بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی نیچه گریست | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وقتی نیچه گریست

بریده‌هایی از کتاب وقتی نیچه گریست

انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۸۸ رأی
۳٫۸
(۸۸)
انسان حتی در برابر فراموش‌کاری‌هایش نیز مسئول است
Sima Abdollahi
«به‌زودی همهٔ وجودش در چنین حقارتی خلاصه شد. تفرجگاه‌های بزرگِ ذهنش که برای عقاید اصیل و باشکوه ساخته شده بودند، انباشته از زباله شدند. خاطرهٔ اندیشه‌های بزرگی که زمانی در سر می‌پروراند کم‌رنگ و محو شد. ترسش نیز ناپدید شد. او ماند و اضطرابی فرساینده برای چیزی که به انحطاط گراییده است. با حیرت در میان زباله‌های انباشته‌شده در ذهن، منشأ اضطرابش را جستجو کرد. و امروز ما او را این‌گونه می‌یابیم: در حال کاوش میان زباله‌ها، انگار که حاوی پاسخ اویند. حتی از من می‌خواهد که با او به جستجو بپردازم!» نیچه در انتظار پاسخ برویر ساکت شد. سکوت.
alireza karamollahi
ذهن شیفتهٔ کوچه‌پس‌کوچه‌ها و روزن‌هاست
navid
"آنچه مرا نکشد قوی‌ترم می‌سازد."
کاربر ۴۹۶۶۵۶۶
لذت مورد مشاهده بودن چنان عمیق است که شاید رنج حقیقی از کهن‌سالی، داغ‌دیدگی و یا داشتن عمر بیشتر نسبت به کسانی که دوستشان داریم، هراس از ادامه دادن به زندگی‌ای است که در آن دیگر کسی قادر به مشاهدهٔ ما نباشد.
min min
چه کسی ما شکاکان مقدس را حفظ خواهد کرد؟ چه کسی خطرهای عشق به فرزانگی و نفرت از بندگی را به ما گوشزد خواهد کرد؟ آیا موضوعِ دعوتِ من این خواهد بود؟ ما شکاکان هم دشمنان خود را داریم، شیاطینی که تردید ما را تضعیف می‌کنند و دانه‌های ایمان را به ماهرانه‌ترین شکل می‌کارند. پس ما خدایان را می‌کشیم، ولی جانشینانشان را تقدیس می‌کنیم: آموزگاران، هنرمندان، زنان زیبا
min min
هیچ‌کس هرگز کاری را تنها به‌خاطر دیگران انجام نداده است. همهٔ اعمال ما خودمدارانه‌اند؛ هرکس تنها در خدمت خویش است؛ همه تنها به خود عشق می‌ورزند
Nilouofar Nazemi
«بهای جاودانگی را مشتاقانه باید پرداخت.» او می‌گوید: «تا زنده‌ای، بارها باید بمیری.» به عبارت دیگر، برای آنکه فرد شایستهٔ جاودانگی شود، باید تا زنده است رودرروی وحشتِ مرگ بایستد و بارها در تصور مرگِ خویش غور کند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
هریک از ما در فرایند بدل شدن به چیزی هستیم بیش از آنچه تاکنون بوده‌ایم. نیچه می‌گوید وظیفهٔ ما در زندگی تکمیل کردن آفرینش و طبیعت خویش است. او دستورالعملی نیز برای اجرای این وظیفهٔ درونی بایسته به ما پیشکش کرده است، نخستین جملهٔ ماندگارش را: «بشو آنکه هستی.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
اگر خوانندهٔ هوشمند و ساعی قادر به درک یک متن نباشد، ایراد را در نویسنده باید جست نه در خواننده.
ملیکا بشیری خوشرفتار
تنها مردگان‌اند که تغییر نمی‌کنند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
ایمن زیستن، خودْ خطرناک است. خطرناک و مهلک.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«بدترین بخش ماجرا همین‌جاست! زندگی آزمونی است که پاسخ صحیح ندارد. اگر می‌توانستم همه‌چیز را دوباره آغاز کنم، فکر می‌کنم باز همین کارها را می‌کردم و همین اشتباهات را مرتکب می‌شدم.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«نمی‌فهمم. ممکن است واضح‌تر صحبت کنی؟» «شاید این تو هستی که باید یاد بگیری با خود واضح‌تر صحبت کنی. در چند روز اخیر، به این نتیجه رسیده‌ام که درمان فلسفی عبارت است از اینکه بیاموزی چطور به صدای خود گوش فرادهی.
ملیکا بشیری خوشرفتار
ایمانی قدرتمند در من شکل گرفت که تا امروز با سرسختی یک ایمان مذهبی در من پابرجاست و آن اینکه نوشتن یک رمان خوب لطیف‌ترین کاری است که از عهدهٔ بشر برمی‌آید.
منکسر
می‌کوشم به او بیاموزم که دلباختگانِ حقیقت از دریای توفانی و چرکین نمی‌هراسند. آنچه ما را می‌ترساند آبِ کم‌ژرفاست!
ملیکا بشیری خوشرفتار
به دوستی که در رنج است مکانی برای آرمیدن پیشکش کن، ولی زنهار که بستری سخت برایش فراهم آوری!
ملیکا بشیری خوشرفتار
«سخت است به افکارت اجازه دهی به زبان آیند و شرمسارت کنند!»
منکسر
اگر نتوانیم تنهایی‌مان را در آغوش کشیم، از دیگری به‌عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهینْ بی‌نیاز از حضور دیگری زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم می‌شود.
منکسر
به این دلیل قدرش را دانستی که به تجربهٔ از دست دادنش بسیار نزدیک شدی.
منکسر

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
۳۶,۹۰۰
۷۰%
تومان