آمده است.
زهرا
وقتی همه آدمیان بتوانند خواندن بیاموزند، در گذر زمان نه تنها نوشتن بلکه اندیشه نیز تباه میشود.
پویا پانا
انسان در نگاهم موجودی ناقص است، پس اگر به او عشق بورزم، عشقش مرا خواهد کشت.
پویا پانا
هر جا که به زندهای برخوردم، آوازِ واژه فرمانبرداری نیز به گوشم میرسید. زندهای را ندیدم که بر فرمانبری چیره گردد. نیز دانستم کسی جز آنان که توانِ اطاعت از خویش ندارند، محکوم به زندگی نیستند. این است سرشتِ هر زندهای.
Mahdi Hirsaa
کسی که نمیتواند بر خود فرمان براند، گریزی از فرمانپذیری ندارد. بسیارند مردمانی که میتوانند بر خویش حکم رانند امّا نمیدانند که چگونه آن را پذیرا شوند.
Travis
از بهترین دشمنانمان انتظارِ مدارا نداریم و هم از آنان که از صمیمِ دل دوستشان میداریم.
Travis
حجم
۳۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان