بریدههایی از کتاب وقتی نیچه گریست
۳٫۷
(۷۶)
لیولینگ با کار روی نمونهٔ بزرگی از بیماران میگرنی، به این نتیجه رسیده است که شدت میگرن با افزایش سن کاهش مییابد. و نیز با بیماری مغزی دیگری همراه نیست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
همانگونه که پوست اجزایی چون استخوانها، عضلات، رودهها و رگهای خونی را در برگرفته و آنها را از دید انسان مخفی ساخته است، خودبینی و غرور نیز پوششی برای بیقراریها و هیجانات روحاند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«آزادی را چگونه میتوان در اختیار خود نگه داشت؟ با شرمسار نبودن از خویش!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
از کتابی که ما را به ورای نوشتههای دیگر رهنمون نسازد، چه سود؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
از کتابی که ما را به ورای نوشتههای دیگر رهنمون نسازد، چه سود؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
این روزها حقیقت دیگر مرگبار نیست، چراکه پادزهرهای زیادی برایش تدارک دیدهاند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
فکرْ سایهای از احساس ماست: تیرهتر، تهیتر و سادهتر.
ملیکا بشیری خوشرفتار
برویر فکر کرد که چطور دروغ، دروغ به بار میآورد و یک دروغگو چقدر باید مراقب باشد تا خود را لو ندهد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«مردن دشوار است. من همیشه معتقد بودهام که آخرین پاداشِ مرده این است که دیگر نخواهد مرد!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
باز پاسخ نیچه محکم و روشن بود: «هر انسانی، مالک مرگ خویش است و میتواند به روش خویش عمل کند. شاید و تنها شاید بتوان حق زندگی را از فرد گرفت، ولی در هیچ شرایطی حق مردن را نمیتوان از او سلب کرد. این آسایش نیست، قساوت است!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
نیچه تقریباً فریاد زد: «امید؟ امید مصیبت آخرین است! در کتابم، انسانی، زیادی انسانی، اشاره کردهام که وقتی جعبهٔ پاندورا باز شد و بلایایی که زئوس در آن گنجانده بود به جهان آدمیان فرار کردند، یکی که از همه ناشناختهتر بود در جعبه باقی ماند: این آخرین بلا امید بود. ازآنپس انسان این جعبه و امید درونش را بهاشتباه صندوقچهٔ نیکاقبالی میداند. ولی ما از یاد بردهایم که زئوس آرزو کرده بود آدمی همچنان به آزار خویشتن ادامه دهد. امید بدترین بلاست، زیرا عذاب را طولانی میکند.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
نیچه بدون دلسردی و درجا پاسخ داد: «اگر بیمار شما نداند که در حال احتضار است، چگونه میتواند دربارهٔ چطور مردن تصمیم بگیرد؟»
«دربارهٔ چطور مردن، پرفسور نیچه؟»
«بله، او باید تصمیم بگیرد که چگونه با مرگ روبهرو شود. با دیگران سخن بگوید، وصیت کند، آنچه پیشاز مرگ آماده کرده به زبان آورد و با اطرافیانش خداحافظی کند یا تنها باشد، اشک بریزد، با مرگ دستوپنجه نرم کند، آن را نفرین کند و یا از آن ممنون باشد.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«و بیمار امروز صبح من چطور؟ چه انتخابهایی در پیش رو دارد؟ شاید انتخاب او همان اعتقاد به خداست؟»
«این انتخابِ یک انسان نیست. یک انتخاب انسانی نیست، بلکه چنگ زدن به وهمی خارج از خود است. انتخابی چنین فوق طبیعی همیشه سستکننده است. همیشه انسان را از آنچه هست پستتر میکند. من شیفتهٔ انتخابیام که ما را به بیشتر از آنچه هستیم بدل کند!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
نیچه پاسخ داد: «انتخاب صحیح و جامع تنها در نور حقیقت شکوفا میشود. این است و غیر از این نیست.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
نیچه پاسخ داد: «انتخاب صحیح و جامع تنها در نور حقیقت شکوفا میشود. این است و غیر از این نیست.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«حقیقت، خود مقدس نیست. آنچه مقدس است جستجویی است که برای یافتن حقیقتِ خویش میکنیم! آیا کاری مقدستر از خودشناسی سراغ دارید؟ کارهای فلسفی من، به تعبیری، از ماسه ساخته میشوند؛ دید من مرتباً تغییر میکند. ولی یکی از جملات ماندگار من این است: "بشو، آنکه هستی!" بدون حقیقت چگونه میتوان فهمید کیستیم و چیستیم؟»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«دستیابی به حقیقت از عدم اعتقاد و تردید آغاز میشود، نه از میلی کودکانه که کاش اینطور میشد! آرزوی بیمار شما برای سپردن خویش به دستان خداوند حقیقت ندارد. تنها یک آرزوی کودکانه است و نه بیشتر! میل به نامیرایی همان میل کودک است به بقای همیشگی نوک پستان برجستهٔ مادر، ماییم که نام "خدا" بر آن نهادهایم! نظریهٔ تکامل، به روشی علمی، زائد بودن چنین خدایی را به اثبات رسانیده است، گرچه داروین جسارت پیگیری شواهدی را که به این نتیجهٔ درست منتهی میشدند نداشت. مطمئنم شما نیز تصدیق میکنید که ما خود خدا را آفریدهایم و اکنون نیز همگی دست به دست هم داده و او را کشتهایم.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«دستیابی به حقیقت از عدم اعتقاد و تردید آغاز میشود، نه از میلی کودکانه که کاش اینطور میشد! آرزوی بیمار شما برای سپردن خویش به دستان خداوند حقیقت ندارد. تنها یک آرزوی کودکانه است و نه بیشتر! میل به نامیرایی همان میل کودک است به بقای همیشگی نوک پستان برجستهٔ مادر، ماییم که نام "خدا" بر آن نهادهایم! نظریهٔ تکامل، به روشی علمی، زائد بودن چنین خدایی را به اثبات رسانیده است، گرچه داروین جسارت پیگیری شواهدی را که به این نتیجهٔ درست منتهی میشدند نداشت. مطمئنم شما نیز تصدیق میکنید که ما خود خدا را آفریدهایم و اکنون نیز همگی دست به دست هم داده و او را کشتهایم.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
آیا باید چنان بیرحم باشم که آنچه را علاقهای به دانستنش ندارد به او بگویم؟»
نیچه پاسخ داد: «گاهی آموزگاران باید سختگیری کنند. پیامهای دشوار را باید به مردم داد، زیرا زندگی دشوار است، مردن نیز.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
بیماری من متعلق به قلمرو جسم من است، ولی همهٔ "من" نیست. جسم و بیماری جزئی از من هستند، ولی همهٔ من نیستند. هردو اجزایی از وجود هستند که باید به روشی فیزیکی یا متافیزیکی بر آنها پیروز شد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
تومان