بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی نیچه گریست | صفحه ۱۸ | طاقچه
کتاب وقتی نیچه گریست  اثر اروین  د. یالوم

بریده‌هایی از کتاب وقتی نیچه گریست

انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۷۸ رأی
۳٫۷
(۷۸)
شما معتقدید حملات بیماری ناشی از فشار روانی هستند، ولی گاهی اوقات عکس این مطلب صادق است: یعنی حملات از میزان فشار روانی می‌کاهند. کار من با فشار زیادی همراه است، چرا که مرا با نیمهٔ تیره‌وتار وجود رودررو می‌کند و حملات میگرن با عذابی که با خویش به همراه می‌آورند به تشنجی تطهیرکننده می‌مانند که قدرت ادامهٔ کار را به من بازمی‌گردانند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
شما مشتاق گفتگویی هستید که چیزی در آن پنهان نشود. من معتقدم که نام واقعی چنین موقعیتی دوزخ است. آشکار کردن خویش بر دیگری پیش‌درآمد خیانت است و خیانت بیزاری می‌آورد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
مشتاقم بدانم اگر رسوم اجتماعی اجازه می‌دادند که چیزی پنهان نماند، چه گفتگوهایی پدید می‌آمد!
ملیکا بشیری خوشرفتار
او معتقد است برای کشف حقیقت، فرد بایستی در ابتدا خویشتن را به‌درستی بشناسد. برای رسیدن به چنین مرحله‌ای، باید از چشم‌اندازهای روزمره و حتی از زمان و مکان خویش رها شد و از دور به ارزیابی خود پرداخت!
ملیکا بشیری خوشرفتار
از کسانی که به اسرارمان پی می‌برند و ما را در موقعیت‌های حساس غافلگیر می‌کنند منزجریم. آنچه در آن لحظات محتاجش هستیم همدردی نیست، بلکه فرصتی است تا دوباره تسلط خویش را بر هیجاناتمان به دست آوریم.
ملیکا بشیری خوشرفتار
به این استعاره‌ای که درمورد ضعف بینایی و ناامیدی به کار برده گوش کن: درک عمیق همه‌چیز کاری طاقت‌فرساست. فرد دائماً به چشمانش فشار می‌آورد و درنهایت درمی‌یابد بیش از آنچه انتظار داشته دیده است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
در مورد وفاداری می‌گوید: او به چیزی که ناچار به تحمل آن است، سرسختانه آویزان می‌شود و نام این کار را وفاداری می‌گذارد. و دربارهٔ نزاکت می‌گوید: او بانزاکت است. بله، او همیشه یک نان قندی برای سربر به همراه دارد و چنان بزدل و ترسوست که همه را سربر می‌داند، حتی من و شما را. این نزاکت اوست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
لیولینگ با کار روی نمونهٔ بزرگی از بیماران میگرنی، به این نتیجه رسیده است که شدت میگرن با افزایش سن کاهش می‌یابد. و نیز با بیماری مغزی دیگری همراه نیست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
همان‌گونه که پوست اجزایی چون استخوان‌ها، عضلات، روده‌ها و رگ‌های خونی را در برگرفته و آن‌ها را از دید انسان مخفی ساخته است، خودبینی و غرور نیز پوششی برای بی‌قراری‌ها و هیجانات روح‌اند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«آزادی را چگونه می‌توان در اختیار خود نگه داشت؟ با شرمسار نبودن از خویش!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
از کتابی که ما را به ورای نوشته‌های دیگر رهنمون نسازد، چه سود؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
از کتابی که ما را به ورای نوشته‌های دیگر رهنمون نسازد، چه سود؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
این روزها حقیقت دیگر مرگ‌بار نیست، چراکه پادزهرهای زیادی برایش تدارک دیده‌اند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
فکرْ سایه‌ای از احساس ماست: تیره‌تر، تهی‌تر و ساده‌تر.
ملیکا بشیری خوشرفتار
برویر فکر کرد که چطور دروغ، دروغ به بار می‌آورد و یک دروغ‌گو چقدر باید مراقب باشد تا خود را لو ندهد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«مردن دشوار است. من همیشه معتقد بوده‌ام که آخرین پاداشِ مرده این است که دیگر نخواهد مرد!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
باز پاسخ نیچه محکم و روشن بود: «هر انسانی، مالک مرگ خویش است و می‌تواند به روش خویش عمل کند. شاید  و تنها شاید  بتوان حق زندگی را از فرد گرفت، ولی در هیچ شرایطی حق مردن را نمی‌توان از او سلب کرد. این آسایش نیست، قساوت است!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
نیچه تقریباً فریاد زد: «امید؟ امید مصیبت آخرین است! در کتابم، انسانی، زیادی انسانی، اشاره کرده‌ام که وقتی جعبهٔ پاندورا باز شد و بلایایی که زئوس در آن گنجانده بود به جهان آدمیان فرار کردند، یکی که از همه ناشناخته‌تر بود در جعبه باقی ماند: این آخرین بلا امید بود. ازآن‌پس انسان این جعبه و امید درونش را به‌اشتباه صندوقچهٔ نیک‌اقبالی می‌داند. ولی ما از یاد برده‌ایم که زئوس آرزو کرده بود آدمی همچنان به آزار خویشتن ادامه دهد. امید بدترین بلاست، زیرا عذاب را طولانی می‌کند.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
نیچه بدون دلسردی و درجا پاسخ داد: «اگر بیمار شما نداند که در حال احتضار است، چگونه می‌تواند دربارهٔ چطور مردن تصمیم بگیرد؟» «دربارهٔ چطور مردن، پرفسور نیچه؟» «بله، او باید تصمیم بگیرد که چگونه با مرگ روبه‌رو شود. با دیگران سخن بگوید، وصیت کند، آنچه پیش‌از مرگ آماده کرده به زبان آورد و با اطرافیانش خداحافظی کند یا تنها باشد، اشک بریزد، با مرگ دست‌وپنجه نرم کند، آن را نفرین کند و یا از آن ممنون باشد.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«و بیمار امروز صبح من چطور؟ چه انتخاب‌هایی در پیش رو دارد؟ شاید انتخاب او همان اعتقاد به خداست؟» «این انتخابِ یک انسان نیست. یک انتخاب انسانی نیست، بلکه چنگ زدن به وهمی خارج از خود است. انتخابی چنین فوق طبیعی همیشه سست‌کننده است. همیشه انسان را از آنچه هست پست‌تر می‌کند. من شیفتهٔ انتخابی‌ام که ما را به بیشتر از آنچه هستیم بدل کند!»
ملیکا بشیری خوشرفتار

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
تومان