بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی نیچه گریست | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وقتی نیچه گریست

بریده‌هایی از کتاب وقتی نیچه گریست

انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۸۸ رأی
۳٫۸
(۸۸)
نیچه گفت: «شاید یک مرد، تنها با مرد بودن می‌تواند زنانگی وجود یک زن را آزاد کند.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
از یک چیز مطمئنم و آن اینکه نباید اجازه دهی زندگی‌ات تو را زندگی کند. در غیر این صورت در چهل سالگی به این نتیجه می‌رسی که حقیقتاً نزیسته‌ای.
منکسر
وظیفهٔ تو به‌عنوان یک والد فقط ساختنِ خودی دیگر، یوزفی دیگر نیست، بلکه چیزی برتر است، چیزی همانند آفریدن یک آفریننده
منکسر
«تا زنده‌ای، زندگی کن! اگر زندگی‌ات را به کمال دریابی، وحشت مرگ از بین خواهد رفت! وقتی کسی بهنگام زندگی نمی‌کند، نمی‌تواند بهنگام بمیرد.»
منکسر
پیوستن دو نفر به یکدیگر برای جستن حقیقتی برتر. آیا این درست همان کاری نیست که او و نیچه امروز انجام دادند؟ بله، آن‌ها دوست یکدیگر بودند.
منکسر
آنچه بیش از همه دلتنگم می‌کند فقدان توجه اوست. او همیشه شنوندهٔ اصلی سخنانم بود
منکسر
تجربهٔ بالینی به من آموخته که تنش می‌تواند از منابعی سرچشمه گیرد که حتی خود فرد از آن‌ها آگاهی ندارد و نیازمند یک راهنمای خارجی است تا موضوع را برایش روشن کند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«بیماری مرا با حقیقت مرگ نیز آشنا کرد. گاهی باور می‌کنم به بیماری لاعلاجی مبتلا هستم که به‌زودی مرا از پای درخواهد آورد. چشم‌انداز مرگِ قریب‌الوقوع موهبتی عظیم است: از ترس فرارسیدن مرگ، پیش‌از به پایان رسیدن آنچه باید بنویسم، بی‌وقفه کار کرده‌ام. آیا هرچه پایانْ مصیبت‌بارتر باشد، اثر هنری عظیم‌تری خلق نخواهد شد؟ چشیدن طعم مرگ به من وسعت دید و شجاعت بخشیده است. در مقام استاد یا زبان‌شناس یا فیلسوف بودن مهم نیست. آنچه مهم است، شجاعتِ خود بودن است!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
و دیگر اینکه من یک انسانم، نمی‌توانم نسبت به این‌همه تهاجم تلخ و دردناک بی‌اعتنا باشم.
منکسر
راه انسان‌ها از ابتدا جدا می‌شود: کسانی که در آرزوی آرامش و شادی روح‌اند باید ایمان آورند و آن را مشتاقانه پذیرا شوند؛ و آنان که در پی حقیقت‌اند باید آرامش ذهن را ترک گویند و زندگی‌شان را وقف پرسش‌ها کنند.
Sima Abdollahi
مردم از گوشه‌وکنار دنیا می‌آیند که ونیز را ببینند و حاضر نیستند پیش‌از دیدن این‌همه زیبایی بمیرند. نمی‌دانم چه مقدار از عمرم را تنها با نگاه نکردن و یا نگاه کردن و ندیدن از دست داده‌ام.» دیروز برای قدم زدن به اطراف جزیرهٔ مورانو رفته بود و وقتی پیاده‌روی‌اش به پایان رسید، هیچ ندیده بود؛ چیزی از آن‌همه زیبایی ثبت نکرده بود، هیچ تصویری از شبکیه به قشر مغز منتقل نشده بود.
shohreh
خودبینی و غرور نیز پوششی برای بی‌قراری‌ها و هیجانات روح‌اند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است.
حوریا
«آزادی را چگونه می‌توان در اختیار خود نگه داشت؟ با شرمسار نبودن از خویش!»
حوریا
«مردن دشوار است. من همیشه معتقد بوده‌ام که آخرین پاداشِ مرده این است که دیگر نخواهد مرد!»
حوریا
«آیا بهتر نیست پیش‌از تولیدمثل بیافرینیم و برازنده شویم؟ وظیفهٔ ما در قبال زندگی، آفریدن موجودی برتر است، نه تولید موجودی پست‌تر. هیچ‌چیز نباید به تکامل قهرمان درونی شما خللی وارد کند. اگر شهوت راه بر این تکامل می‌بندد، باید بر آن نیز چیره شد.»
navid
وظیفهٔ شما این است که خود را همان‌طور که هستید بپذیرید، نه آنکه به دنبال راهی برای مقبولیت یافتن نزد من باشید.»
sky200
اکنون می‌دانم ترس زادهٔ تاریکی نیست، بلکه ترس‌ها، همانند ستارگان، همیشه هستند و این درخشندگی روز است که آن‌ها را محو و ناپیدا می‌کند.»
sky200
انسان حتی در برابر فراموش‌کاری‌هایش نیز مسئول است.
3726 Fatemeh
"آنچه مرا نکشد قوی‌ترم می‌سازد."
3726 Fatemeh
"بشو، هر آنکه هستی!"
3726 Fatemeh

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
۳۶,۹۰۰
۷۰%
تومان