بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کهکشان نیستی | صفحه ۳۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کهکشان نیستی

بریده‌هایی از کتاب کهکشان نیستی

انتشارات:نشر فیض فرزان
امتیاز:
۴.۶از ۴۰۶ رأی
۴٫۶
(۴۰۶)
میرزا سرش را به نشانهٔ فهم و تأیید تکان می‌داد.  - چه باید می‌کردم؟ هر آدمی بتی دارد؛ کسی باید آن را بشکند. اگر این بت شکسته نشود، هر ذکری که بگوید، هر عبادتی که کند، این بت و این من، متورم‌تر می‌شود. خیال آدم‌ها بر حقیقتشان سیطره دارد. نخستین مرحلهٔ سیر حقیقی، خارج کردن سالک از سلطنت خیال است؛
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
فکر همان طریقهٔ معرفت‌النفس است و ذکر، شریعت و التزام به آن و بهره‌وری از درجات ذکرِ لفظی و قلبی با تمام مراتبی که دارد.»
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
همتم بدرقهٔ راه کن ای طایر قدس که دراز است رهِ مقصد و من نوسفرم»
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
رو به من کرد و بی‌مقدمه گفت: «رفیق! چطور می‌توان در ارادهٔ مولا فانی شد؟» سرم را خاراندم و نگاهش کردم و باطعنه گفتم: «سید در حد من حرف بزن، من بفهمم چه می‌گویی. من که آخوند و شیخ نیستم، چه می‌دانم چه می‌گویی!» این بار خنده‌ای از ته دل کرد، دستانش را رو به حرم گرفت و گفت: «منظورم این است که چطور می‌شود آدم یاد بگیرد به چیزی که این آقا برای آدم می‌خواهد، راضی باشد؟
کاربر ۶۸۴۰۹۳۷
«تمام غم‌ها و غصه‌ها تا اولِ الله‌اکبرِ نماز است.» و شروع کرد به خواندن نماز. به او نگاه کردم و یاد کلامش افتادم که می‌گفت: «اگر عیاشان و خوش‌گذران‌ها بدانند که در معرفت الهی چه مقدار شور و عشق و لذت هست، دست از همهٔ آن کارها برمی‌داشتند و به‌طرف معرفت الهی روی می‌آوردند.»
الف. میم
و طنین صدایش که می‌گفت «من هرآنچه دارم از سیدالشهدا و قرآن دارم»، لرزه بر جانم می‌انداخت؛ اینکه می‌گفت: «محال است انسان به‌جز از راه سیدالشهدا (ع) به مقام توحید برسد. سَریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت اباعبدالله‌الحسین (ع) است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی‌هاشم اباالفضل‌العباس (ع) است.» آری، درِ توحید را اباالفضل‌العباس (ع) برایش گشوده بود.
الف. میم
خداوند به طریقهٔ احراق، راه را آسان کرده و با آیهٔ مذکور فرموده است کسی که طلبِ سوزاندن این طمع، و به‌تعبیری این «منِ» خودخواه، را در وجودش دارد، باید متذکر شود که خودِ او با تمام تعلقاتش، همه و همه مربوط به خداوند و مِلک اوست، که روزی آنها را به انسان به امانت سپرده و روزی نیز همه را پس خواهد گرفت. انسان وقتی درک کند که از ابتدا مالک نیست و برای خویش هیچ‌گونه مالکیّتِ استقلالی قائل نباشد، با ازدست‌دادنِ متعلقات و هرآنچه آنها را مربوط به خویش می‌داند، دچار تأثر نمی‌گردد. توجه به این معنا، راه را برای سالک آسان و هموار می‌سازد.»
الف. میم
 «یک بخشِ طریقهٔ احراق، دستور عملیِ آن است که سالک باید تحت نظر استاد خبیر آن را طی کند؛ اما تبیین نظریِ آن از آیهٔ «إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُون» استفاده می‌شود.
الف. میم
از درگاه او که ساقی آب معرفت و دست‌پروردهٔ ساقی کوثر بود، اشاره‌ای در دل یافتم که می‌گفت: «فِرّوا إلی الحسین (ع).» برای پویندگان طریق فنا جز فرار به‌سوی حسین (ع) راهی نیست.
الف. میم
استاد نظرش بر این بود که سالک باید آن‌قدر توجه به مرگ کند تا تمام افعالش به‌شکلی انجام گیرد که گویا این فعل، آخرین عملی است که او اجازه دارد در دنیا انجام دهد. به همین دلیل، تأکید ویژه به حضورم در قبرستان و انس با مردگان و قبور داشت تا بتوانم تداعی مرگ را در صفحهٔ باطنم به استقرار بنشانم. آن‌قدر این کار باید تکرار می‌شد و این حقیقت در نفس رسوخ می‌کرد تا سالک خود را در کام مرگ می‌دید و خود را مرده می‌یافت.
الف. میم
آن‌قدر شماتتم کرد که بی‌تاب شدم و قلبم در هم شکست؛ تمام ارادتم به ساحت امام عصر (عج) را در وجودم جمع کردم و بلند شدم و روبه‌قبله ایستادم. با دلی خونین و چشمی اشک‌بار گفتم: «مولا جان، شما عنایتی کنید تا نگویند آقا ندارید.»
الف. میم

حجم

۶۷۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

حجم

۶۷۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳۳
۳۴
صفحه بعد