هرکسی به دیگری ظلم کرده، به خود نیز ظلم میکند و این حرف فانون درباره دژخیم فرانسه در الجزایر، که هر دژخیمی، چون یک الجزیرهای را شکنجه میداد، به تدریج شروع میکرد به شکنجه دادن زن و بچهاش، کلاً دربارهی تمام روابط استعماری و استعمارگران صادق میشود که: دیگران را بزنی، خود را هم درواقع زدهای و یا به زودی خواهی زد.
من
سنت اگر ذات تحول را نپذیرد، سنت اگر خود را با انقلاب در سنت توجیه نکند، سنت اگر نخواهد دگرگون شود و اگر نخواهد دگرگون کند، خود به خود از بین خواهد رفت.
من
اسلام، هرگز مثل مسیحیت معتقد نیست که اگر کسی سیلی برصورتت نواخت آنسوی صورتت را به سوی او برگردان تا با نیمرخ دوم همان کار را بکند که با نیمرخ اول کرده است. اسلام معتقد است که تودهنی ظلم را با مشت متقابل جواب بده، چرا که اگر چنین تحرکی از خود نشان ندهی، خودکامگان بر تو چیره خواهند شد و دیگر نخواهی توانست نفس بکشی، و نسل بشر به کلی به سوی نابودی خواهد رفت.
t
دو چیز یک هنر بیریشه، عقبمانده و بیتحرک بار میآورد. یکی خارجی بودن آن از نظر مکانی؛ و دیگری خارجی بودن آن از نظر زمانی.
من
فرهنگ، تنها از طریق زبان و از طریق گسترش زبان در عمق و طول و عرض زنده میماند.
من
سبک، از برخورد موقعیت زبان کنونی با موقعیت گذشته زبان بوجود میآید
من
تا زمان فروغ فرخزاد، شعر فارسی از داشتن معشوق مرد، معشوق مردی که از دیدگاه جنسی، عاطفی و جسمانی یک زن دیده و تصویر شده باشد، محروم مانده است.
کاربر ۱۱۳۷۴۳۲
آزادی عرفان نتیجه سرکوب شدن آزادی اجتماعی است و در واقع عرفان، جانشین آزادی اجتماعی ایران است.
من
فرهنگ مسألهایست طبقاتی و فرهنگ رسمی هر جامعه، فرهنگ طبقهی حاکم آن جامعه است.
من
محکوم کردن ساده است ولی جستن علل اصلی و اساسی و تعلیل منطقی از مسائل دشوار است.
من