بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سووشون | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب سووشون  اثر سیمین دانشور

بریده‌هایی از کتاب سووشون

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵۶ رأی
۴٫۲
(۵۶)
درس اول شجاعت برای تو فعلاً این است. همان وقت که می‌ترسی کاری را بکنی، اگر حق با تست، در عین ترس آن کار را بکن.
Helia
جانم، رعیت باید از ارباب بترسد. مثل فیلبان، باید بالا سر رعیت بود. باید رعیت را به‌چوب و فلک بست. از قدیم و ندیم گفته‌اند رعیت را باید همیشه دست‌به‌دهن نگهداشت.
Helia
راستی اسم نعره‌هایی که آدم از ته دل برمی‌آورد چه بود؟ کلمه‌ای بود که به‌این جور فریاد می‌خورد... باید لغتی باشد که معنای سوراخ‌کردن بدهد. یعنی آدم اگر نتواند در برابر سیل و صاعقه و سیلی زندگی آن جور فریاد را بزند دلش سوراخ می‌شود و آن وقت آدمهایی که دلشان سوراخ سوراخ شده، به‌جان هم می‌افتند و همدیگر را درب و داغون می‌کنند
mahsa
خسرو کتابی را که در دست داشت روی میز گذاشت و گفت: «عجب نویسنده‌هایی! یک کلمه ننوشته‌اند آدم چطور حق خودش را بگیرد.» و کتاب دیگری برداشت و ورق زد
خانوم نور
«مرا با شیر گاو آمخته‌کردند ز اقبال بدم گوساله هم مرد کبوتربچه بودم مادرم مرد مرا بر دایه دادند دایه هم مرد»
خانوم نور
«گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهدرویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت.» «و باد پیغام هر درختی را به‌درخت دیگر خواهدرسانید و درختها از باد خواهندپرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی!»
Helia
از این پیرمرد بشنو جانم. در این دنیا، همه چیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس. آدمیزاد می‌تواند اگر بخواهد کوهها را جا به‌جا کند. می‌تواند آبها را بخشکاند. می‌تواند چرخ و فلک را بهم‌بریزد.
Helia
«گر بخواهم در غمت آهی کنم چون علی سر را فرو چاهی کنم»
خانوم نور
«امروز به‌این نتیجه رسیدم که در زندگی و برای زنده‌ها باید شجاع بود... اما حیف که دیر به‌این فکر افتادم. بگذارید به‌جبران این نادانی، در مرگ شجاعها خوب گریه کنیم.»
Chica
«از خیالی صلحشان و جنگشان از خیالی نامشان و ننگشان»
خانوم نور

حجم

۳۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

حجم

۳۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

قیمت:
۷۳,۵۰۰
تومان