بریده‌هایی از کتاب مدیریت زمان: شیوه‌های کاربردی برای بهره‌گیری موثر از وقت‌

بسیاری از مدیران با بازدهی بالا خودشان را عادت می‌دهند که شب‌ها زودتر بخوابند و در عوض صبح‌ها ساعت ۵ یا ۶ از خواب بیدار شوند و قبل از رفتن به محل کار به مدت ۶۰ تا ۹۰ دقیقه بدون اختلال کار کنند. حتی اگر هم دیر سر کار خود حاضر شوند، در طی این نود دقیقه کار بی‌وقفه و بدون اختلال می‌توانند به اندازه میزان متوسطی که یک فرد معمولی در طی سه ساعت در محل کار خود فعالیت می‌کند، دستاورد ارزشمند داشته باشند.

درِ اتاق خود را بسته، دستگاه‌های مختلف را خاموش و بی‌توجه به موارد جانبی، تمام توجه خود را بر کار روی تکلیفی که بیشترین ارزش را برای شغل و سازمانتان به همراه دارد متمرکز کنید. وقتی این شیوه را به عادتی برای خود تبدیل می‌کنید، بهره‌وری، عملکرد و نتایج حاصله‌تان در مدت کوتاهی دوبرابر و سه برابر می‌شود.

یکی از روش‌هایی که توسط مدیران با بهره‌وری بسیار بالا استفاده می‌شود این است در هنگام صبح یا شب یا تعطیلات پایان هفته که امکان کارکردن بدون ایجاد اختلال و وقفه وجود دارد، روی برخی موارد کار می‌کنند.

من سال‌ها به مطالعه زندگی‌نامه بسیاری از مردان و زنان موفق در حوزه‌های مختلف پرداختم. یکی از ویژگی‌های مشترکی که در همه این زندگی‌نامه‌ها یافتم این بود که تنها با درون‌نگری، ژرف‌اندیشی و بررسی گذشته می‌توان به نتایج بسیار ارزشمند دست یافت.

احساس «عدم کنترل» بر روی زمان، عامل اصلی ایجاد تنش، اضطراب و افسردگی است.

سرانجام را مد نظر قرار دهید نتیجه نهایی انجام کاری را که اشتیاق زیادی به انجامش دارید مد نظر قرار دهید.

امبروس بیرس در کتاب واژه‌نامه شیطان می‌نویسد: «کوته‌فکری چیزی نیست جز دو چندان کردن تلاش‌ها پس از به فراموشی سپردن هدف.»

عزت نفس شما هم افزایش می‌یابد. همچنین وقتی که در انجام کاری موفقیت چندانی نداشته باشید، عزت نفس شما نیز کاهش می‌یابد.

کوته‌فکری چیزی نیست جز دو چندان کردن تلاش‌ها پس از به فراموشی سپردن هدف.»

«زندگی من ارزشمند و مهم است. تک‌تک دقایق و ساعت‌های آن برایم ارزشمند است. می‌خواهم از این ساعت‌ها به‌درستی استفاده کنم تا بتوانم به حداکثر نتیجه ممکن در زمانی‌که در اختیار دارم دست پیدا کنم.»

همه افرادی که زمان خود را به خوبی مدیریت می‌کنند، برنامه‌ریزان خوبی هم هستند. این افراد فهرستی از همه اهداف خرد و کلان خود را می‌نویسند. هر گاه که پروژه جدیدی را باید به انجام رسانند، ابتدا وقت گذاشته، به آنچه باید به انجام رسانند فکر کرده و سپس فهرستی منظم از تک ‌تک گام‌هایی که باید برای تکمیل پروژه برداشته شود تهیه می‌کنند.

جای تاسف است که نتیجه تلاش بسیاری از افراد کوشا، تنها به این دلیل که پیش‌فرض‌های نادرستی دارند به هدر می‌رود.

تنش، اضطراب و رنج و احساس نامطلوب در زندگی فردی و شغلی به دلیل همین راستا نبودن کارهایی که انجام می‌دهید و ارزش‌هایی که بدان باور دارید است

اگر خود را در مدیریت زمان موفق بدانید، به صورت طبیعی و خودکار به سمت انجام کارهایی حرکت می‌کنید که در راستای این باور هستند.

میزان تسلط و اختیاری که فکر می‌کنیم بر روند زمان و زندگی خود داریم، عاملی تعیین‌کننده در آرامش درون و سلامت ذهنی است.

مفهوم دیگری که به عزت نفس مربوط است، «خوداثربخشی» نام دارد. باور شما نسبت به میزان شایستگی، توانمندی، بازدهی و همچنین توانایی‌تان برای حل مسائل، انجام درست کارها و دستیابی به اهداف، تعیین‌کننده کیفیت و میزان خود‌اثربخشی شما است.

باید به خودتان بگویید «زندگی من ارزشمند و مهم است. تک‌تک دقایق و ساعت‌های آن برایم ارزشمند است. می‌خواهم از این ساعت‌ها به‌درستی استفاده کنم تا بتوانم به حداکثر نتیجه ممکن در زمانی‌که در اختیار دارم دست پیدا کنم.»

عامل چهارم و شرط اصلیِ موفقیت در زندگی، انضباط است. باید مدیریت زمان را به عادتی نهادینه در زندگی خود تبدیل کنید. انضباط مؤثر به معنای داشتن اراده‌ای برای وادار‌ساختن خود به پرداخت هزینه‌های لازم برای موفقیت است. به کلامی دیگر، باید هر آنچه را برای موفقیت لازم می‌دانید در زمان مناسب به انجام رسانید، هر چند تمایلی به انجام آن نداشته باشید. این امر برای موفقیت ضروری است.

عامل دوم تصمیم قاطع است. باید به‌روشنی تصمیم بگیرید که می‌خواهید شیوه‌های اصولی مدیریت زمان را به‌کار گیرید تا در نهایت مدیریت زمان به یک عادت برای شما تبدیل شود.

چهار عامل اصلی در اثربخشی نخستین عامل اشتیاق است. باید اشتیاق شدید و فراوان برای تحت کنترل درآوردن زمان خود و دستیابی به حداکثر اثربخشی داشته باشید.