بریدههایی از کتاب وقتی نیچه گریست
۳٫۷
(۷۶)
راه انسانها از ابتدا جدا میشود: کسانی که در آرزوی آرامش و شادی روحاند باید ایمان آورند و آن را مشتاقانه پذیرا شوند؛ و آنان که در پی حقیقتاند باید آرامش ذهن را ترک گویند و زندگیشان را وقف پرسشها کنند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
اطاعت از دیگران سادهتر از فرمانبرداری از خود است؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
«آیا بهتر نیست پیشاز تولیدمثل بیافرینیم و برازنده شویم؟ وظیفهٔ ما در قبال زندگی، آفریدن موجودی برتر است، نه تولید موجودی پستتر. هیچچیز نباید به تکامل قهرمان درونی شما خللی وارد کند. اگر شهوت راه بر این تکامل میبندد، باید بر آن نیز چیره شد.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«بهزودی همهٔ وجودش در چنین حقارتی خلاصه شد. تفرجگاههای بزرگِ ذهنش که برای عقاید اصیل و باشکوه ساخته شده بودند، انباشته از زباله شدند. خاطرهٔ اندیشههای بزرگی که زمانی در سر میپروراند کمرنگ و محو شد. ترسش نیز ناپدید شد. او ماند و اضطرابی فرساینده برای چیزی که به انحطاط گراییده است. با حیرت در میان زبالههای انباشتهشده در ذهن، منشأ اضطرابش را جستجو کرد. و امروز ما او را اینگونه مییابیم: در حال کاوش میان زبالهها، انگار که حاوی پاسخ اویند. حتی از من میخواهد که با او به جستجو بپردازم!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«بهتر است مکانی دور مانند قلهٔ یک کوه را انتخاب کنیم و باهم از آن بالا بنگریم. آنجا، درست آنجا، مردی را میبینیم، مردی با ذهنی هوشمند و حساس. بیایید به او بنگریم. شاید او روزی به وحشتی که در وجودش لانه دارد عمیقاً نگریسته است. شاید بیش از آنچه باید دیده است! شاید با آروارههای خورندهٔ زمان یا با ناچیز بودن خویش اینکه ذرهای بیش نیست و یا با فانی و تصادفی بودن زندگی رودررو شده است. ترس او خام و هولناک بود تا روزی که دریافت شهوتْ ترس را تسکین میدهد. این بود که ورود شهوت به ذهن را گرامی داشت؛ و شهوت، این هماوردِ سنگدل، بهزودی جا بر سایر اندیشهها تنگ کرد. ولی شهوت نمیاندیشد، بلکه تنها میطلبد و به خاطر میآورد. پس مرد به گردآوری خاطرات شهوتناک مربوط به برتای چلاق پرداخت. او دیگر به دورها نمینگریست، تنها به یادآوری معجزاتی چون حرکت انگشتان و دهان برتا بسنده میکرد و به اینکه او چگونه برهنه میشود، چطور سخن میگوید و به لکنت میافتد، یا راه میرود و میلنگد.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
رنجْ پاداشهایی چون رشد، قدرت و خلاقیت به همراه میآورد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«برای زایش ستارهای رقصنده، باید آشفتگی و شوریدگی در درون خویش داشت.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«پرفسور نیچه، شما میگویید رشد، پاداش رنج است...»
نیچه صحبتش را برید: «نه، نهتنها رشد. قدرت را نیز باید به آن افزود. درخت برای غره شدن بر بلندیاش نیازمند هوایی توفانی است. خلاقیت و اکتشاف نیز جز با رنج به دست نمیآید.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«پرفسور نیچه، شما میگویید رشد، پاداش رنج است...»
نیچه صحبتش را برید: «نه، نهتنها رشد. قدرت را نیز باید به آن افزود. درخت برای غره شدن بر بلندیاش نیازمند هوایی توفانی است. خلاقیت و اکتشاف نیز جز با رنج به دست نمیآید.
ملیکا بشیری خوشرفتار
آیا از خود پرسیدهاید چرا همهٔ فلاسفهٔ بزرگ افسرده و عبوساند؟ آیا از خود پرسیدهاید چه کسانی ایمن، آسوده و همیشه خوشرو هستند؟ من پاسخ میدهم: تنها آنها که فاقد روشنبینیاند: مردم عامی و کودکان!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«اگر برگزیدید از اندک افرادی باشید که در لذت رشد و شادمانی رهایی از خدا شریک هستند، پس باید خویش را برای مهیبترین رنجها آماده کنید. این دو به هم پیوستهاند و تجربهٔ یکی بدون دیگری ممکن نیست! اگر رنج کمتری میطلبید، باید همچون رواقیون عقبنشینی کنید و از لذت برتر چشم بپوشید.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
" روح انسان در جایی ورای گزینههایش شکل گرفته است!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
حالا وقت آن است که شما نیز آن را بیاموزید: این نقطهٔ آغازین حرکتتان است. باید میان آسایش و جستجوی حقیقت یکی را برگزید! اگر علم را برمیگزینید، اگر میخواهید از زنجیرهای آرامشبخشِ فوقطبیعی رهایی یابید، اگر همانطور که ادعا کردید خوش دارید که از ایمان بپرهیزید و بیدینی را در آغوش کشید، دیگر نمیتوانید در آرزوی آسایشهای حقیرِ ایمانآورندگان باشید! اگر خدا را میکشید، باید پناهگاه معبد را نیز به فراموشی سپارید.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
کسانی که در آرزوی آرامش و شادی روحاند باید ایمان آورند و آن را مشتاقانه پذیرا شوند؛ و آنان که در پی حقیقتاند باید آرامش ذهن را ترک گویند و زندگیشان را وقف پرسشها کنند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
نیچه که گِلههای برویر بهوضوح برش بیاثر بود، مانند معلمی که به پسر بچهٔ عجولی پاسخ میدهد، گفت: «بهموقع چگونه غلبه کردن را به شما خواهم آموخت. شما میخواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمیتوان با پرواز آغاز کرد. ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم. و نخستین گام در راه رفتن درک این نکته است: کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. سهلتر و بسیار سهلتر است که از دیگری اطاعت کنی، تا خودْ راهبر خویش باشی.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
برای شکست دادن شور و هیجان به شور و هیجانی بزرگ نیاز است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«بنابراین، مشکل وجود تمایلات جنسی نیست، بلکه این است که چیزی دیگر که بسیار گرانبهاتر و باارزشتر است در این میان نابود میشود! شهوت و برانگیختگی و شهوترانی، همگی، اسیرکنندهاند! مردم عامی، زندگی را همچون خوکی سپری میکنند که از آبشخور شهوت تغذیه میشود.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«شهوانیت مادهسگی است که پاشنهٔ پای ما را به دندان میگزد! و هرگاه قطعه گوشتی از او دریغ شود این مادهسگ، خوب میداند که چگونه به دریوزگی بخشی از روح بنشیند.»
ملیکا بشیری خوشرفتار
شهوانیت بخشی از زندگی و طبیعت است.»
«بخشی از آن، ولی نه بخش برتر آن! درواقع، دشمنِ مهلک بخش برتر است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
"عاشق" کسی نیست که "عشق میورزد"، بلکه هدفش تصاحب معشوق است. آرزویش این است که دنیا را از کالای گرانبهای خود محروم سازد. او همچون روحی لئیم و اژدهایی است که از گنج زرین خود پاسداری میکند! به جهان عشق نمیورزد، برعکس، نسبت به دیگر مخلوقات جاندار، یکسر بیاعتناست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
تومان